پایگاه خبری تئاتر: نمایش «به هوای پاک پرید» به کارگردانی امیرحسین بریمانی به مدت شش شب در تئاتر مستقل تهران روی صحنه رفت و جلسه نقد و بررسی این نمایش با حضور عرفان خلاقی و امید طاهری و همراهی عوامل نمایش از جمله امیرحسین بریمانی و نیما شکیبایی برگزار شد.
عرفان خلاقی در ابتدای جلسه با اشاره به اقتباسی بودن نمایش و تکیهاش بر رمان کوتاه «مسخ» نوشته فرانتس کافکا گفت: ما با ۲ سطح روبرو هستیم که اولی را روایت مینامم که رویکردی کافکایی و مسخوار دارد. بنمایه کافکایی قدیمتر از تاریخ تئاتر است. در آثار کافکا کنشها و خواستهای سیاسی بدین بنمایه وارد شده است اما سطح دوم چیزی است که روی صحنه رخ میدهد که اسمش را محاوره میگذارم. این سیاست بازنمایی یک زیست آشنا در قالب گفتگو است که در رفت و برگشت مدام دیالوگها، زیست دانشگاهی را معرفی میکند.
وی با اشاره به تفاوت زمان بیرونی و درونی در درام به بررسی مفهوم روایت در اجرا پرداخت و عنوان کرد: سطح دوم جایی است که اثر در حال خلق زمان بیرونی فارغ از بازنمایی است. مسائل متافیزیکی و از ریخت انداختن واقعیت مرئی و مسائل الهیاتی را شامل میشود ولی وقتی اسیر روایت میشویم به فراخور روایت دچار کمخوانی یا بیشخوانی هم میشویم. این اثر وانمود میکند در یک لحظه، دیالوگی دو نفره، روایت را کامل میآفریند اما چقدر فاعلان این وانمود کردن در لحظه تحت تأثیر این عمل هستند.
خلاقی در بخش دوم نقدش با مطرح کردن پرسشی مبنی بر اینکه نویسنده این اثر کیست، گفت: آنجا که اجرا برخوردی آیرونی با تئاتر دارد نقطه قوت آن است و نقطه ضعفش جایی است که از برخورد ایرونیک فاصله میگیرد. کار جایی پایان مییابد که بستر روایت منطبق با بستر اجرا میشود و هر ۲ در یک نقطه به پایان میرسند. اگر نویسندگان همانهایی باشند که روی صحنه هستند، به نوعی نویسنده مخفی را آشکار میکنند و این تئاتر است که میتواند چنین کند. وقتی زمان درونی و بیرونی منطبق میشود شما درِ بازی را روی مخاطب میبندید و اثر محافظهکار میشود.
وی با بیان آنکه انتهای نمایش میتوانست از مناسبات اجرا دور شود، یادآور شد: این سیاست امتناع میتوانند رادیکالتر و هتاکانهتر شود همانطور که آدورنو چنین نسبتی به کافکا میدهد.
امید طاهری برای آغاز نقد خود، نقبی به یکی از سخنرانیهای معروف آنتونن آرتو کارگردان شهیر فرانسوی زد و گفت: آرتو یک سخنرانی درباره طاعون در سوربن دارد. ولی جای صحبت از طاعون، آن را اجرا میکند. آرتو میگوید آنان میخواستند طاعون را بشنوند و من میخواستم طاعون را به آنها نشان دهم. تئاتر هم دوست دارد به سرمنشا اجراگری برسد. ایده شما خوب است و از یک جایی ابتر میشود و میماند. شما ما را به متنی ارجاع میدهید و ما در متن با داستانی مواجهیم که بدن در آن دچار معناباختگی میشود. برخورد کافکا در آنجا هم شبیه کار شماست. انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده است و در اینجا هم مسأله بدن کوچکشده مطرح است. در این بههمریختگی بیشتر مسأله کلامی است و من در اجرای شما بدن نمیبینم. از همین رو ایده از سطح یک به سطح دو و سه نمیرسد که معتقدم اگر وجود داشت میتوانست نگرش اثر شما را شکوفا کند.
وی سپس با یادآوری حرکتهای انقلابی دادائیستهایی چون مارسل دوشان و اثری چون «چشمه» ادامه داد: کاری که دادائیسم با سیاست و فرهنگ میکند از ریخت انداختن همه اینهاست ولی این یک جریان است و ادامه پیدا نمیکند. وقتی ما به صورت جریان جلو میآییم آن وقت مواجهه مخاطب به نوع دیگری میبود. ولی در شکل مجرد قضیه فرق میکند. اثر در یک زمینه ارزیابی میشود. خیلی چیزها خارج از زمینه خود فاقد امر زیباشناسی است. گروه شما تنهاست و زمینه اجرایی شما هنوز فراهم نیست و نمیتواند در مقابل جریان موجود بایستد. وقتی قصد دارید اثری را از ریخت بیاندازید باید مشخص شود که اثر شما در ادامه آن اثر است یا ضد آن. اگر اثر شما تداعیگر اثر قبلی نباشد ایده شکل نگرفته است.
در آن سوی میز، محمدحسن خدایی از منتقدان تئاتر به وجوه پستمدرن نمایش بریمانی اشاره کرد و افزود که این پستمدرنیسم منجر به نوعی سرخوشی در این نمایش شده است که حتی جو آن را تخدیری میکند. او با گلایه از رویکردهای پستمدرنیستی، آن را برآمده از نگاه لیبرالی دانست.
حسین رسولی دیگر منتقد حاضر در این جلسه با تکیه بر صحبتهای خدایی مدعی شد نمایش «به هوای پاک پرید» فاقد نگاهی سیاسی است و اساساً رویکردی سیاستزده دارد. او البته سرخوشی نمایش و خلق فضای کمیک را یک امتیاز دانست که میتوانسته تقویت شود.
سومین دوره رپرتوار «عصر تجربه» به همت تئاتر مستقل تهران برگزار شده و تا سوم آبانماه ادامه دارد.