پایگاه خبری تئاتر: احسان زیورعالم، کارشناس ارشد ادبیات نمایشی یادداشتی را درباره نمایش «آنترکت بی آنتراکت» به کارگردانی پریسا مقتدی نوشته است که بدین شرح است:
برای داشتن اجرایی خوب، آمیزهای از یک متن مناسب، کارگردانی حساب شده و صرف وقت در تحلیل، بازیگردانی و تمرین نیاز است. با امید به دیدن اجرایی با چنین ویژگیهایی به تماشای «آنتراکت بیآنتراکت» نشستم.
«آنتراکت بیانتراکت» که این شبها در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر در حال اجرا است، منتخبی پنج پردهای از نمایشنامه «تئاتر بیحیوان» ژان میشل ریب است، نمایشنامهای که سال گذشته منتشر شد.
نمایشنامه اثری است ساده با دستمایه قرار دادن روابط انسانی که شباهتهای زیادی با برخی آثار نیل سایمون دارد؛ برای مثال قالب کمدی وودویلی نمایشنامه؛ ریب در این نمایشنامه آدمهایش را در شخصیتپردازی عمیق و پیچیده نمیگیرد، بلکه آنها را در سطح قرار میدهد تا رابطه دوتایی میان دو انسان و نیز آدمهایی که به سبب توجه به خواسته خویش، هیچ برتری نسبت به دیگری ندارند، برای مخاطب ملموستر و دستیافتنیتر باشد. شخصیتها به گونهای طراحی شدهاند که در مخاطب حس ترحم پدید نیاید؛ همانند آنچه چخوف در آثارش به کمال رسانده است.
حال در مواجه با چنین متن شسته و رفتهای که سادگیاش هر گروهی را به اجرایش وسوسه میکند، قرعه به نام پریسا مقتدی خورده است. با علم به محاسن متن ریب، به تماشای نمایش نشستم. اجرای مقتدی چیزی جز یک نمایشنامهخوانی با طعم مد و فشن نبود. کارگردان هیچ تلاشی در راستای بهرهبرداری مناسب از متن خوب ریب نداشته و دلایلم بر این مدعا را در نوشتار زیر بیان میکنم:
1- سالن سایه در میان سالنهای Blakbox تهران از عمق صحنه مناسبی برخوردار است. این عمق صحنه دست کارگردان را برای داشتن اجرایی پر کنش و پر تحرک باز میگذارد؛ اما مقتدی بسیار مبتدیانه و بدون هیچ تحلیلی از متن، با استقرار بنرهای متحرک به شکل هفت روی صحنه، نیمی از صحنه را تبدیل به پشت صحنه کرده و دیگر جایی برای حرکت بازیگر باقی نگذاشته است. حال بماند که در آن یک وجب جا هم تحرکی از بازیگران شاهد نیستیم. محفل بنرها محملی است برای دیدن سایههای عوامل پشت صحنه و بوی تند و آزاردهنده بنرهای تازه چاپ شده.
2- حضور امیرحسین رستمی که به دلیل داشتههای تکنیکی در نمایش مقتدی نبوده است، یکی از نقاط ضعف این اثر نمایشی به حساب میآید، چراکه او بیرمق روی صحنه بازی میکند و در هر دو پرده بازیاش، کاری جز جلوه دادن به دو دست لباس گران قیمت و برندش نکرد. حضور رستمی در فضای بورژوا زده سالن، بازی پرانگیزه و نفسگیر سینا رازانی را نه تنها برجسته نمیکرد؛ بلکه او که بیشترین بار اجرایی صحنه که بر دوش او بود را تبدیل به نفر دوم ساخت.
4- اگر پرده دوم را که قدرتش را باید در متن عالی ریب و اجرای آگاهانه رازانی و سرورینژاد یافت– نه در بازیگردانی مقتدی– کنار بگذاریم، باقی نمایش با دستمایه قرار دادن شوخیهای سطحی و جنسی به جای تکیه بر بار اخلاقی اثر، قصد خنداندن مخاطب به هر قیمت ممکن را دارد.
5- و...
چرایی این میزان ایراد ریز و درشت را باید در این دانست که ای کاش پریسا مقتدی در کنار همه مسئولیتهای این روزهای خود حداقل یک دراماتورژ در کنار خود داشت تا در اجرای نمایش «آنتراکت بی آنتراکت» او را یاری کند. به نقل از خود نمایش باید گفت «وقتی بسته هست، مرموزه، وقتی باز شد دیگه چیزی نداره.»
نمایش مقتدی هم تا وقتی روی بیلبورد تئاتر شهر است، مرموز باقی میماند، به محض نشستن روی صندلی سالن سایه چیز دیگری ندارد و مشمول همان کسالتی میشود که رستمی در پرده اول از اجرای خواهر زنش دم میزند.