آنچه در نمایش دن‌کامیلو رخ داده تضاد و رویارویی کمیک در باطن اثر است. چالش آدم‌هاست که کمیک است و برای همین «دن‌کامیلو» یک کمدی آسان اما قابل بازتولید است که ماهیتا لحظه‌ها و موقعیت‌های کمیکش ایجاد کشمکش می‌کنند و به لحاظ دراماتیک پیش‌رونده هستند.

پایگاه خبری تئاتر:  آنچه در نمایش دن‌کامیلو رخ داده تضاد و رویارویی کمیک در باطن اثر است. چالش آدم‌هاست که کمیک است و برای همین «دن‌کامیلو» یک کمدی آسان اما قابل بازتولید است که ماهیتا لحظه‌ها و موقعیت‌های کمیکش ایجاد کشمکش می‌کنند و به لحاظ دراماتیک پیش‌رونده هستند. تضاد اصلی اثر از دوگانه پپه و دن‌کامیلو می‌آید. تضاد حزب به قدرت رسیده کمونیست با کلیسا آن هم در مکانی که هنوز شهر هم نشده. خود بستر وقوع درام در تضاد با ماجرا قرار دارد و عاملی کمیک را می‌سازد؛ تضادی سیاسی در یک بستر ساده که آن تضاد در درونش معنا و مفهومی ندارد و برای همین واکنش آدم‌ها را خنده‌دار می‌کند. این تضاد مسایل مطروحه - که به شکلی مضحک و مغلوط هم مطرح می‌شود- با بستر زندگی آدم‌ها همان‌طور که واضح و مبرهن است سویه‌ای انتقادی با کنایات بزرگ‌تر هم دارد. اما چون در بطن اثر است، برای انتقادی‌شدن هیچ دلیلی ندارد که با دیالوگ‌های اضافه و مشابهت‌سازی‌های مبتذل مخاطب را از بستر رویداد و درام به بیرون پرت کند.

کمدی باکیفیتی که بشود چند بار دید یا بازتولیدش کرد، باید آنچه که از مخاطب می‌طلبد (یعنی خنده) را در بطن و درون موقعیت‌هایش داشته باشد. این جمله در ظاهر ساده به این معناست که اجراکردن جدی‌ترین لحظات و حتی یک تراژدی به‌شکل کمدی امری صرفا اجرایی است که برآمده از درون لحظه و موقعیت نیست، بلکه به نوعی دست‌انداختن و ایجاد تضادی - در بعضی موارد جالب- بین اجرا و متن است. این اتفاق چیزی است که در تئاتر ایران به وفور رخ می‌دهد یعنی آنچه به‌عنوان کمدی می‌بینیم بیشتر از آنکه یک لحظه یا موقعیت کمیک یا مجموعه‌ای از این لحظات در قالب یک چالش و کشمکش خنده‌دار باشد، یک اجرای مضحک از یک لحظه یا موقعیت غیرکمیک است. این نقصانی است که به دلیل ناتوانی در اجرای لحظات نفسگیر و بغرنج و در فرآیند کنترل‌نشده تمرین رخ می‌دهد نه در فرآیند ایده‌پردازی، نگارش و تعیین ساختار و شیوه‌های اجرایی.

چالش دن‌کامیلو و پپه بر سر غسل تعمید فرزند پپه با حضور اهرم فشار زنِ سنتی و عصبی پپه تبدیل به یک چالش دراماتیک با ساختاری سرراست و آشنا می‌شود که به‌سادگی دو طرف تضاد را شکل می‌دهد. فشار زن در حالی که مرد نمی‌تواند با کشیش به توافق برسد و سرباززدن کشیش از غسل تعمید به سادگی پتانسیل بحرانی‌شدن دارد و مانند بسیاری از کمدی‌ها همه آدم‌ها را به درون کشمکش ساده‌اش می‌کشاند.

در عین حال تضاد بعید و اغراق‌آمیز آدم‌ها در فضای درونی و بیرونی یکی از نکات مهم کار است. تضاد شخصیت پپه به‌عنوان یک آدم حزبی که حالا شهردار شده، با موقعیتی که در خانه به‌عنوان یک ترسو در برابر همسرش دارد از یک‌سو و همین‌طور تضاد رفتاری دن‌کامیلو با مسیح در کلیسا و جامعه بیرون از سوی دیگر، عنصر دیگر سازنده موقعیت‌های کمیک است که در ساختار شخصیت‌پردازی اثر بروز می‌یابد. آدم‌های کمدی به‌طور عیان همواره درون و بیرون متضاد و متزلزلی دارند و به همین دلیل کمدی در مقایسه با گونه‌های دیگر نمایشی سیال‌تر و دگرگون‌شونده‌تر است. آدم‌های تراژدی در طول نمایش و تا پیش از دگرگونی و بحران، تلاش می‌کنند برتر باشند و ضعف خود را پنهان کنند، اما آدم‌های کمدی اولین چیزی که از خود به نمایش می‌گذارند ضعف و فرومایگی است. این به آن معناست که آدم‌های گونه‌های غیرکمیک از توان تغییر و تبدُّلِ مدام عاجزند. همین مساله است که شیادان و شیاطین را در کمدی دوست‌داشتنی می‌کند و اینجا دن‌کامیلوی یهودا را خواستنی می‌گرداند، هر چند مسیح از او روگردان شود و ترکش کند.
 
اما این روند خوب و دراماتیک نمایش کوروش نریمانی در جایی متوقف شده و به حاشیه می‌رود. روند منطقی و خوش‌ساخت کمدی که با اندامی منسجم حرکت می‌کند در جایی گسسته می‌شود. یکی از اصلی‌ترین دلایل این گسستگی تقلیل و به حاشیه‌رفتن شخصیت زن پپه است که در ابتدا به‌عنوان اهرم فشار برای غسل تعمید به‌عنوان عنصری مهم موقعیت‌سازی می‌کند. اوست که پپه و دن‌کامیلو را به اجبار و برای غسل تعمید بچه تازه به دنیاآمده، با هم روبه‌رو می‌کند. اما از جایی زن حذف می‌شود، مساله غسل تعمید در لابه‌لای خرده‌داستان‌های دیگر وامی‌رود و صحنه‌های طولانی فرح‌بخش جای لحظه‌ها و موقعیت‌های کمیکی که در ساختار اثر اصالت دارند را می‌گیرد. نمایش از خنده‌های موقعیت کمیک می‌رسد به لحظه‌هایی که اگرچه به واسطه بازی‌های خوب و تبحر در چینش و ریتم، همچنان اجرا را سرپا نگه می‌دارند، اما دیگر قوام ابتدایی را ندارند. نمایش به‌‌سادگی به دست صحنه‌های بداهه‌گونه و بیشتر مضحک می‌افتد. گسست دیگر، عدم همراهی متوازن و دوشادوش خرده‌‌داستان‌ها کنار هم است، مثلا غسل تعمید به واسطه ایده نوشتن بیانیه شهردار که خود ناتوان از نوشتن است، فراموش می‌شود، این در حالی است که ایده جذاب دوم باید در کنار ایده اول پیش برود و هر دو به سرانجام برسند نه اینکه یکی با آمدن دیگری موقتا متوقف شود. با همه این گسست‌ها البته بسیار نمایش اقناع‌‌کننده و از نظر حسی رضایت‌بخش است. نمایش کمدی همواره نمایش بازیگر است و «دن‌کامیلو» یک هوتن شکیبای‌ لذت‌بخش دارد.

منبع: روزنامه شرق
نویسنده: علیرضا نراقی