پایگاه خبری تئاتر: استیو رُز منتقد سینما و روزنامهنگار گاردین در یادداشتی مینویسد: آژانس هنرمندان خلاق (CAA) با داشتن نام چهرههای سینمایی مطرحی چون اسکارلت جوهانسون، ویل اسمیت و استیون اسپیلبرگ در فهرست اعضای خود، به عنوان یک عضو باسابقه و دائم صنعت هالیوود شناخته میشود اما جدیدترین نامی که به این آژانس اضافه شده با سایر اعضا تفاوتی جزئی دارد.
ورایتی در تاریخ ۶ مه (۱۷ اردیبهشت) در گزارشی از ثبت نام لیل میکوئلا (Lil Miquela) مدل، خواننده و اینفلوئنسر برزیلی-آمریکایی در آژانس هنرمندان خلاق پرده برداشت.
نکته اینجاست که میکوئلای ۱۹ ساله یک انسان واقعی نبوده و یک سلبریتی مجازی است که در سال ۲۰۱۶ توسط یک استارتاپ آمریکایی به نام براد (Brud) ساخته شد. با این حال فعالیتهای این چهره دیجیتال کاملا واقعی به نظر میرسد.
به گزارش ورایتی، آژانس هنرمندان خلاق با میکوئلا در حوزههایی چون تلویزیون، فیلمسازی، راهبردهای برند و تبلیغات همکاری خواهد کرد که احتمال استفاده از این شخصیت را در ساخت فیلم یا برنامههای تلویزیونی، قوت بخشیده است.
از زاویه دید صنعت سینما، بازیگران مجازی چشمانداز فربیندهای هستند؛ این نوع از هنرپیشهها انعطافپذیرند، از هیچ چیز شکایت نمیکنند و همیشه در بهترین حالت ممکن آماده فیلمبرداری هستند. آنها حتی میتوانند در زمانی که همهگیری یک ویروس صنعت سینما را فلج کرده بدون هیچ شکایتی به کار ادامه دهند و انتظار دستمزدهای بالا هم ندارند. همچنین برخی از این بازیگران کامپیوتری از امتیاز برخورداری از طرفداران بسیار نیز بهره میبرند.
به عنوان مثال میکوئلا در اینستاگرام ۲.۲ میلیون دنبالکننده دارد و با خوانندههای واقعی همخوانی کرده است. این چهره مجازی هم جوان و بهروز است و هم به زبان و فضای شبکههای اجتماعی مسلط. جاهطلب نیست و فقط برای همین کار برنامهریزی شده است.
آیا میکوئلا پیشقراول لشکری از بازیگران کامپیوتری است که قرار است بازیگران سینما را خانهنشین کنند؟ اگر این آینده سینماست پس باید فیلمهایی چون او (Her)، فراماشین (Ex Machina) و به ویژه فیلم فراموش نشدنی سیمون (Simon) با نقشآفرینی آلپاچینو را مقصر هموار شدن این راه بدانیم.
البته هنوز به آن مرحله نرسیدهایم. یک مسالهای که وجود دارد این است که میکوئلا هوش مصنوعی خالص نیست و با برنامهریزی و صدای انسان کار میکند بنابراین در واقع یک شخصیت زندهنماست. بازیگر چندان قابلی هم نیست چون وقتی پای نمایش جزئیات و احساسات درمیان باشد، چهرهاش به یک طیف مشخص محدود است.
با این وجود آژانس هنرمندان خلاق به طور حتم حس میکند که باد در کدام جهت میوزد و میداند که یک هنرپیشه موفق بودن فقط به بازی خوب بستگی ندارد. مثلا دلیل این که وین دیزل یا دواین جانسون برای بازی در یک فیلم دستمزدهای نجومی میگیرند الزاما این نیست که در ایفای نقشهای خود خیلی تبحر دارند. سلبریتی یک فاکتور جدانشدنی از معادله است که دیگر تنها به انسانها محدود نیست. ممکن است استدلال کنید که بازیگران کامپیوتری هیچگاه نخواهند توانست در زمینه هنری پیشرفت کنند یا حقایق اساسی درباره انسانیت را درک کنند اما لازم نیست این اتفاق بیفتد. تنها کاری که باید بکنند این است که تقلید کنند و آیا بازیگری همان تقلید کردن نیست؟