پایگاه خبری تئاتر: جشنواره فیلم فجر در حالی به نیمه رسیده است که روز گذشته فیلم «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان در سینمای رسانه به نمایش درآمد. در کنار انتقاد برخی از منتقدان از نحوه پرداخت کارگردان به ماجرای بمباران سردشت، سعیده نیک اختر منتقد سینما یادداشتی در اختیار باشگاه خبرنگاران جوان قرار داده که نگاه متفاوتی به این فیلم داشته است.
«به درخت گردو میتوان از دو جنبه نگاه کرد. یکی جایگاه این فیلم در پرونده محمدحسین مهدویان و دیگری ساختار و داستان فیلم. درخت گردو به سه دلیل عمده، جهش بزرگی در کارنامه کاری محمدحسین مهدویان ۳۹ ساله محسوب میشود. دلیل اول،انتخاب سوژه بکر و دیده نشده آن است. مهدویان، سراغ بمباران شیمیایی سردشت و روستاهای اطراف آن توسط جنگندههای عراقی که در تیر ۶۶ روی داد، رفته است. ماجرایی هولناک که از برگهای کمتر روایت شده هشت سال دفاع مقدس محسوب میشود. قطعا تعداد زیادی از مخاطبان فیلم برای اولین بار متوجه میشوند که رژیم بعث، در ماههای پایانی جنگ، چه وحشیانه و بی محابا از جنگ افزارهای شیمیایی علیه مردم ایران استفاده میکرده است. خیلیها شاید با شنیدن بمباران شیمیایی یاد روستای حلبچه بیفتند، ولی درخت گردو، سردشت را هم به این مناطق میافزاید. دلیل دوم؛ داستانسرایی و قصه گویی فیلم است. معمولا فیلمهای قبلی مهدویان، مستند یا مستندواره بود، اما در درخت گردو، داستانی براساس رویدادی واقعی، روایت میشود. دلیل سوم، هدایت دقیق بازیگران است. مهدویان در درخت گردو، تیم بازیگری اش را به کلی تغییر داده و سراغ پیمان معادی، مهران مدیری، مینا ساداتی و جمعی از بازیگران بومی رفته است. هدایت بازی بازیگران حرفهای مثل معادی و ترکیب آن با بازی کودکان که همگی بومی اند و شرایط عجیبی را هم باید بازی کنند، از جهشهای مهم مهدویان است. صحنه حمام گرفتن پدر و بچهها یکی از صحنههای درخشان این هدایت بازیگری به شمار میآید.
با عبور از جنبه جایگاه درخت گردو در پرونده مهدویان به جنبه ساختار و داستان فیلم میرسیم. درخت گردو، پرداختن به اتفاقی است که چیزهایی از آن شنیده بودیم، اما آن را ملموس و بر پرده سینما ندیده بودیم. فیلم در واقع به یک ذهنیت، عینیت داده است که خود، نکته مهمی است. مهدویان در درخت گردو، روایتی پله به پله دارد و همین خصلت، فضایی مستندگونه به فیلم داده و آن را تا حدی به ساختار «ایستاده در غبار» نزدیک میکند. ساختاری که ترکیبی از نریشن، بیوگرافی و قصه است. دوربین روی دست که تکنیک محبوب مهدویان است در کمک به روایت درخت گردو کارساز است برعکس فیلمهای قبلی یعنی «ماجراهای نیمروز ۱ و ۲» که بین مخاطب و فیلم فاصله ایجاد میکرد، در اینجا مخاطب عملا در میدان همراه قهرمان است. دوربینی جستجوگر که داستان واقعی و ساختار مستندواره را به هم پیوند میزند. نکته پایانی اینکه مهدویان در درخت گردو به خوبی با استفاده از نمادهایی مانند قاب عکس، افتادن گنجشگها و ... توانسته فضایی احساسی بسازد کاری که پیش از این در کارهای قبلی اش، ندیده بودیم.
درخت گردو، خیلیها را در سالن سینما به یاد درد اهالی سردشت و روستاهای اطرافش، گریاند. گریهای که هم نشانه دردناک بودن خود ماجراست و هم نشانه موفقیت مهدویان و تیمش در نمایش یک ماجرای هولناک».