بنیاد سینمایی فارابی قصد دارد در یک همکاری مشترک با پاکستان فیلم اقبال لاهوری را بسازد. اتفاقی که ممکن است دوباره شاهد تولید یک فیلم فاخر و پرهزینه باشیم، ولی این شیوه فیلمسازی چقدر موفق بوده است.

پایگاه خبری تئاتر: «پروژه مهم «اقبال لاهوری» مدت زمان زیادی است به‌عنوان یکی از پروژه‌های مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و پاکستان مطرح است.» این برشی از صحبت‌های حبیب ایل‌بیگی قائم‌مقام و معاون فرهنگی و پژوهشی بنیاد سینمایی فارابی درباره چرایی ساخت فیلم «اقبال لاهوری» است.

 اتفاق خیلی عجیب و غریبی نیست. طی سال‌های اخیر شاهد همکاری‌ نهادها و ارگان‌های دولتی با سینماگران بوده‌ایم. سازمان هنری- رسانه‌ای اوج، حوزه هنری، بنیاد سینمایی فارابی و ... به عنوان سرمایه‌گذار در بسیاری از آثار بیگ پروداکشن (آثار پرهزینه و بزرگ) حضور داشته‌اند. همکاری که در اصطلاح عمومی به ساخت آثار سفارشی ختم می‌شود. این اتفاق باعث شده مرزبندی‌هایی بین کارگردانان، تهیه‌کنندگان و سینماگران صورت بگیرد و سینمای مستقل و وابسته به یکی از بحث‌ها و دغدغه‌های و جدی سینمایی تبدیل شود.

پول‌هایی وارد شد؛ وجه فرهنگی سینما آسیب دید

احمد طالبی‌نژاد منتقد سینما درباره تاثیر همکاری سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی بر روند فیلمسازی در سینما و آثار سینمایی گفت: از دورانی که آقای ضرغامی معاونت سینمایی را به عهده داشت، یعنی سال‌های آخر ریاست جمهوری آقای هاشمی، پای نهادهای نظامی و امنیتی به اقتصاد سینما باز شد. یعنی به شکلی برای جلوگیری از بحران‌هایی که در آن زمان، همه ‌جانبه سینما را در برگرفته بود، آقای ضرغامی که معاونت سینمایی را عهده‌دار بود، دست به دامن نهادهای نظامی و امنیتی شد و پول‌هایی را وارد کرد و اقتصاد سینما را به زعم خودش نجات داد. اما با این اتفاق وجه فرهنگی سینما خیلی آسیب دید. مثلا می‌بینیم که تقریبا دو سوم قهرمان‌های فیلم‌های آن دوران یا مامور امنیتی هستند یا فرمانده نظامی. فضایی به وجود آمد که سلامت اقتصاد سینمای ایران را دچار بحران کرد تا اینکه به امروز رسیدیم.

بخش خصوصی نداریم

طالبی‌نژاد معتقد است امروز به شکلی همه جانبه نهادهای دولتی چه مستقیم چه غیر مستقیم در اقتصاد سینما  دخالت می‌کنند، در واقع بخش خصوصی نداریم. اگر هم کسی ادعا می‌کند تهیه‌کننده بخش خصوصی است به هر حال از رانت‌های جای دیگری استفاده می‌کند. وی در ادامه نقدهایش افزود: واقعیت این است که  همه این هزینه‌ها به نوعی پول‌های دولتی هستند. بعضی‌هایش پول‌های کثیف است یعنی سوء استفاده از اموال عمومی مردم است. مثلا بلایی که سر صندوق ذخیره فرهنگیان آمد که نباید هیچ وقت فراموش شود. من یک معلم بازنشسته هستم و فکر می‌کنم وظیفه همه معلم‌هاست که حداقل در این قضیه کوتاه نیایند و روشن شود که چقدر پول از این صندوق ذخیره برداشت شده و صرف فیلمسازی و سریال‌سازی و ...  شده است و برنگشته‌. اگر برمی‌گشت می‌گفتیم سرمایه‌گذاری صورت گرفته است.

