مهم‌ترین تفاوت سینمای مسعود کیمیایی با فیلم «معکوس» پولاد به تفاوت نوع نگاه این پدر و پسر به «لوطی گری» است، مسعود کیمیایی همچنان در فیلم هایش به دنبال «قیصر» زمانش می‌گردد، درست با همان ویژگی‌های سنتی.

پایگاه خبری تئاتر: نخستین فیلم پولاد کیمیایی، فرزند مسعود کیمیایی و بازیگر ثابت فیلم‌های این کارگردان باسابقه سینمای ایران، اواخر سال گذشته روی پرده سینما‌ها رفت که با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی سینماها نمایش این  فیلم هم نیمه تمام ماند و اوایل امسال راهی اکران آنلاین شد تا به بسیاری از اهالی سینما نشان دهد که میتوان صرفا به پشتوانه پدر و با تخفیف فراوان بسیار یک اثر متوسط رو به پایین در سینمای آشفته بازار سینمای ایران تولید کرد

پولاد کیمیایی پس از آنکه سال‌های متمادی به عنوان قهرمان فیلم‌های پدرش در سینما ایفای نقش کرده است برای آنکه نشان دهد شخصیتی هنری مستقل از مسعود کیمیایی در سینما دارد در نخستین گامش سراغ وزنه سنگینی، چون کارگردانی رفته است و راهی را که بسیاری از اهالی سینما با ساختن ده‌ها فیلم کوتاه و مستند و یا چندین تجربه دستیار کارگردانی، طی میکنند تا در مسند یک کارگردان اثر سینمایی بلند فعالیت کنند، پولاد کیمیایی صرفا با اعتبار و پشتوانه سابقه پدرش در سینمای ایران، این راه را یک شبه طی کرد و اولین فیلمش را در مقام کارگردان به تولید رساند.

 نخستین نکته‌ای که درباره فیلم «معکوش» می‌توان گفت، دوباره همان رد پای قصه‌های مورد علاقه خاندان کیمیایی را می‌شود در «معکوس» دید، همان داستانک‌های لوطی‌گری و رفیق‌بازی و...
پولاد کیمیایی بسیار در «معکوس» تلاش کرده، فیلمی مغشوش و آشفته نباشد و قصه‌اش را جمع و جور کند و با هر زحمتی هم که باشد به مخاطب القا کند که داستان فیلمش سراسر از گره است، اما مشکل اساسی اینجاست که همین مخاطبی که از او دم می‌زنیم، جنسش دیگر با اینجور فیلم‌ها و قصه‌ها جور نیست. منظور فیلم‌هایی است که به قول این چنین فیلمسازانی تم جوانمردی و لوطی گری دارد، اما مهم‌ترین تفاوت سینمای مسعود کیمیایی با فیلم «معکوس» پولاد به تفاوت نوع نگاه این پدر و پسر به «لوطی گری» است، مسعود کیمیایی همچنان در فیلم هایش به دنبال «قیصر» زمانش میگردد، درست با همان ویژگی‌های سنتی.

 اما پولاد کیمیایی که عامدانه میخواهد این نگاه پدرانه را در فیلمش متفاوت جلوه دهد، درست همان ویژگی‌های مرام و رفیق سینمای پدر را یدک میکشید، اما در فرم امروزی‌تر و لاکچری که شاید مهم‌ترین علتی که مسابقات غیرقانونی اتوموبیلرانی را دستمایه فیلم خود قرار داده است، بخاطر ویژگی جذاب و لاکچری که این سوژه در دل خود قرار داده است که ضعف‌های فراوان «معکوس» در فرم و محتوا این جذابیت ذاتی سوژه را هم برای مخاطب نچسب جلوه میدهد.
البته باز هم جای شکرش باقی است که پولاد کیمیایی لااقل سکانس‌هایی از بزن و در رو را به فیلمش برچسب کرده که دیدنش به ندیدنش می‌ارزد؛ همان لوکیش و سکانس‌های کورس اتوموبیل‌رانی که خوب از هم کار درآمده و جانی به این قصه بی رمق نیز داده است.

 ولی انگار در «معکوس» نباید دنبال قصه آنچنانی بود و شاید پولاد هم مثل پدر، سعی در تقلید از جهان‌بینی عجیبی دارد که خیلی وقت است که دیگر دموده شده و جذابتی برای کسی نخواهد داشت؛ لااقل با این نوع پرداخت بیش از حد گل‌درشت، به بیرون از سینما پرت خواهد شد.

هرچند بازیگران فیلم، خیلی تلاش میکنند که تکانی به قصه عقب‌مانده فیلم بدهند و هر از گاهی هم با تکیه بر توانایی شخصی موفق می‌شوند؛ که مثالش شهرام حقیقت‌دوست است و شیرین‌کاری‌هایی که وصله او شده و سعی میکند لحظات بی رمق فیلم را تا حدودی جانی بخشد و مخاطب را راضی به تماشای آن کند و یا بابک حمیدیان که بازی نسبتا قابل قبولی را به معرض نمایش گذاشته است، اما در مجموع باید پذیرفت که چند سالی است که فیلم‌هایی با ساخترا «معکوس» نه تنها کشش جذب مخای در سینمای فعلی را ندارد، بلکه در تلویزیون هم شاید آنچنان مخاطبی نداشته باشد، اما به هر حال این فیلم با همه کم و کاستی هایش به جای آنکه در گروه «هنر و تجربه» اکران شود طعم اکران عمومی را با سینما‌های فراوان بکشد.

 اما در پایان باید به این نکته اشاره کرد که شاید کمی بی انصافی باشد که اگر تماشای صحنه‌های اکشن و هیجان انگیز فیلم «معکوس» تا حدودی برای مخاطب جذاب شده است به خاطر هنرنمایی مدیر فیلمبرداری فیلم است، تورج منصوری به عنوان یک پیشکوست با همه ذوق فیلمبرداری و قاب‌بندی‌اش تا حدودی توانسته برخی صحنه‌های فیلم را به لحاظ پروداکشن جذاب کند، اما وقتی قصه بکری در کار نیست، هیچ کدام از عوامل نمی‌توانند معجره کنند.



نویسنده: عباس اسماعیل‌گل