پایگاه خبری تئاتر: حسن وارسته که پس از سالها دوری از تئاتر، نمایشنامه "ناقوسها برای چین به صدا درمیآیند" که برگفته از دو حکایت از چین باستان با نامهای "زن هر دم خیال" و "برف در چله زمستان" به قلم زوج تئاتری خود رحمت امینی را در تالار حافظ روی صحنه آورده، درباره روند شکلگیری این نمایش از آغاز تا امروز، گفت: راستش آخرین بار حدود 14 سال پیش بود که نمایشی با نام "همسر چینی" که رحمت امینی آن را بر اساس قصه "زن هر دم خیال" نوشته بود با بازی آرزو خسروی و محسن تنابنده در تالار مولوی روی صحنه بردم و با استقبال خوبی هم روبرو شد. بعد از آن به دلایل مختلف از صحنه دور بودم تا اینکه مدتی پیش آقای امینی به من پیشنهاد کرد تا یکبار دیگر آن نمایش در تالار حافظ بازتولید کنم.
کارگردان نمایش "ناقوسها برای چین به صدا درمیآیند" ادامه داد: برای این اجرا تصمیم گرفتم که با نگاهی متفاوت به سراغ قصه "زن هر دم خیال" بروم و در همین راستا و قصه "برف در چله تاستان" را نیز که حدود که 800 سال پیش در سلسله یوآن کشور چین نوشته شده را با رویکردی تحقیقی برای تکمیل قصه اول به کار اضافه کردم و نهایتا از ترکیب این دو قصه کهن چینی این نمایش آماده اجرا شد.
این نویسنده و کارگردان همچنین در پاسخ به این سوال که در بین مسایل عمدهای مثل خیانت زن و شوهر به یکدیگر، طی کردن پلههای ترقی و رسیدن به هدف هر قیمت، پرداخت رشوه، بیوفایی، ریاکاری و... که این نمایشنامه مطرح میشود، کدامیک برای خودش از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و همچنین درباره شیوه اجرایی و فضاهای به کار گرفته در جدیدترین اثر نمایشی خود، توضیح داد: در نمایش "ناقوسها برای چین به صدا درمیآیند"، مخاطب در ظاهر قصه دو زن را میبیند که یکی به نا حق به زندان میافتد و دیگری در آزمونی که شوهرش از او میگیرد ناموفق عمل میکند اما دغدغههای شخصی من که واقعا میخواستم در این نمایش به آن یپردازم به چالش کشیدن رفتارهای ماکیاولیستی است که از خانه و خانواده شروع میشود و به مرور به جامعه و تمام مردم تسری پیدا میکند و متاسفانه در جهان امروز گریبان همه ما را به نوعی گرفته است.
او با بیان اینکه؛ فرمول خنداندن مخاطب را به خوبی میشناسد، ادامه داد: من در این کار به هیچوجه نمیخواستم معنا را قربانی جذابیتها کنم و از طرفی هم چون قصد نداشتم کاز از تم تلخی داشته باشد، کاملا آگاهانه و عامدانه فضای تلخ کار با استفاده از یکسری تکنیکهای خاص با کمی خنده ترکیب کردم. به عبارتی دیگر تلاش کردم به سادهترین شکل ممکن از میان رفتن اخلاقیات در دنیای امروزی را بیان کنم.
کارگردان نمایش "همسر چینی" و "داستان باور نکردنی یک زن" همچنین درباره استفاده از بازیگرانی مثل سیامک صفری که همزمان در نمایش "دنکامیلو" در سالن اصلی تئاتر شهر باید بازی کند و فرزین محدث که او نیز همزمان باید در تماشاخانه ایرانشهر و در نمایش "رد پای صورتی" روی صحنه برود و تاثیر منفی این کار بر کیفیت بازی آنها، گفت: متاسفانه این واقعیت تلخ را باید پذیرفت و من هم به آنها حق میدهم چون مگر یک بازیگر تئاتر مثل سیامک صفری و فرزین محدث در سال در چند نمایش میتوانند بازی کنند که بتوانند با آن زندگی خودشان را تامین کنند. ضمن اینکه با این شیوه غلطی که تحت عنوان گیشه راه افتاده دستمزدی قابل قبولی نیز به انها داده نمیشود چراکه امروزه هیچکس با بازیگر قرارداد تعینن شده و مشخصی نمیبندد. البته درباره خانم نعمتی با توجه به اینکه از مدیوم دیگری آمدند مطمئنا تا پایان اجرای کار درگیر هیچ پروژهای نیستند.
