فیلم‌های اخیر جیرانی نشان می‌دهد که وی بعد از عمری فعالیت حرفه‌ای در سینما دچار آشفتگی در کار خود شده است.
پایگاه خبری تئاتر: «فریدون جیرانی» کارگردان سینماشناسی است و این را از کارنامه او به‌عنوان کارگردان سینمای بدنه و قدیمی کشور می‌توان فهمید. او جزو آن دسته از کارگردانانی است که «سینما را برای خودش می‌خواهد» و نه هیچ چیز دیگر. این بخش از علاقمندان سینما عموماً در حال‌وهوای سینما و ساخت آثار خود عموماً دچار فراز و نشیب می‌شوند تا بتوانند تجربیات جدیدی را کسب کنند. جیرانی بعد از عمری فعالیت در سینما این بار تجربه‌ بدی را کسب کرده است. مطمئن باشیم که او می‌دانسته است که چه‌چیزی می‌سازد؛ فیلمی که از نامش هم می‌توان فهمید که کارگردان چه در نظر داشته است اما در این مسیر کار از دست او خارج شده است. «آشفتگی» به‌عمد آشفته است، آشفته است تا امضای دیگر بعد از ساخت خفگی برای این کارگردان محترم سینمای کشور زده شود. جیرانی در کارنامه خود بیشتر فیلم‌هایی اجتماعی با رویکرد تلخ و انتقادی دارد؛ او فیلم‌هایی مانند «شام آخر»، «قرمز» و «من مادر هستم» را دارد، فیلم‌هایی که در نوع خود هم حرف را به‌خوبی زدند و هم در تشکیل تیپ سینمایی کشور نقش مهمی داشت. اما بعد از «من مادر هستم» او دیگر در سینما حال خوبی ندارد و بیشتر دچار یک چرخشی شده است که معلوم نیست به کدام سو می‌رود. خواب‌زده‌ها یک کمدی بسیار بی‌مزه و خسته‌کننده بدون حتی یک سکانس خنده‌دار. «تعبیر وارونه یک رؤیا» به‌خلاف سریال قبلی وی یعنی «مرگ تدریجی یک رؤیا» که کاری در نقد جریان روشنفکری و تفاوت‌های سبک زندگی دینی و غیردینی بود، سریالی نه‌چندان قوی و موفق برای قدرت نفوذ نیروهای امنیتی در خارج از کشور بود. فیلم «خفگی» نیز که به‌نوعی شروع دوباره جیرانی برای سینمای انتقادی اجتماعی است با کمک بازی نوید محمدزاده و الناز شاکردوست 4 میلیارد در سینما فروش داشته است که برای این فیلمی که با چنین بازیگرانی ساخته شده است نباید به‌عنوان فروش موفق در سینما از آن یاد کرد. این آشفتگی فکری وی در ادامه به فیلمی با همین عنوان رسیده است که در آن وی برای داشتن سینمای متفاوتی نسبت به قبل دست به ایجاد فرمی مصنوعی یا بهتر است بگوییم تصنعی زده است. بازی‌های بسیار بد و خسته‌کننده در فیلم همراه با فیلمنامه‌ای که راز آن برای مخاطب از ابتدای کار بسیار قابل تشخیص است، نشان می‌دهد که فرمان کار مانند قبل دیگر در دستان جیرانی نیست. اصرار بر کج بودن قاب تصویر همراه با دکور مثلاً هنری والبته موسیقی فاخر کلاسیک در انتهای فیلم همه و همه به‌شدت ضدمخاطب است و کاری می‌کند که از سالن سینما خارج شود. سردرگمی محتوای فیلم آنجا است که معلوم نیست فیلم می‌خواهد انتقادی به وضعیت جامعه و ارتباط آن با دیگر مسائل و زمینه‌ها داشته باشد یا تنها قصه‌ای بگوید و از کنار آن بی‌تفاوت رد شود. داستان فیلم برای گفتن یک ماجرای جنایی و معمایی از مواد قدرتمندی مانند تعلیق، گره، فراز و فرود برخوردار نیست و میان شخصیت‌ها و دیالوگ‌های آنان گیر کرده است. جیرانی قصد آن داشته که فیلمی با فضای آشفته که مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهد بسازد اما سرگرمی او با مؤلفه‌های بصری و سمعی کار که بیشتر به جذابیت‌های کوتاه دیداری و شنیداری ختم  شده است باعث شده است که فیلم از آنی که خود فکر می‌کرده است آشفته‌تر شود. امسال قرار است تا در جشنواره فیلم فجر برای این کارگردان سینمای کشور که هم در تولید سینما نقش داشته و هم در رسانه نقد و بررسی‌ کرده است تجلیل به‌عمل آید. تجلیل از وی به‌عنوان یکی از چهره‌های سینما که از سال 1360 کار خود را شروع کرده است و فیلمنامه‌های آثاری جدی، معترض و مخاطب‌پسند و خواص‌فهمی را مانند «سناتور»، «گل‌های داوودی»، «رهایی» و «آفتاب‌نشین‌ها» را ساخته است، کار درست و شایسته‌ای است اما امیدواریم این قدردانی به‌مثابه تأیید روش جدید فیلمسازی جیرانی قلمداد نشود تا آشفتگی بیش از این گریبانگیر وی نشود. [caption id="attachment_68293" align="aligncenter" width="575"] عکسی قدیمی از جیرانی همراه با بیژن امکانیان و غلامرضا موسوی[/caption]