بنیاد "کمک" به بچه‌های کم‌بضاعت ناشنوا یاری می‌رساند و در این سال‌ها توانسته گوش ۳۵۰ کودک را به دنیای آواها باز کند.
پایگاه خبری تئاتر: "بازیگر و هنرمندی نام‌آشنا که شهرت و درآمدش را وسیله کمک به کودکان ایران قرار داده، می‌گوید بوروکراسی اداری نفس کار و انرژی‌اش را گرفته است؛ «کتایون ریاحی» در سفر به روستاهای مختلف استان هرمزگان با کودکان ناشنوای فراوانی از خانواده‌های کم‌بضاعت برخورد کرد و همین، جرقه نیکوکاری را در او ایجاد کرد".

او اوایل دهه ۹۰ بنیاد «کیش مهر کتایون (کمک)» را راه‌اندازی کرد و در این سال‌ها توانست گوش ۳۵۰ کودک را به دنیای آواها باز کند و حالا بیش از پیش به ادامه کار دل‌خوش و خوش‌بین است، هرچند می‌گوید در سمت دیگر چنین توان و انرژی‌ای وجود ندارد؛ بیش از چهار سال است مجوز بنیاد نیکوکاری کمک تمدید نشده و همین بی‌مجوزی مشکلاتی را سد راه کمک به کودکان مناطق محروم ایران کرده است. ریاحی ظهر یک روز زمستانی و در دفتر کوچک بنیاد خیریه‌اش با دلی پر از «کاغذبازی مدیران دولتی» انتقاد می‌کند، اما فراموش نمی‌کند که از رؤیای روزهای خوب پیش‌روی کودکان ایران بگوید.
‌خانم ریاحی از انگیزه‌ ایجاد «بنیاد کمک» بگویید؟ الان شرایط بنیاد چگونه است؟
بنیاد همچنان با تلاش و انگیزه به کار خود ادامه می‌دهد. من به‌عنوان يك خير در بنياد نيكوكاري كمك در وهله اول به كودكان كمك مي‌كنم و هدفم كمك به كودكان است، اما درواقع كاري را كه دولت بايد انجام دهد، ولي به درستي انجام نداده، پيگيري مي‌كنم و انجام مي‌دهم. يك بخشي از بار دولت را من بر دوش مي‌گيرم و به‌خاطر كودكان سرزمينم این کار را انجام مي‌دهم. روند منطقی این است که دولت درمقابل راه من را از‌طريق بهزيستي و وزارت كشور هموار كند، نه‌اينكه بوروكراسي سد راه من قرار بگيرد. الان چهار سال است كه مجوز بنياد نيكوكاري كمك تمديد نشده است و من مي‌خواهم بدانم چرا؟
 
‌چرا مجوز تمدید نشده است و دراين‌باره چه توضيحي مي‌دهند؟
ما سال ۹۱ مجوز گرفتيم و از سال 92 كاشت حلزوني را رسما شروع كرديم. آخرين‌بار سال 93 به ما يك مجوز دادند كه سه سال اعتبار داشت و پس از آن دست‌اندازي ايجاد شد كه من نمي‌دانم به چه دليل است و تاكنون مجوز ما تأييد نشده. من براي مدير جديد بهزیستی پيام دادم و دعوت كردم كه به بنياد بيايد؛ با اين هدف كه ببيند در اين محيط 40 متري چه كارهاي بزرگي انجام مي‌شود، ولی نیامد و گفت به دفترش بروم که کار بنیاد انجام شود.
 
‌کمی درباره بنیاد به ما توضیح دهید؛ بنیاد کمک چه کاری انجام می‌دهد؟
به طور خلاصه بنیاد به بچه‌های کم‌بضاعت ناشنوا کمک می‌کند. من كار را در كيش شروع كردم و چون در آن استان و منطقه تعداد ناشنوايان زياد بود، به سراغ اين كار رفتم و بنياد را با هدف كمك به ناشنوايان ايجاد كردم. در اطراف كيش هر روستايي مي‌رفتيم، تعدادي بچه ناشنوا وجود داشت؛ مثلا در يك روستاي كوچك 15 نفر ناشنوا بودند و به همین دلیل من این حوزه را برای کار خیر انتخاب کردم.
 
‌ و الان مدتی است که مجوز شما تمدید نشده است. این چه مشکلی ایجاد می‌کند؟
این بوروکراسی دولتی به بچه‌های نیازمند آسیب وارد می‌کند. زمان طلایی كاشت حلزوني تا چهار سال است و تا همين زمان است كه بچه‌ها مي‌توانند دولتي جراحي كنند كه هزينه كمتر است، اما از چهار سال كه بگذرد، شش ميليون تومان تبديل به 60 ميليون مي‌شود. ما داريم براي بچه‌هاي نيازمند كار مي‌كنيم. ما در کیش کار را شروع کردیم و بعد تمام مناطق محروم استان هرمزگان را پوشش دادیم.
 
