پایگاه خبری تئاتر: در متن این نامه آمده است:
به نام خداوند حق و حقیقت
جناب آقای سیدعباس صالحی، وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی
با سلام و درود
این نامه نوشتهای از سر احساس مسئولیت و دغدغهمند، حاوی یک پیام صریح برای حضرتعالی است:
«تئاتر ایران به مرحلهای بحرانی وارد شده است.» پس مخاطب این نامه نیز به دلیلی آشکار شخص شمایید. فارغ از آن که این بحران در سالهای گذشته یا شرایط عمومی کشور ریشه دارد یا پدیدهای متاخر و حاصل تحولات چند سال اخیر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاونت هنری و اداره کل هنرهای نمایشی باشد، اوجگیری این بحران اکنون و در دوران مدیریت جنابعالی رخ میدهد و به همین سبب، معتقدیم بر عهده شماست که با قبول مسئولیت خود و اصلاح امور، راه حلی عاجل بیابید.
پس نخستین خواسته ما از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی این است که چند سطر پیش رو را، نه سیاهنمایی که هشداری بیواسطه و از سر دلسوزی ببینید.
اجازه دهید برای تمرکز بر آن چه جدید است، از زخمهای کهنهای چون خیل هنرمندان و منتقدان و رسانهنگاران بیکار و بیبهرگیشان از حقوقی چون بیمه بیکاری و عدم توسعه متناسب زیرساختها و فرصتهای اندک شغلی و... بگذریم. قطعاً بحران اقتصادی برای هنرمندان تئاتر - و لاجرم برای شما - امری جدید نبوده و نیست اما متاسفانه امروز به اوج تازهای نزدیک میشود که میتوان آن را «خطر ورشکستگی اقتصادی و فرهنگی تئاتر» نامید.
کوتاه سخن آن که تورم دو سال اخیر از یک سو «هزینه تولید تئاتر» را برای هنرمندان تا نزدیک به ۸۰ درصد افزایش داده و از سوی دیگر، بهواسطه کاهش قدرت خرید طبقه متوسط، افزایش «بهای بلیت تئاتر» برای آثار اندیشمند و فرهنگی را ناممکن کرده و بسیاری از نمایشها - حتی آنها که در جلب مخاطب کاملا موفق بودهاند یا آنها که سالنهای دولتی از کمکهای اندک «اداره کل هنرهای نمایشی» بهرهای بردهاند - از تامین هزینهها و پرداخت دستمزدی متناسب با شان هنرمندان و ماهها زحمات عوامل اجرا ناتوان میمانند.
جناب وزیر! ما نگرانیم که تئاتر اندیشهورز و هنرمندانه ایران که - زمانی نهچندان دور و کمتر از دو دهه قبل - با ایجاد گشایشی نسبی در حوزه فرهنگ و هنر و همراهی دولتمردان و هنرمندان، مایه افتخار فرهنگ و هنر و در جهان نمونهای شاخص از تئاتر آسیا و منطقه خاورمیانه شده بود، روز به روز ضعیفتر میشود. کاهش مداوم کمکهای مالی بخش دولتی و نبود ساز و کاری مناسب و متناسب با نیازهای روز جهت حمایت از هنر تئاتر در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در کنار کاهش درآمدهای حاصل از گیشه و افزایش تورم و هزینهها، اثرات نخستین خود را آشکارا در شتابزدگی و تغییر فرایند تولید تئاتر، تغییر رابطه هنرمند و جامعه و نزول کیفیت هنری نمایشهای تولید شده عیان کرده است.
نخستین شواهد این بحران را بهسادگی میتوان در رواج نمایشهای به تعبیر شما «لاکچری» از یکسو، سرخوردگی و زیان مالی بسیاری از پروژههای ارزشمند هنری از سوی دیگر و نیز افزایش تعداد شکایات و اختلافهای مالی در پشت صحنه نمایشهای اجرا شده بازدید.
گسترش «تئاتر خصوصی» که زمانی به عنوان مفر یا راهکاری برای «توسعه تئاتر»، «افزایش اشتغال هنرمندان» و «نهادینه شدن تئاتر در کشور» مطرح شده بود، امروز در عمل به سوی بنبست اقتصادی حرکت میکند و روند ارزشمندی که با نگاهی به «اقتصاد خلاق»، «آموزش مدیران فرهنگی»، تلاش برای «ساماندهی گروه های تئاتر در قالب موسسات فرهنگی و هنری»، اصلاح «شیوه های تقسیم منابع مالی» و «حمایت از توسعه سالنهای خصوصی تئاتر» و غیره آغاز شده بود، امروز اموری متروک شدهاند.
