پایگاه خبری تئاتر: سام مندس بهخاطر ساخت فیلم1917 در هفتادوهفتمین دوره مراسم گلدنگلوب جایزه بهترین فیلم و بهترین کارگردان را از آن خود کرد. بهخاطر این موفقیت غیرقابل پیشبینی میتوان اینگونه ارزیابی کرد که مندس امروز سالنهای سینما را در اختیار گرفته؛ چراکه او توانسته پس از ساخت فیلمهای سقوط آسمانی (2012/ از سری فیلمهای جیمز باند) و عصا (2015) موفقیت خود در زمینه فیلمسازی را با 1917 به اوج برساند. سام مندس در اینباره میگوید: نخستین کاری که پس از پایان ساخت فیلم عصا انجام دادم این بود که به خود یک سال مرخصی دادم، چراکه بهدلیل فشار کاری بر سر این فیلم تقریبا از پا درآمده بودم. مندس بعد از طی دوره استراحت به کارگردانی نمایش کرجی ران (2017) با اقتباس از نمایشنامه جز باترورث پرداخت. او سپس با اقتباس از نمایشنامه استفانو ماسینی نمایش سهگانه لهمان را روی صحنه برد. سام مندس در اینباره میگوید: اگر بلافاصله پس از ساخت فیلم عصا پروژه1917 را دست میگرفتم، بهدلیل خستگی زیاد نمیتوانستم این فیلم را بسازم.
همزمان با آغاز اجرای نمایش سهگانه لهمان، سفر خلاقانه خود برای ساخت فیلم1917 را آغاز کرد. سام مندس ساخت 1917 را از داستانهایی کهپدر بزرگش درباره رویدادهای جنگ جهانی اول برای وی تعریف کرده بود الهام گرفته است. آلفرد در زمان جنگ جهانی اول یک نامهرسان نظامی بود. بنابراین زمان زیادی بود که ایده ساخت 1917 در ذهن مندس جوانه زده بود. پیپا هریس شریک و تهیهکننده فیلمهای مندس در اینباره میگوید: مندس همواره احساس میکرد که نیاز دارد بر چالش ایستایی روند جنگ جهانی اول غلبه کند، چراکه در بسیاری از مواقع در جریان این جنگ سربازان بر سر مقادیر کمی از زمین با یکدیگر درگیر میشدند و بهسختی پیشروی میکردند. به گفته پیپا هریس؛ «اما پرسش سختی که ذهن مندس را میآزرد این بود که چگونه خواهد توانست بهرغم اینهمه ایستایی و سکون فیلمی جذاب و هیجانانگیز درباره جنگ جهانی بسازد».
کریستی ویلسون کایرنز که بههمراه مندس در نگارش فیلمنامه1917 دست داشته، در اینباره میگوید: راهحل زمانی پیدا شد که مندس حین مطالعه و دیدن منابع جنگ جهانی اول متوجه برههای از جنگ جهانی شد که در آن ارتش آلمان در ماه مارس1917 بهطور تاکتیکی به پشت خط بسیار مستحکم و تا بن دندان مسلح هیندنبورگ عقب نشسته بود. پس از اطلاع از این برهه تاریخی سام مندس داستانی را در ذهن خود مجسم کرد که در آن به دو سرجوخه جوان (با بازی جورج مک کی و دین چارلز چپمن) ماموریت داده شده بود که پیام مهمی را برسانند و با رساندن این پیام جان 1600نفر را نجات دهند، چراکه یکی از گردانهای متفقین بهخاطر این تصور غلط که ارتش آلمان بهدلیل ضعف از مواضع خود عقبنشینی کرده، وارد مناطقی که تا پیش از این در اشغال آلمانها قرار داشت شده بودند و بهزودی در تیررس نیروهای آلمانی قرار خواهند گرفت. بنابراین وظیفه حیاتی بهعهده این دو جوان قرار گرفت و زمان به سرعت برای انجام ماموریت آنها در حال سپریشدن بود.
مندس در توضیح اینکه چرا برای ساخت 1917 فیملنامهنویس دیگری را نیز به همکاری دعوت کرده میگوید: احساس میکردم که میدانم چگونه داستان را در قالب فیلمنامه بیاورم. اما به این نتیجه رسیدم که نگارش فیلمنامه و ساختن آن هردو یک چیز است و من میبایست همزمان فیلمنامه را بنویسم و هم در ذهن خود ایده این را داشته باشم که دوربین چگونه باید در زمان فیلمبرداری حرکت کند، بنابراین تصیمم گرفتم از کریستی ویلسون کایرنز برای همکاری در زمینه نگارش فیلمنامه دعوت کنم.
نویسنده: آرش نهاوندی- همشهری