‌ پس از تغییر مدیر بهزیستی چه اتفاقی رخ داد؟ منظور این است که چرا مجوز بنیاد تمدید نمی‌شود؟
واقعا برای خودم پرسش مهمی است که چرا براي یک کار نیکوکاری این‌همه سنگ‌اندازی می‌شود. خودشان بارها اعلام کردند که کارم دقیق و بدون ذره‌ای ابهام و ایراد است. دائم می‌گویند مدارک کامل نیست و یک‌سری صورت‌جلسه و این‌جور چیزها می‌خواهند. این‌قدر تمرکز من روی کار خودم و بچه‌ها و کاشت حلزون است که اصلا حتی اسم این کاغذبازی‌ها را هم نمی‌دانم. این کاغذبازی‌ها مال آنهاست و سرگرمی‌شان است، اما من تکلیفم مشخص است؛ می‌خواهم به این بچه‌ها که آینده این سرزمین‌اند کمک کنم. من به‌عنوان یک شهروند حق دارم بپرسم چرا جای اینکه دستم را بگیرید، پایم را می‌گیرید و جای حمایت‌کردن، اذیت می‌کنید. باید به من پاسخ دهند که چه مشکلی با بنیاد کمک دارند و کاروکاسبی چه کسی به‌هم می‌خورد؟
 
‌این نوع برخورد به نظر عجیب می‌آید، اما کمی از این بحث فاصله بگیریم. درباره فعالیت‌های بنیاد کمی توضیح دهید. در این سال‌ها چه کاری انجام شده است؟
ناشنوایی در مرحله جنینی قابل تشخیص نیست، مگر ۹ ماهگی که حتی بعضی خانواده‌ها تا سال‌ها متوجه نمی‌شوند. برای کاشت حلزون سه میلیون را بهزیستی می‌دهد و ما هم سه میلیون دیگر را می‌دهیم. یک مدت هم بهزیستی می‌گفت شما بروید عمل کنید و ما بعدا سه میلیون را می‌دهیم؛ این در حالی است که سه میلیون برای بعضی از این خانواده‌ها پول زیادی است. خانواده‌ها با ما تماس می‌گیرند یا از طریق بهزیستی ما متوجه می‌شویم و برای بچه‌ها پرونده تشکیل می‌دهیم. برخی از این بهزیستی‌ها البته همکاری خوبی با ما ندارند و همان اشتباه‌ رؤسا را انجام می‌دهند. فعالیت ما کشوری است و در هر جایی که کودکی شناسایی شود به مجهزترین بیمارستان نزدیک معرفی می‌شود. کاشت که انجام می‌شود یک مرحله دوساله آغاز می‌شود که شامل کلاس‌های گفتاردرمانی و... است. چون این کلاس‌ها در همه شهرها وجود ندارد ما این بچه‌ها را حمایت می‌کنیم که روند درمان را ادامه دهند. یعنی ما بعد از کاشت بچه‌ها را تنها نمی‌گذاریم چون یک مشکل این خانواده‌‌ها ناشنوایی بچه‌هاست و ده‌ها مشکل دیگر هم دارند.
 
 ‌ با این اوصاف بنیاد تاکنون چه تعداد کودک را حمایت کرده است؟
از سال ۹۲ تا الان، ما ۳۳۹ كودك را حمایت کردیم و این تعداد در این بنیاد کاشت حلزون و مراحل بعد را انجام دادند.
 
 ‌ عدد بزرگی هم هست.
بله و ما این کار و بنیاد را با چنگ و دندان حفظ کردیم. ما اولین بنیاد کاشت حلزون هستیم که هیچ‌گونه کمک دولتی دریافت نمی‌کنیم و حتی در همین شرایط جلوی پاي ما سنگ‌اندازی می‌کنند. من نمی‌دانم این نامه‌بازی‌ها چه کمکی به کودکان نیازمند می‌کند!
 
‌ در این چهار سال که مجوز شما تمدید نشده، کار شما تعطیل شده است؟
اصلا. ما این کار را لحظه‌ای رها نکردیم چون مشکل بچه‌ها منتظر نامه‌ها نمی‌ماند.
 
