سینما در دهه ۶۰ را می‌توان فضایی منحصر به فرد در تاریخ سینمایی ایران در نظر گرفت؛ فضایی که از طرفی در حال آزمون و خطا برای یافتن بهترین سیاق براساس ارزش‌های خویش است و از سوی دیگر خلاقیت‌های تازه‌ای را به تصویر می‌کشد.

پایگاه خبری تئاتر: در آغازین سال‌های دهه شصت، ایران به‌تازگی انقلابی داخلی را پشت سر گذارده است که هنوز پس‌لرزه‌های آن در دل جامعه وجود دارد. این جامعه هنوز مسائل حل‌نشده و ابهاماتی که طبیعت جوامع در چنین احوالی است را با خود دارد. ارزش‌ها عوض‌شده‌اند و تضادی بین هنجارها و ناهنجاری‌هایی که بسته به قبل و بعد از انقلاب بازتعریف شده‌اند، روی‌داده است. همه این‌ها شامل حال سینما نیز می‌شود؛ سینمایی که باید آن را در رابطه‌ای متقابل با جامعه درک و دریافت کرد که همچنان که از آن اثر می‌گیرد بر آن نیز اثرگذار است. در عین زمان سینما دچار استحاله شده و هم در شکل و هم در محتوا باید که از اصول و ارزش‌های جامعه دنبال‌روی کند. پس‌ از این تغییرات عده‌ای از اهالی سینما (بازیگران، خوانندگان و...) دیگر هرگز اجازه حضور در آن را نمی‌یابند و آن دیگرانی هم که اجازه می‌یابند در شمایلی جدید به صحنه بازمی‌گردند، سینمایی که تا دیروز بدل به جایگاه ارائه نوع خاصی از فیلم یعنی فیلم‌فارسی‌هایی بود (که در همان زمان پیش از انقلاب هم با طرد و بایکوت از سوی مردم مواجهه بود) حالا با مفاهیم و ارزش‌های تازه‌ای روبرو گشته که نیاز به بازتعریف خود دارد. البته نباید دور از نظر داشت که (دستکم در آغاز) این سینما به‌نوعی دنبال کننده همان سینمای قبلی است یعنی درزمانی که هنوز به ثباتی در سیاق‌ها نرسیده و مشغول آزمون‌وخطاست، از فیلم‌های قابل پخش گذشته استفاده می‌کند چنانچه همچنان از برخی از همان بازیگران قبلی بهره می‌گیرد که تنها پوشش و ظاهرشان فرق کرده است. «از قراین امر این‌طور برمی‌آید که از مقطعی، از وقتی گروه آقایان انوار- بهشتی- حیدریان زمام امور را در معاونت سینمایی وزارت ارشاد در دست گرفتند، سیاستی اعمال شد که در آن حتی‌الامکان از سرمایه‌های سینمای پیش از انقلاب و پیش از هر چیز از نیروهای انسانی فعال در آن سینما، استفاده شود بدون این‌که آن سینما احیا شود. قرار شد سینمایی مطلوب تعریف و طراحی شود. سینمایی که واقع‌بینانه باشد. نقش سینما را هم به‌عنوان سرگرمی به رسمیت بشناسد. در این سینما به‌جای تبلیغات آشکار سیاسی و دینی می‌باید بر احساسات انسان دوستانه و ارزش‌های معنوی عام که همسو بودند باارزش‌های اسلامی تأکید شود تا طیف وسیع‌تری از فیلم‌سازان و مخاطبان را بتواند جذب کند». از سوی دیگر این سینمای جدید باز یکسری مفاهیم را اشاعه می‌دهد که برجسته‌ترین آن را می‌توان در دوگانه فقیر و غنی یا دارا و ندار عنوان کرد. این بدان معناست که اگر تم محوری بسیاری از فیلم‌فارسی‌های قبلی، تقابل پسر یا دختر پولدار با فردی پایین‌تر از طبقه اقتصادی و اجتماعی خود بود که در نهایت و نتیجه‌گیری فیلم