پایگاه خبری تئاتر: حمیدرضا نعیمی که این روزها نمایش«فاوست» را در تالار وحدت اجرا میکند،درباره گرایشاش به آثار اقتباسی گفت: بیشتر کارهایی که نوشتم اقتباسی هستند، چون سالهاست که یکی از اهداف گروه «شایا» این بوده است و تصمیم داریم در کنار نمایشنامههایی که به نام "تئاتر ملی" روی صحنه میروند، آثار بزرگ دنیا هم اجرا شوند. به عقیده من بسیار دردناک است که در کشور ما چخوف، شکسپیر، گوته و... اجرا نشوند.
ما میخواهیم از تئاتر خستهکننده و کسلکننده خارج شویم
این کارگردان تئاتر درباره اینکه چرا بیشتر به بازخوانی نمایشنامههای کلاسیک میپردازد؟ بیان کرد: بیش از 10 نمایشنامه نوشتم که اقتباس نبوده است و برخی از آنها اجرا شده و برخی هم اجرا نشده است. برای نمونه «وعدهگاهی برای نهنگها»، « شرق دور، شرق نزدیک»، «فصل مادر بزرگ» و... نمایشنامههای اورجینالی بودند که من نوشتم.
او افزود: یکی از مباحثی که گروه ما در اجراها دنبال میکند، این است که از این تئاتر فرسوده، کسل کننده، خالی از نبوغ و خلاقیت، سرد و بدون تصویر و حرکت که به آن نام رئالیستیک داده شده است، خارج شویم و یک تئاتر با زبانی جهانی نمایش دهیم که یک تماشاگر خارجی حتی اگر تمام ظرایف قصه و زبانی را حس نکند اما از دیدن آن لذت ببرد.
نعیمی که اجرای موفق «سقراط» را چندی پیش بر صحنه داشت با اشاره به ویژگیهای آن نمایش توضیح داد: نمایش «سقراط» بسیار مبتنی بر قصه، دیالوگ و داستان بود، آن هم از جنس فلسفه. تماشاگران خارجی که آن را دیدند، میگفتند که ما نمایش را درک کردیم و متوجه شدیم که در لایههای زیرین این نمایش یک نگاه طنز وجود دارد و به نظر من این موفقیت یک اثر محسوب میشود.
وی اضافه کرد: نمایشهایی که تحت عنوان رئالیسیم میخواهند به ناتورالیسم نزدیک شوند و شما در آن بدن و بیان بازیگر را احساس نمیکنید؛ در آن نمایشها به هیچوجه نگاه حرکتی، رقص، رنگ و نقاشی را که کارگردان باید در صحنه داشته باشد، نمیبینید. نمایشهایی که با یک میز، صندلی و کاناپه اجرا میشوند، صرفا با یک ایده اولیه کل نمایشنامه طراحی و بسته میشود اما گروه تئاتر «شایا» طی این سالها و با اجرای نمایشنامههای بزرگ و با اقتباسهایی که از این آثار انجام میدهد، مدام در حال جستجو است.
تئاتریهای ما بیحوصلهاند
نعیمی یادآور شد:بسیاری از تئاتریها هنگامی که نمایش ما را میبینند، میگویند شما چقدر حوصله دارید که این جور کارها را انجام میدهید! به عقیده من تئاتریها و کارگردانهای ما بی حوصله هستند و تنها میخواهند کاری انجام داده باشند و برایشان فرقی نمیکند که تماشاگر نمایش آنها را ببیند یا نبیند.
او در عین حال گفت: اگر کسی نمایش آنها را تایید نکند، متهم به بیشعوری، بیسوادی و نفهمی میشود. اگر کسی آثار آنها را نقد کند که باب میل کارگردان نباشد، آنها غرضورز هستند. هیچگاه اشکال را در درون خودشان نمیبینند برای همین با مصاحبههای دهان پر کن، با توجیهات بسیار خندهدار سعی دارند خودشان آثارشان را توضیح بدهند. ما تلاش میکنیم در کنار چند گروه تئاتری ایران شکل متفاوتی از تئاتر ایران را به مخاطبان داخلی و خارجی عرضه کنیم
نعیمی در ادامه نمایشهای کارگردانهای چون همایون غنیزاده، یاسر خاسب و یکی دو کارگردان جوان از این دست را ستایش کرد.