بودجه دولتی و عدم کنترل در ریخت و پاش دستمزدها

این منتقد با اعلام اینکه «می‌توانم بگویم در حال حاضر ۹۰ درصد تولیدات سینمای ایران به نوعی وابسته هستند» درباره موفقیت فیلم‌های حمایت شده در اکران عمومی عنوان کرد: بعضی از فیلم‌ها مثل فیلم‌هایی که درباره شخصیت‌های مهم تاریخ معاصر یا گذشته است، مورد حمایت ویژه بنیاد سینمایی فارابی است. این حمایت ویژه به این معنی است که پولش  را صد در صد می‌دهد و سعی می‌کنند که آثار با کیفیت بسازند. اگر چه اغلب این فیلم‌ها متاسفانه چندان از نظر اقتصادی موفق نبوده‌اند، البته چند اثر فروش خوبی داشته‌اند اما در کل از نظر اقتصادی خیلی موفق نبوده‌اند. مثلا فیلم غلامرضاتختی را  که بهرام توکلی ساخت، به نظرم یکی از بهترین فیلم‌هایی است که درباره تاریخ معاصر ایران ساخته شده است، اما موفقیت اقتصادی زیادی به دست نیاورد.

طالبی‌نژاد با اشاره به صرف بودجه دولتی و دستمزدهای این پروژه‌ها گفت: گاهی شاهد هستید بازیگرانی که نهایتا دو یا سه ماه برای یک فیلم زحمت می‌کشند، رقم‌هایی را می‌گیرند که حیرت‌آور است. در حالی که کارگردان آن اثر کمتر از آنها می‌گیرد. فیلمنامه‌نویس‌ها هم در قیاس با سایر عوامل گویی مبلغی دریافت نمی‌کنند. یعنی قیمت فیلمنامه پایین‌ترین قیمت، در قیاس با سایر هزینه‌های تولید فیلم است.

کمک به سینما از طریق صنوف

طالبی‌نژاد درباره عملکرد نهادها در تولید فیلم‌ها و نقش صنوف سینمایی تصریح کرد: نکته‌ای که نباید فراموش کنیم این است که نهادهایی برای خود بخش فرهنگی درست کرده‌اند و این از اول انقلاب هم وجود داشته است. مثلا حوزه هنری به عنوان تولید کننده و نمایش‌دهنده، همان اوایل دهه شصت وارد عرصه شد و به صورت رقیب جدی وزارت ارشاد هم درآمد. در آن زمان حوزه هنری بیشترین تولید را داشت و بسیاری از سینماها را هم در اختیار گرفته بود. این اتفاق همینطور ادامه پیدا کرده است تا اینکه امروز به اوج و نهادهای دیگری که سرمایه‌گذاری می‌کنند و بهانه‌شان هم کار فرهنگی‌ست، رسیده است. در حالی که اگر اینها می‌خواهند به سینما کمکی بکنند یا وظیفه خودشان می‌دانند یا هر چیز دیگر، باید از طریق صنف‌های سینمایی این اتفاق صورت بگیرد. امروزه صنف‌های سینمایی کاملا در مقابل تحولات اقتصادی سینما فشل هستند، هیچ کارکردی ندارند که این باعث تاسف است.

آثار سفارشی و خط‌کشی خودی و غیرخودی هنرمندان

کامبیز حضرتی منتقد و روزنامه‌نگار درباره امکانات ویژه‌ای که برخی سینماگران از همکاری با سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی برای ساخت آثار سینمایی برخوردار می‌شوند گفت: در دهه‌های گذشته تولید آثار سفارشی به یک معنی خاص در جامعه هنری طرح شده است. آثار سفارشی، تولیداتی هستند که با امکاناتی ویژه در دسترس برخی از هنرمندان قرار می‌گیرند. در حالی که هنرمندان دیگر دست‌شان از این امکانات کوتاه است. به این معنی آثار سفارشی به خط‌کشی کردن هنرمندان به معنای خودی و غیرخودی و طبیعتاً پدیده‌ای ناپسند تبدیل شده است. وگرنه اساسا هنر سفارشی، هنری میانمایه نیست و هنرمندان از جامعه، تهیه‌کننده یا ارگان خاصی سفارش قبول می‌کنند و این کار به خودی خود ایرادی ندارد. این در حالی است که سینمای اجتماعی رایج در ایران از سفارش گرفتن هنرمندان از جامعه و برآمده از زیست اجتماعی آن‌هاست که برچسب و بار منفی هنر سفارشی را با خود حمل نمی‌کند.