تقدیری از خصایص اخلاقی طبقه فقیر (جوانمردی، انصاف، رفاقت، صداقت، مردانگی، بی‌ریایی و...) به عمل می‌آمد و این دو باهم وصلت می‌کردند، حالا و در دهه ۶۰ هم بار دیگر این دوگانه فقیر و غنی است که در ظاهری دیگر جلوه می‌کند و باز همان مفهوم تقدیس طبقه فقیر یا محروم جامعه را داریم؛ مفهومی که البته جنس انقلاب ایران و توده‌ای بودن آن در تقدیس این طبقه نقشی بسیار اساسی دارد. زمانی بسیار کوتاه پس از انقلاب در بهمن ۵۷ ، در شهریور ۵۹ ایران درگیر یک جنگ خارجی (طولانی‌ترین جنگ متعارف در قرن بیستم میلادی و دومین جنگ طولانی این قرن پس از جنگ ویتنام) یعنی جنگ هشت‌ساله با عراق می‌شود؛ جنگی که بار دیگر ثبات شرایط را سخت می‌سازد. دورانی که دیگر بار سینما را به چالش کشیده و آن را مجبور به واکنش می‌کند. تأثیر جنگ بر سینما و متعاقب آن ورود سینما به جنگ، باعث می‌شود تا ژانری در سینمای ایران شکل بگیرد که نه‌تنها مصداق اثرپذیری که مصداقی از اثرگذاری سینما بر جامعه باشد. ژانری که سینمای ایران را وارد مرحله تازه‌ای کرد، ارزش‌هایی را زنده ساخت و پس از ۴ دهه هنوز حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ ژانر دفاع مقدس. . در این‌گونه سینمایی، آثار درخشانی مانند «افق»، «بلمی به‌سوی مهاجر»، «آخرین پرواز»، «ساحل»، «دیده بان» و بسیاری دیگر خلق شد که با استقبال فراوان مخاطبان در سالن‌های سینما روبه‌رو شد. بی‌شک سینمای دفاع مقدس در تاریخ سینمای ایران پدیده‌ای غیرقابل تکرار، شاخص و برجسته است. یک خروجی موفق از دل تلاقی اثرگذاری توأمان جامعه و سینما بر یکدیگر. توقیفی‌های دهه ۶۰ میراث من جنون (مهدی فخیم زاده:۱۳۶۰)، بند (غلامحسین طاهری:۱۳۶۰)، خط قرمز (مسعود کیمیایی:۱۳۶۰)، مرگ یزدگرد (بهرام بیضایی:۱۳۶۰)، جایزه (علیرضا داود نژاد:۱۳۶۱)، سفیر (فریبرز صالح:۱۳۶۱)، برزخی‌ها (ایرج قادری:۱۳۶۱)، حاجی واشنگتن (علی حاتمی:۱۳۶۱)، صف (علی‌اصغر عسگریان:۱۳۶۳)، جعفرخان از فرنگ برگشته (علی حاتمی:۱۳۶۶)، باشو غریبه کوچک (بهرام بیضایی:۱۳۶۵)، باد سرخ (جمشید ملک پور:۱۳۶۵)، مشق شب (عباس کیارستمی:۱۳۶۷)، در مسلخ عشق (کمال تبریزی:۱۳۶۹)، شبهای زاینده‌رود (محسن مخملباف:۱۳۶۹)، نوبت عاشقی (محسن مخمل باف:۱۳۶۹) اسامی فیلم‌های توقیفی در دهه ۶۰ است که بعضاً موقت در توقیف ماندند و برخی برای همیشه؛ بدحجابی و مشکلات پوشش بازیگران، اشکالات در محتوای نمایش یا فیلم‌نامه‌ها، عدم تطابق با اصولی که پس از انقلاب برجسته شده بود، تعارضات ایدئولوژیکی و مسائلی چون: ملاحظاتی در مورد جنگ ایران و عراق، برخورداری از مضمونی جنگ، ترویج سوسیالیسم جنسی و ... دلایلی بود که در همان زمان در مورد علت توقیف برخی از این فیلم‌ها مطرح شد. بیشترین فیلم‌های توقیف‌شده در این دوره که در کارنامه سینمایی ایران، دوره تثبیت فرهنگی لقب گرفت، قرار دارد. زنان در سینمای دهه ۶۰ نقش زنان در سینمای دهه ۶۰ غیرقابل‌انکار است. زنانی که به دلایل متعددی چون