شگفت آنکه در شرایطی که هنر تئاتر، آشکارا و بیش از هر زمان دیگر، نیازمند افزایش حمایت مالی دولت از هنرمندان، تماشاگران طبقه متوسط و دانشجویان و همچنین تماشاخانهها (اعم دولتی و خصوصی) است، اما نه تنها با کاسته شدن روز به روز توان مالی اداره کل هنرهای نمایشی برای حمایت از تئاتر روبرو بودهایم، بلکه در سایه انفعال وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در هیات دولت و بیتوجهی مجلس شورای اسلامی به تامین بودجه مناسب و رونق اقتصادی تئاتر، اخیراً با لغو معافیت مالیاتی گذشته، ۹ درصد از گیشه نمایشها هم به عنوان «مالیات بر ارزش افزوده» کسر میشود تا سنگ دیگری بر شانههای نحیف هنرمندان تئاتر باشد.
آقای وزیر! اما این تمام بحران نیست. بحران زمانی تشدید میشود که تنگنای اقتصادی در عرصه فرهنگی با تزریق مداوم احساس تحقیر و محدودیت همراه شود و به جای یافتن راهی برای حل معضلات اقتصادی و ایجاد انگیزه و امید برای آفرینشگری، شاهد تلاش برای حذف صورت مساله از طریق شدت گرفتن برخوردهای سلبی، غیر فرهنگی و آمرانه باشیم.
بیتردید جنابعالی واقفاید که هنرمندان تئاتر چگونه همواره با متانتی کمنظیر و برای سالیان متمادی، بر بسیاری مشکلات مالی و شغلی چشم بستهاند و با کمترین توقع، به عشق فرهنگ و هنر و آفرینش، چراغ صحنه را روشن نگاه داشتهاند و میدانید که در این میان همواره تنها بر یک خواسته مصر بودهاند؛ حفظ شان و حرمت هنرمندان از سوی دستگاههای مربوطه و حمایت معنوی «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» برای بهرهمندی از حداقل امنیت خاطر در کار هنریشان. متاسفانه پاسخ به این نیاز ساده نیز - بهویژه در یک سال اخیر - با چالشی فزاینده رو به رو شده است.
از یک سو، هر هفته با هجمهای تازه از سوی جریانهای فرامتنی به هنرمندان تئاتر و «اداره کل هنرهای نمایشی» و نمایشهای مجوزدار مواجهیم که در قالب انواع اخبار و گزارشهای مغرضانه و حتی ورود به حریم خصوصی هنرمندان، سلب امنیت خاطر هنرمندان و تضعیف «اداره کل هنرهای نمایشی» را هدف گرفتهاند و از هنرمندان این مرز و بوم تصویر افرادی فاسد، پولپرست و خودفروخته میسازند و از سوی دیگر، به جای حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مقابله با این جریان ناصحیح و ضد فرهنگی، شاهد افزایش خزنده و مداوم محدودیتها، ممنوعیتها و سختگیریهای خارج از عرف و جدید در حوزه ممیزی تئاتر از سوی «شورای ارزشیابی و نظارت» همین اداره کل هنرهای نمایشی هستیم که عرصه را بر فعالیت هنرمندان تئاتر تنگتر میکند.
انصاف بدهید که مصادیق این امر بسیار شده است؛ از انتشار غیر قانونی عکسهای خصوصی تا انتساب و انتشار گسترده و هماهنگ انواع اتهامهای اثبات نشده به هنرمندان در صفحات مجازی و رسانههای عمومی - که به شکلی آزاردهنده با انفعال هیاتهای نظارت بر مطبوعات و فضای مجازی در دفاع از حقوق هنرمندان همراه بوده - تا انتشار رسمی اخبار توقیف و سلب مجوز نمایشهای مختلف از سوی شورای نظارت اداره کل هنرهای نمایشی و شنیدهها از دستور اصلاحیههای پیاپی به آثار مجوزدار و دخالت نهادهای متنوع در زمینه صدور مجوز تئاتر و اخیرا، بدعت تازه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در «دستورالعمل صدور پروانه اجرای نمایش» که از «ممیزی آثار» فراتر رفته و به حیطه «احراز صلاحیت شخصی افراد برای فعالیت هنری» وارد شده است، همگی باعث ایجاد جو ناامیدی و سرگشتگی و احساس عدم اطمینان در هنرمندان - از پیشکسوتان گرفته تا هنرمندان نسل جوان - میشود و بیاغراق میتوان گفت که چنین تنگنایی، به این شدت و گستردگی، در سه دهه اخیر بیسابقه بوده است.