تولیدات مشترک وابسته به ارگان‌ها و عدم موفقیت

این منتقد درباره آثار سینمایی وابسته به ارگان‌ها در سال‌های قبل و بعد از انقلاب عنوان کرد: ساخت آثار پرخرج و بیگ پروداکشن از سال‌های پیش از انقلاب در سینمای ایران رایج شد. به عنوان مثال «شب‌نشینی در جهنم» فیلم پرخرجی بود که به سودای فروش و موفقیت گیشه ساخته شد. معمولا فیلم بیگ پروداکشن به قصد تجاری و بازگشت سرمایه تولید می‌شود و این چرخه طبیعی است. اما اگر در چرخه عرضه و تقاضا، پای دولت یا یک ایدئولوژی خاص باز شود، این چرخه کارکرد طبیعی خودش را از دست می‌دهد. در سال‌های اخیر شاهد معیوب شدن این چرخه با تحمیل‌های ارگانی بوده‌ایم که مانع حرکت طبیعی سرمایه در بین مخاطبان و تولیدکنندگان شده است. بعد از شکست تولیدات فاخر در سال‌های گذشته که به قصد رقابت با هالیوود ساخته می‌شدند، چند ایده برای این آثار مطرح شد که تولیدات مشترک و حمایت از آثار خاص از آن جمله هستند. تولیدات مشترک مخصوصا در زمینه آثار وابسته به ارگان‌ها تاکنون موفقیت چندانی نداشته و به طور کلی این سازوکار فاقد نظامی منظم است.

چند پرسش از مسئولان بنیاد فارابی

حضرتی با طرح چند پرسش درباره همکاری بنیاد سینمایی فارابی با کشور پاکستان برای ساخت اثر سینمایی درباره اقبال لاهوری بیان کرد: اخیرا دو پروژه «یعقوب لیث صفاری» و «اقبال لاهوری» در دستور کار بنیاد فارابی قرار گرفته است. عنوان این دو پروژه در نگاه اول نشان می‌دهد که فکر نظام‌مندی پشت آن‌ها نیست. بلکه با رسیدن طرح یا تصمیمات مدیریتی، آن‌ها تصویب شده‌اند و باید امیدوار باشیم که با رفت‌وآمد مدیران این پروژه‌ها از دستور کار خارج نشوند. باید برای تولید آثار مشترک از سوی فارابی توجیهی بالاتر از تصمیمات مدیریتی مطرح باشد.

وی معتقد است که اگر فارابی سیاست‌گذارانه رفتار کند و این مسیر را ریل‌گذاری کند، چه بسا نیاز به ورود مستقیم در این عرصه نداشته باشد: حالا باید از بنیاد فارابی بپرسیم که ساخت فیلم «اقبال لاهوری» با طرف پاکستانی چه سودی عاید سینمای ما می‌کند؟ اصلا پاکستان چند سالن سینما دارد تا به اکران شریک دیگر این پروژه دلخوش باشیم؟

فیلمنامه پاشنه آشیل بهرام توکلی نشود

این منتقد درباره انتخاب بهرام توکلی برای کارگردانی فیلم اقبال لاهوری چنین گفت: انتخاب توکلی برای ساخت «اقبال لاهوری» انتخاب خاصی است که امیدوارم اقبال یار او باشد. اما نباید فراموش کنیم که «غلامرضا تختی» این کارگردان یک بیوگرافی سینمایی عریض و طویل بود که به شکست در گیشه رسید. فیلم دیگر او «تنگه ابوقریب» نیز با اینکه بسیار خوش‌ساخت بود، اما فاقد جذابیت فیلمنامه‌ای و قهرمان‌سازی آن هم در یک درام جنگی بود. با این دو تجربه از توکلی انتظار اثری خوش ساخت داریم اما امیدواریم این‌بار هم فیلمنامه پاشنه آشیل او نشود.

توکلی باید از اشتباهات قبلی خود بیاموزد که مانند فیلم تختی سودای روایت کردن کل زندگی یک کاراکتر را رها کند و از تجربه تنگه ابوقریب بیاموزد که فیلم بیگ پروداکشن تنها به عناصر فنی و بهره‌گیری مناسب از آن‌ها محدود نمی‌شود. قهرمان باید در دوره‌ای نسبتا محدود، خلق و باز تعریف شود تا بتواند باقی و پایدار بماند وگرنه محکوم به فناست و هیچ مدد و فرمایشی نمی‌تواند به داد آن فیلم برسد.


منبع: ایرناپلاس