‌ خانم ریاحی، چرا سراغ این حوزه و کمک به کودکان ناشنوا رفتيد؟ این انتخاب دلیل شخصی دارد؟
نه؛ هیچ نسبت و رابطه شخصی ندارد. ما در استان هرمزگان در حد توان کارهایی برای مردم انجام می‌دادیم و در همین مدت متوجه شدیم که کودکان ناشنوای زیادی وجود دارند که هیچ حمایتی نمی‌شوند و به همین دلیل سراغ این حوزه رفتیم و حتی در همان سال اول مشکل ۱۵۰ کودک حل شد.
 
‌ از سرنوشت این کودکان اطلاع هم دارید؟
بله با هم در ارتباطیم و به مناسبت‌های مختلف برای ما تصویر و صدا می‌فرستند. یکی از چیزهایی که باعث می‌شود من این کار را خیلی دوست داشته باشم زیبایی معجزه‌وار این کار است. دنیای آواها، کلمات و صداها به زندگی بچه‌ها می‌رسد و این لطف خداست که این کار سر راه من قرار گرفت.
 
‌ در سال‌های گذشته و به واسطه سوءاستفاده‌های صورت‌گرفته از سوی برخی مؤسسات خیریه، نگاه عمومی نسبت به برخی از این مؤسسات تغییر کرده و یک بدبینی ایجاد شده است. در این بین شاید شفافیت بتواند اعتمادسازی کند. درباره بنیاد کمک آیا شفاف‌سازی صورت می‌گیرد؟
من حرف شما را می‌فهمم و کامل موافقم. یکی از دلایلی که سراغ ایجاد بنیاد رفتم، این بود که در جلساتی به عنوان خیریه دعوت می‌شدم و می‌دیدم هرکاری انجام می‌شود غیر از نیکوکاری. احساس کردم نیکوکاری دارد از بین می‌رود. به همین دلیل بنیاد را با هدف نجات نفس نیکوکاری ایجاد کردم و حتی سه سال اول هیچ کمکی نمی‌گرفتم و همه را با هزینه شخصی انجام می‌دادم تا اینکه سرنوشت بازی‌هایی برای من پیش آورد و سراغ دریافت کمک از خیران رفتیم. شفافیت بنیاد کمک شبیه رقص سما است؛ یک دست به سمت بالا و یک دست به سمت زمین. آنچه به بنیاد وارد می‌شود بین نیازمندان تقسیم می‌شود. من عاشق این هستم که تمام ورودی و خروجی بنیاد در معرض عموم قرار گیرد اما الان چون مجوز تمدید نشده نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. با این حال تمام حساب‌ها روشن و شفاف است. من به نگاه‌های انتقادی مردم حق می‌دهم و اصلا هدف من از این کار حفظ نیکوکاری بود. من برای یک خیریه گلریزان انجام دادم و چیزی حدود ۴۰۰ میلیون جمع‌آوری شد اما بعدها گفتند برای بچه‌ها پتو و مدادرنگی گرفتند درحالی‌که می‌شد کل ورزقان را از کانکس پر کرد. این چیزها باعث می‌شود که مردم نگران شوند و نگرانی آنها هم به‌حق است.
 
‌ از برنامه بلندمدت بنیاد کمک بگویید؟ چه برنامه‌ای برای ماه‌ها و سال‌های آینده دارید؟
من بشخصه پیشنهاد دادم و منتظر فرصتی هستم تا به جای اینکه بچه‌ها از مناطق دوردست برای گفتاردرمانی و شنیدارسنجی به مراکز استان بروند، گفتاردرمان و شنوایی‌سنج به محل زندگی بچه‌ها برود؛ خانواده‌ای که چند بچه معلول دارد نمی‌تواند هفته‌اي دو، سه روز به مراکز استان برود. ما این برنامه‌ها را داریم که هم اشتغال ایجاد می‌کند و هم به خانواده‌ها کمک می‌کند. غیر از این در کوتاه‌مدت برنامه داریم که مکان‌هایی در مراکز استان برای خانواده‌ها ایجاد شود. در تلاشیم که شبکه‌ای برای ارتباط بچه‌ها و انرژی‌بخشی بچه‌ها ایجاد شود. همیشه هم نگاه بلندمدت فرهنگی و هنری هم داریم. من متوجه شدم که فقر فرهنگی ما شدید است و از سطوح پایین تا بالای مسئولان دیده می‌شود و به همین دلیل ما روی این موضوع هم تأکید داریم؛ مثلا برنامه‌ داریم یک‌سری از کارهای فرهنگی را در سایت بنیاد با نیت خیریه به فروش بگذاریم. مثلا پسر من عواید آلبوم موسیقی‌اش را به بنیاد اهدا کرد یا خانمی کتابش را و امیدواریم این روند ادامه پیدا کند.

منبع: روزنامه شرق
نویسنده: محمد باقرزاده