شاید پیمان قاسم‌خانی با تکیه بر تجربه موفق حضور خودش و محسن تنابنده در «سن پترزبورگ» راه موفقیت را فهمید و سراغ ایجاد یک زوج تازه در سینمای ایران رفت. زوج درخشانی و جمشیدی متفاوت با زوج‌های مشابه سینمای ایران هستند.

پایگاه خبری تئاتر: «سینمای کمدی ایران حال و روز خوبی ندارد» شما می‌توانید موافق یا مخالف این جمله بسیاری از منتقدان درباره وضعیت کمدی ایران در دهه 90 باشید. یکی از راه‌های تشخیص صحت این جمله و مدعا، نگاه به محصولات تولیدشده و قیاس‌شان با نمونه‌های موفق داخلی و خارجی است. گفته می‌شود که شوخی‌های جنسی یا حتی مبتذل در فیلم‌های کمدی دهه 90 بیشتر شده است. می‌گویند فیلمنامه اولویت اصلی نیست و اتکای اصلی بر سلبریتی‌ها یا شوخی‌های بداهه بازیگران است. حرف‌هایی که چندان بیراه هم نیست. یکی از فیلم‌هایی که بعد از تعطیلی کرونایی سینماها اکران شده، فیلم «خوب، بد، جلف2» ساخته پیمان قاسم‌خانی است. قسمت اول این فیلم با استقبال مناسب مخاطبان مواجه شد. در انتهای فیلم و در سکانس بیمارستان از زبان سام درخشانی گفته می‌شود که احتمالا این فیلم «2» دارد. این جمله به حقیقت می‌پیوندد و قسمت دومش ساخته می‌شود.

این فیلم در جشنواره سال گذشته شرکت کرد و سالن‌های پر از تماشاگری را هم تحویل گرفت. خوب، بد، جلف2 نسبت به سایر فیلم‌های کمدی دهه 90 به‌واسطه فیلمنامه و ساختار درستش جلوتر است. البته شاهد شوخی‌های نابجایی هم هستیم، اما نمی‌توان منکر وجود داستان فیلم شد. فیلم داستان دارد و انتهایش هم جوری باز گذاشته شده که باید منتظر قسمت سومش هم باشیم. یکی از مزیت‌های این فیلم که شاید نیاز سینمای کمدی ایران هم باشد، زوج‌سازی است.

سام درخشانی و پژمان جمشیدی که پیش از این در سریال «پژمان» امتحان‌شان را پس داده بودند، انتخاب اصلی اولین ساخته پیمان قاسم‌خانی شدند و خوب، بد، جلف ساخته شد. سام درخشانی و پژمان جمشیدی را نمی‌توان جزء ستارگان سینما دانست. درخشانی بیشتر و پیش‌تر در نقش‌های جدی و عاشقانه حضور داشته و جمشیدی البته با طنز شروع کرده است. حتی در مارکت سینمای ایران، زوج گرانی هم نیستند. دستمزدشان هم اندازه شهاب حسینی، رضا عطاران و نوید محمدزاده نیست. اما ترکیب‌شان به‌اضافه یک فیلمنامه خوب و محکم باعث فروش بالای «خوب، بد جلف1» شد. در تاریخ سینمای ایران و جهان شاهد حضور زوج‌های جذاب و شیرینی بودیم. مشهورترین زوج‌های کمدی جهان، لورل و هاردی هستند. لورل و هاردی هیچ‌گاه چهره‌های محبوبی برای منتقدان سینما نبودند، اما اکثر مردم آنها را فوق‌العاده دوست داشتند. شاید اگر لورل و هاردی نبودند مدیران تلویزیون نمی‌دانستند ساعت‌های مخاطبان را در روزهای عید و تعطیلات چگونه پر کنند. البته زوج‌های موفق دیگری نیز در سینمای جهان حضور داشتند؛ از «ابوت و کاستلو» تا «جک لمون و والتر ماتائو» و «جری لوییس و دین مارتین». تیم‌هایی که به‌واسطه شخصیت‌پردازی صحیح و بازی‌های درخشان، دیده شدند و حضورشان تداوم هم داشته است. کمدی، شخصیت جذاب می‌خواهد. هرچند برخی معتقدند زور قصه به شخصیت می‌چربد اما نگاهی دقیق به تاریخ سینمای جهان نشان می‌دهد که شخصیت‌های جذاب و شیرین یا بانمک ماندگارترند و حول آنها قصه‌های زیادی هم ساخته می‌شود.