کارگردان نمایش«فاوست» ادامه داد: این کارگردانان کسانی هستند که تلاش میکنند تعاریف و فرمهای متفاوتی را در تئاتر تجربه کنند، حتی اگر کارهای آنها اشکال داشته باشد اما غیر متعارف بودن آنها برای تئاتر ما بسیار ارزشمند است. رئالیسم و ناتورالیسم بلای جان نمایشنامه نویسی، طراحی، کارگردانی امروز ماست. برای حرکت به سوی تئاتر جهانی هیچ راهی جز اینکه این رئالیسم و ناتورالیسم را کنار بگذاریم و یا حداقل منطقی به آن نگاه کنیم، نیست.
ماجرای «گوی» نمایش فاوست چیست؟
حمیدرضا نعیمی در بخش دیگری از گفتوگویش با ایسنا درباره استفاده از گوی در دکور نمایش «فاوست»، اظهارکرد: باید این پرسش را از رضا مهدیزاده طراح صحنه نمایش بپرسید. چرا که او نه تنها اندیشه طراحی صحنه ایران است بلکه یکی از خلاقترین و سختکوشترین طراحان صحنه تئاتر ایران است. بی شک تئاتر ما وامدار بزرگانی چون اوست و به او مدیون است چرا که به دور از هرگونه هیاهو و نگاه ناسالم داوری در این مملکت، تنها به کشف و پشت سر گذاشتن مرزها میاندیشد.
او با بیان اینکه طراحی صحنه تئاتر «فاوست» براساس فلسفهی خلاء شکل گرفته، توضیح داد: گویی همه چیز در جهان در نوسان است، دایره، نماد این نوسان و "گوی"، نماد این حرکت و تعلیق در صحنه است چرا که «فاوست» انسانی است که مرزها را درمینوردد، همه چیز را بر هم میزند تا چیزی ورای آنچه که بشریت به آن مبتلا شده و در این ابتلا مضمحل شده است را کشف و استخراج نماید. جهان و نمایش «فاوست»، جهان عمل و حرکت است.
این کارگردان همچنین درباره تفاوت پایان متن نمایشنامه «فاوست» گوته با نمایشنامه خودش گفت: بسیاری از شخصیتها و کارکترها در اقتباسی که از نمایشنامه «فاوست» انجام دادهام، تاریخ پیشین خود را ندارند. در «فاوست» گوته این فرشتگان هستند که او را از خودکشی باز میدارند اما در نمایشنامه من این بزنگاه به عهده مفیستو (شیطان) وانهاده شده است.
او افزود: در نمایش "گوته" نقش سرباز که برادر «مارگریت» است و «والنتین» نام دارد، جز یک نام سرباز و کارکتر تک ساحتی چیز دیگری نیست اما در این جا کارکتر «والنتین» دارای نگاه، اندیشه و فردیت است.
نعیمی ادامه داد: حتی «مارگریت» هم در داستان اصلی دختر 13 ساله باکرهای است که هنوز عشق را تجربه نکرده است اما مارگریت در نمایشنامه من زنی با سابقهی تیره و تار است که بنا بر گفته خود مردها را در جهنم تن خویش تجربه کرده اما اکنون دست از روسپیگری برداشته و خود را وقف کلیسا، دعا و توبه کرده است و در این راستا با عشق و انسانی واقعی به نام «فاوست» آشنا میشود اما جهل و تیرگی و بیکاری موجود در جامعه او را تا پای گیوتین و قطع شدن سرش پیش میبرد.
نویسنده نمایشهای«صبحانهای برای ایکاروس» و «کالون و قیام کاستلیون» اضافه کرد: اگر در نمایشنامه «فاوست» اثر گوته دقت کرده باشید. در بخش دوم این اثر «فاوست» توسط «مفیستو» به گذشته میرود اما در بخش دوم نمایش من، این میل به گذشته به هیچ وجه وجود ندارد. هرچقدر «مفیستو» به او میگوید دوست داری تو را به تاریخ ببرم، او میلی به گذشته ندارد و به دنبال درمان این زخم است که چرا آدمها به جرم عاشق شدن کشته میشوند و میمیرند.
نمایش«فاوست» نوشته و کار حمیدرضا نعیمی این روزها در تالار وحدت روی صحنه است.
منبع: خبرگزاری ایسنا