پایگاه خبری تئاتر: بابک حمیدیان در پاسخ به برخی مطالب مطرح شده در برنامه هفت به دنبال انصرافش از جشنواره فجر نوشت: آقاي كارشناس رسانه ي خودي ملي سلام، كاش برنامه گذاران برنامه ي هفت اين شجاعت را داشتند كه من را روبروي شما بنشانند تا خدمت شما كارشناس عزيز در رسانه ي خودي ملي عرض مي كردم كه بنده از سال ٧٨ در تياتر و سينماي اين سرزمين كار كردم (زماني كه شما ده ساله بوديد و براي سردبير شدنتان تصميم نگرفته بودند) و عمده ي فعاليت بنده با ابراهيم حاتمي كيا نبوده. من با حسين جان مهدويان هم كار نكردم و با محمود رضوي از در معرفت و دوستي(و البته با قرارداد حرفه اي) دو كار انجام دادم به خاطر بهروز شعيبي.
بنده افتخار مي كنم كه با كيانوش عياري و احمد رضا درويش كار كردم،مي بالم كه با رخشان بني اعتماد و بهمن فرمان آرا كار كردم،افتخار مي كنم كه با عبدالرضا كاهاني محمدمهدي عسگرپور پوران درخشنده و صدها اسم ديگر كار كردم.البته شما كارشناس مديران پشت ميز نشين از رنج لذت بخش حرفه ي من آگاه نخواهيد شد.اين اسامي را ياد كردم كه به شما يادآوري كنم كه انصراف من از فستيوال شما بايد غم انگيزتر و ترسناكتر از انصراف به قول شما روشنفكران و شبه روسنفكران و جريان اپوزوسيون باشد!!چرا؟چون شما فكر كرديد من را خودي كرديد.و فكر نكرديد كه من درخت چهارراه هَر وَر باد نيستم كه اگر با اوج كار كردم يا با پول باد آورده از جيب معلمان و بازنشستگان و بيمه شدگان سوار موج بشوم و فراموشكارانه جهان را به دو قسمت خودي و غيرخودي تقسيم كنم.كه نان سفره ي سالانه ام را پركنم از بيت المال و حق الناس و بعد نمك دان بشكنم و فخر بفروشم از سر جهل.
من تلاش مي كنم لكّه ي هنرمندانه اي باشم براي تاريخ زيباي هنر در اين سرزمين.من همانقدر كه در "چ" جانم را به دست گرفتم در "يك خانواده محترم" هم جانم را گذاشتم به وظيفه.به حرمت حرفه ي زيباي بازيگري و درسهايي كه از بزرگ ترهاي اين حرفه آموختم.نه به خاطر شهرت و ثروت و مطربي.شما رو در اندازه اي نمي بينم كه بخوام از لذتهاي اين بيست سال تلاش بي وقفه و صادقانه آگاه كنم.مردم نازنين اطرافم مرا دوست دارند و اين همان لذتي ست كه پروردگار به من عطا كرده ولي به شما و كارشناسان فعال در بنگاه فكري شما كه براي مردم نسخه مي پيچد كه اگر دوست نداريد جمع كنيد برويد عطا نكرده.اين همان مسئوليت زيبايست كه بر دوش منه غير مدير سوار شده تا جهان رو زيبا تر از شما ببينم.
و اينكه شما و امثال شما كه از تريبون آزاد مي ترسيد و جهان را به دوقسمت خودي و غيرخودي تقسيم فرموديد ديگر نبايد اجازه پيدا كنيد كه اذهان دست نخورده و پاك بينندگانتان را با جمله بندي هاي توهين آميز و نسخه هاي تهوع آورتان خراش بيندازيد و بعد هم معذرت خواهي كنيد با خشم و فكر كنيد كه تمام،خير من و ما فراموش نخواهيم كرد.بنده به دليل اينكه شما بنده را متهم كرديد كه هم از توبره مي خورم و هم از آخور به دادگاه رسانه شكايت خواهم برد.
راستي چك آقاي پور محمدي تهييه كننده ي عزيز "مغز استخوان " فرداي واكنش عجيب ايشان نقد شد و خودم براي خرج كردن آن تصميم خواهم گرفت.