او تصریح کرد: همین مسئله باعث شده که تئاتر ما روز به روز دارد از عمق به سطح میآید و بسیاری را مجبور کرده که به استفاده از یکسری شگردهای غیر تئاتری برای جذب مخاطب دست بزنند. به عبارتی دیگر امروز تئاتر ما در همه ابعاد؛ از جمله محتوا، ساختار گرفته تا در نحوه تبلیغات تبدیل به یک مجله زرد شده است.
کارگردان نمایشهای "تونل وحشت" و "خرس و چشمه" در مورد امکان اجرای این نمایش در شهرستانها با توجه حضور چهرههای شناخته شدهای که در آن بازی میکنند، گفت: راستش یکی از دلایلی که باعث شد من در دولت دهم کاملا به صورت عامدانه در تئاتر کم کار بشوم، این بود که میگفتم تئاتر فقط مختص به پایتخت نیست و شهرستانیهای ما سهم به سزایی در تئاتر این کشور دارند، کمااینکه امروز بسیاری از اساتید برجستهای همه ما از آنها بسیار آموختیم و از تئاتر شهرستان کار خودشان را شروع کردند. اما به هر دلیل اینها به خاطر سیاستگذاریهای غلط و دلایل عدیده دیگر طی این سالها یا کوچ کردند یا امکان اجرا برایشان فراهم نشد. به همین دلیل یکی از راهکارهایی که ما به نظرمان میرسید این بود که با تمرکززدایی تئاتر را از تهران به دیگر شهرها ببریم و یا تئاتر خوب دیگر شهرها بتوانند در تهران اجرا داشته باشند، (البته یک اتفاق در یک مقطع کوتاه در اواخر زمان مدیریت آقای منتظری افتاد) اما در مجموع هیچ وقت به این جریان به صورت جدی پرداخته نشد و تئاتر هر روز رنگ خودش را از دست داد.
وارسته تاکید کرد: من مثل همیشه در الان نیز با تمام وجود و در صورت مهیا شدن شرایط از اینکه بتوانم این نمایش را در هر شهر دیگری اجرا کنم استقبال میکنم اما این نکته را هم باید در نظر گرفت که من بخشی از این جریان هستم و بخش دیگر به بازیگران و دیگر عوامل کار برمیگردد که درگیر پروژههای دیگر نباشند. ضمن اینکه در همین باره دوستان تئاتری ما در اصفهان و تبریز از من خواستند که این موضوع را پیگیری کنم و در صورت امکان اجراهایی در این دو شهر داشته باشیم اما هنوز زمان و مکان آن به طور قطعی مشخص نیست.
او در پاسخ به این سوال که اجرای دو نمایش با فاصله زمانی کم در یک سالن که شامل اجرای نمایش "ناقوسها در چین به صدا درمیآیند" نیز در تالار حافظ شده و گروه اجرایی این نمایش باید بلافاصله بعد از اجرا سالن را به گروه نمایش "مسخ" تحویل بدهند و تاثیر منفی این فرآیند و استرس ناشی از این جریان بر گروه و نهایتا کیفیت کارها، اظهار داشت: البته این جریان تازهای نیست که ما تئاتریها با آن آشنا نباشیم. من یادم میآید حدود 15، 16 سال پیش در تالار مولوی نمایشی را کار میکردم که بعد از من رضا حدادی در همان سالن اجرا داشت و چون از قبل گفته بودند که دکور کار را جوری طراحی کنید که بتوان آن را جابجا کرد، ما بعد از اجرا سریع دکور را از صحنه بیرون میبردیم و گروه نمایش بعدی هم فوری میآمد دکور خودش را جایگزین میکرد و...، در واقع این فرآیند نه تنها بر کار ما، بلکه بر کار گروه دوم هم بیتردید تاثیر منفی بسیاری دارد و مثل خانهای میماند که قرار است دو مستاجر با هم در آن زندگی کنند. ضمن اینکه عدم توسعه فضاهای تئاتری از نظر سختافزاری به میزان رشد جمعیت تئاتری کشور اصلیترین دلیل به وجود آمدن چنین اتفاقهایی است که متاسفانه بیشتر از همه تئاتر و تئاتریها در این جریان متضرر میشوند.
نویسنده سریال تلویزنی "پایتخت3" در پایان خاطر نشان کرد: تئاتر خانه اول و آخر من است و اگر در این سالها بیشتر در دیگر مدیومها به ویژه تلویزیون کار کردم و کمتر در تئاتر فعال بودم، به خاطر تامین معاش بوده است.
گفتنی است، نمایش "ناقوسها برای چین به صدا درمیآیند" نوشته رحمت امینی با کارگردانی حسن وارسته و نقشآفرینی آنا نعمتی، فرزین محدث و سیامک صفری هر روز ساعت 18/30 در تالار حافظ روی صحنه میود.