پایگاه خبری تئاتر: سینمای حاتمی کیا همواره از محتوا و ایدئولوژی سرشار بوده و هرگاه حاتمی کیا توانسته این محتوا و به اصطلاح حرف اصلی فیلم را در قالب داستان و درامش حل کند اثر موفقی خلق شده است (همانند آژانس شیشه ای) و زمانی که ایدئولوژی و درون مایه فیلم از تسلط فیلم ساز خارج شده فیلم ها (همانند به نام پدر) ضعیف و شعاری جلوه کرده است. فیلم های اخیر حاتمی کیا نیز روال متفاوت تری دارد بدین ترتیب که نمود کارگردانی، تکنیک و جلوه های ویژه بیش از فیلمهای قبلی فیلمساز در این آثار جلوه گر هستند. (همانند چ، بادیگارد، به وقت شام)
جایگاه خروج اما در در مقایسه با دیگر آثار حاتمی کیا تا حدی متفاوت است به نحوی که گویی ابراهیم حاتمی کیا فرمان از دستش رها شده و از هر دری سخن گفته و از هر الگویی استفاده کرده است. اعتراض و طغیان قهرمان داستان و فضاسازی فیلم یادآور وسترن های آمریکایی است، بحث و جدل ها، مناقشات و کاراکترها، آژانس شیشه ای را تداعی می کنند و اعتراضات و مطالبه گری همچون فیلم گزارش یک جشن یادآور روزهای شلوغی و اغتشاشات است. همین چند پارگی و یک دست نبودن داستان و نامشخص بودن مسیر روایت، اصلی ترین ضربه را به فیلم آخر حاتمی کیا وارد کرده است.
فیلم در انتها و در پرده سوم به اوج بی منطقی خود میرسد و تنها به اعلان شعار و بیانیه و استعاره های جامعه امروز می پردازد. خروج آن چنان در مسیر روایت و شخصیت پردازی ضعیف عمل کرده که بسیاری از سکانس های فیلم پیش از آنکه تاثیر گذار باشد تعجب آور و عجیب و غریب از کار درآمده و فیلم بیش از آنکه بر اساس داستان واقعی به بیان قصه و خلق قهرمان اش نزدیک شود به حقنه کردن ایده ها و ذهنیات فیلمساز به تماشاگر با درونمایه مردمی بودن و مطالبه گری پرداخته است.
بازی فرامرز قریبیان در کنار برخی جنبه های بصیری فیلم خروج شاید مهم ترین نقاط قوت فیلم باشند. قریبیان در آستانه ۸۰ سالگی آنچنان نقش لاغر و نحیف فیلم خروج را باور پذیر و جذاب به تصویر کشیده که اگر نبود حضور این استاد بازیگری، خروج بدون شک به ملغمه ای آشفته از احوالات شخصی و کنایات همیشگی فیلمساز شبیه می شد و به نوعی می توان قریبیان در نقش رحمت بخشی را برگ برنده فیلم آخر حاتمی کیا دانست.
منبع: سینماسینما
نویسنده: محمد تقیزاده