جناب وزیر! شما به واسطه سالهای فعالیت خود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، قطعاً به خوبی آگاهید که عرصه فرهنگ و هنر، فراتر از از امکانات و زیرساختها، تا چه حد به سرمایه «نیروی انسانی» وابسته است. هنرمندان فرهیخته تئاتر، بارها نشان دادهاند که در برابر شرایط دشواری چون جنگ و تحریمها و هجوم فرهنگی و اقتصادی بیگانگان سر خم نمیکنند و عرصه آفرینش هنری را ترک نمیکنند، اگر و فقط اگر بالی گشوده و آسمانی برای پرواز بیابند.
هجوم گسترده - و شاید سازمان یافته - این روزها به حیثیت هنرمندان و برخوردهای قیممابانه و آمرانه و غیر فرهنگی، در صورت تداوم دو تیغه یک قیچی خواهند بود و بیم آن میرود که رشته پیوند میان ملت و دولت را خواهند برید. از همین روی، ما به جدیت معتقدیم سیطره نگاه محدودیتآفرین در حوزه تئاتر، که در قالب دخالت نهادهای ناآشنا با ظرافتهای عرصه فرهنگ و هنر و یا تشدید برخوردهای سلبی و آمرانه رخ مینماید - با هر نیت و تحلیلی که رخ می دهد - به یقین نتایج خجستهای نخواهد داشت و در شرایطی که احساس پیوستگی و اتحاد در برابر تضییقات و تهدیدات بیگانگان ضروری است، ایجاد یاس و سرخوردگی در هنرمندان و نسل جوان، قطعاً برای هیچ کس جز دشمنان این مرز و بوم دلپذیر نیست.
تعامل، همراهی و اعتماد دوسویه و توام با احترام میان «وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی» و «اداره کل هنرهای نمایشی» با «هنرمندان» و ایجاد فضایی باز - حتی به صورت نسبی - در طی دهههای گذشته بیتردید زمینهساز رشد فرهنگ، کاهش تنشها و تداوم آفرینشگری در تئاتر بوده است که آثار آن را میتوان به وضوح در امور مختلفی چون «تحمل مشکلات اقتصادی و کمبود امکانات»، «توسعه نسبی فعالیتهای هنری»، «رشد تئاتر خصوصی»، «مشارکت هنرمندان در جشنوارههای فجر و سایر جشنوارههای مناسبتی» و «اعتلای تئاتر ایران در عرصه بینالملل» در دهههای گذشته بازجست.
آقای وزیر! انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر، به عنوان فصل مشترک دو حوزه «تئاتر» و «رسانه»، شاهد بوده است که ترکیب نگاه بدبینانه و سیاستزده در برههای خاص به اصحاب رسانه، چگونه در دورهای کوتاه باعث یاس و ریزش و مهاجرت و تغییر شغل و خانهنشینی برخی از بهترین روزنامهنگاران عرصه فرهنگ و هنر شد؛ دیده است که چگونه تضعیف نشریات داخلی ارتباط بلندمدت مخاطبان با رسانههای داخلی را با خلل مواجه ساخت و با کاهش پیوسته تیراژ نشریات و اثربخشی آنها، راه را برای ترکتازی رسانههای بیگانه فراهم کرد؛ و تجربه کردهایم که چگونه مشکلات اقتصادی پس از آن، برخی رسانهداران را از ایفای وظیفه صادقانه خود به دور و به کاسبان پنهان کاغذ و بنگاه روابط عمومی صاحبان پول و سرمایه و وابستگان ابدی به یارانه های دولتی بدل کرد.
از همین روی، بهعنوان عضوی از خانواده محترم تئاتر ایران از شما میخواهیم که تا دیر نشده از تکرار این روند در عرصه تئاتر پیشگیری کنید و با بازنگری در سیاستهای جاری یا تغییر کادرهای سازمانی و مشاوران مربوطه، نسبت به یافتن علل شکلگیری بحران پیش رو و راهکارهای عاجل برای کاهش صدمات بیشتر اقدام کنید و در کوتاهمدت، با تمهیدی برای «تزریق منابع مالی مناسب و تقویت بنیه مالی اداره کل هنرهای نمایشی»، «احیای رابطه توام با احترام میان دولت و هنرمندان»، «دفاع مسئولانه و قاطع از حرمت و شخصیت هنرمندان در برابر هجمههای جریانهای خاص سیاسی»، «جلوگیری از ورود و دخالت نهادهای ناآشنا به عرصه فرهنگ و هنر در امر سیاستگزاریهای فرهنگی و در صورت لزوم توجیه ایشان در مورد عواقب منفی برخوردهای غیر فرهنگی در عرصه فرهنگ»، اصلاح فوری «دستورالعمل شورای پروانه نمایش» و اصلاح رویه آمرانه «شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی» (به ویژه با هنرمندان نسل جوان) و در یک کلام، برای بازگرداندن حس آرامش و امید به هنرمندان تئاتر اقدام کنید.»