بحث حجاب، نوع نقش و نقش‌های کلیشه‌ای برای آنان در فیلم‌فارسی‌ها، با نوعی نگاه‌های جنسیتی روبرو بودند و کمتر امکان حضور و نقش‌آفرینی داشتند در جلوی دوربین را داشتند بیکار نمانده و در این سینما و در پشت دوربین به نقش‌آفرینی در جایگاه کارگردان و فیلم‌ساز روی آوردند. نکته محوری در این دهه در اینجا تعریف و بازتعریفی است که از نقش‌های زنانه صورت گرفت. در این جایگاه زنان بازیگر با فضایی روبرو بودند که آنان را تنها در دو جایگاه، آن هم به صورت محدود قرار می‌داد. گروه اول، نقش‌آفرینان قبل از انقلاب و زنانی چون «شهلا ریاحی«، «فخری خوروش»، «حمیده خیرآبادی» بودند که در این دهه پا به سن گذاشته و حال نه در جایگاه زنان جوان و با نقش‌های دل‌فریب که در شمایلی مادرانه اجازه حضور داشتند. گروه دیگر زنان جوان و تازه‌واردان سینما بودند که برای حضور گاهی از زنانگی خویش نیز فاصله می‌گرفتند؛ برای مثال بازی در نقش‌هایی با شمایل مردانه همچون حضور سوسن تسلیمی در فیلم مادیان (علی ژکان:۱۳۶۴) تصویری جدید از زن ایرانی در سینما را نشان می‌دهد. تولد جشنواره فیلم فجر در همین دهه جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۶۱ متولد شد و در نخستین دوره خود از ۱۲ تا ۲۲ بهمن سال ۱۳۶۲  به تماشای محصولات سینمایی ایران نشست. در دوره اول، فیلم‌ها در دو بخش حرفه‌ای و آماتور اکران شدند و بخش آماتور تنها بخش رقابتی نخستین دوره جشنواره فیلم فجر بود. بعدها با طراحی سیمرغ به‌عنوان تندیس جشنواره شکل‌گیری بخش‌های جنبی دیگر از جمله اصلی و بین‌المللی، جشنواره فجر به‌عنوان ملاک و شاخص سینمای ایران در یک سال درآمد و همچنان به فعالیت خود ادامه می‌دهد. نکته جالب‌توجه در این موضوع این است که باآنکه کشور در آن سال‌ها درگیر مسئله حیاتی جنگ بود، همچنان استقبال مردم از سینما در وضعیت خوب قرار داشت. با نگاهی به پرفروش‌ترین آثار سینمایی همه ادوار سینمای پس از انقلاب، به‌وضوح می‌توان دهه ۶۰ را پرمخاطب‌ترین دهه در همه این دوران دانست. «تاراج»، «سفیر»، «سناتور»، «اجاره‌نشین‌ها» و «عقاب‌ها» تعدادی از این آثار پرمخاطب سینمای ایران هستند. دلایل فراوانی برای این استقبال وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به بی‌رقیب بودن سینما در آن سال‌ها اشاره کرد، با همه این تفاسیر، خاطره شکل‌گیری صف‌های سینمایی در سال‌های دهه ۶۰ که در سال‌های پایانی دهه ۹۰ به گوهری کمیاب تبدیل‌شده است، قطعاً از یاد مخاطبان جدی سینما نخواهد رفت. محاسبه فروش فیلم‌ها با در نظر گرفتن بهای بلیت در دهه ۶۰ و رسیدن به آمار تعداد تماشاگر هم ما را به نتیجه جالبی می‌رساند: این‌که تعداد سینماروهایی که دهه ۶۰ به دیدن فیلم‌های ایرانی رفتند، از سینماروهای دهه‌های ۷۰ و ۸۰ بسیار بیش‌تر است. باورش شاید دشوار باشد ولی در فاصله‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۹ بیش از ۱۴۰ میلیون نفر به تماشای فیلم‌های ایرانی نشسته‌اند.