برادران مارکس و سه کله پوک نمونه‌های موفق دیگری از تیم‌های کمدی در جهان هستند. در سینمای قبل از انقلاب شاهد مثلث کمدی سپهرنیا، گرشا و متوسلانی بودیم و تک چهره‌های کمدی معمولا نقش نوچه و پادوی ستاره اصلی را داشتند و زوج‌های مطرحی ایجاد نشدند. کمدین‌هایی مانند علی میری، تقی ظهوری، ارحام صدر و نصرت‌الله وحدت عموما یا خودشان به تنهایی نقش محوری فیلم را بازی می‌کردند یا به‌عنوان وردست فردین، بیک یا ناصر ملک‌مطیعی حضور داشتند. پس از انقلاب اما حکایت متفاوت شد. در سینمای ایران تا سال‌ها خبری از زوج کمدی نبود، اما همزمان با آن و در تلویزیون زوج «هوشیار و بیدار» با بازی محسن یوسف‌بیگ و علیرضا خمسه یکه‌تازی می‌کرد و باعث شد که هردوی آنها به سینما بروند که البته سرنوشت هرکدام‌شان متفاوت بود. سینمای بعد از انقلاب زوج‌های کمدی زیادی به خودش ندید اما به‌مراتب بیشتر از قبل از انقلاب بود.

زوج‌هایی مانند عبدی و خمسه، حیایی و گلزار، جبلی و طهماسب، پیمان قاسم‌خانی و محسن تنابنده، رضا کیانیان و رضا عطاران، رضا عطاران و جواد عزتی نمونه‌های موفقی هستند که از یک تا چند اثر را با هم بازی کردند. نکته جالب اینکه هر کدام از این آثار در گیشه موفق بودند و بارها از تلویزیون هم پخش شدند. برخی از بازیگران ایرانی می‌توانند به تنهایی بار کمدی یک فیلم را به دوش بکشند، اما تعدادشان کم است. برخی اما درکنار بازیگر دیگری، توان‌شان بیش از دوبرابر می‌شود و تماشاگر هم این تداخل و تضارب شخصیت‌ها را دوست دارد. در تلویزیون هم زوج‌هایی مانند مدیری و سیامک انصاری یا بهنام تشکر و هومن برق‌نورد آثار درخشانی را ثبت کردند. زوج‌های کمدی امتحان پس داده‌اند و در کشور ما موفق بوده‌اند.

شاید پیمان قاسم‌خانی با تکیه بر تجربه موفق حضور خودش و محسن تنابنده در «سن پترزبورگ» راه موفقیت را فهمید و سراغ ایجاد یک زوج تازه در سینمای ایران رفت. زوج درخشانی و جمشیدی متفاوت با زوج‌های مشابه سینمای ایران هستند. این بار خبری از «چاق و لاغر» یا «عاقل و نادان» نیست. هر دو از هوش پایینی بهره می‌برند و نهایتا ظاهرشان باعث می‌شود که قصه‌هایشان متفاوت باشد. کاراکتر درخشانی، ابله جذاب‌تر و خوش‌تیپ‌تری است نسبت به کاراکتر جمشیدی. قاسم‌خانی در هر دو قسمت خوب، بد، جلف از این ویژگی‌ها به‌خوبی استفاده کرده است. این زوج چه کنار حمید فرخ‌نژاد باشند و چه کنار حامد کمیلی، کار خودشان را می‌کنند و حماقت‌هایشان داستان را جلو می‌برد. سینمای ایران به زوج‌های کمدی نیاز دارد. برای زنده ماندن و شلوغ کردن گیشه‌ها به زوج‌های کمدی و جدی نیاز دارد. خوب، بد جلف2 را می‌توان دوست داشت یا نداشت، اما شک نکنید که در این شرایط فروش خواهد کرد. فراموش نکنیم که در دهه‌های مختلف تاریخ معاصر، سینمای ایران را زوج‌های سینمایی نجات داده‌اند. فیلم هزارپا را بدون عطاران و عزتی تصور کنید. قطعا چیز زیادی به مخاطب نمی‌دهد. حتی در دنیای عروسک‌ها هم زوج کلاه قرمزی و پسرخاله می‌آیند و تلویزیون و سینما را نجات می‌دهند و خاطره‌ساز چند نسل می‌شوند. هر قدر تعداد زوج‌های جدی و کمدی بیشتر باشد، فیلم‌های جذاب‌تری تولید می‌شوند. این را سینمای جهان ثابت کرده است و هنوز هم سراغ خلق زوج‌های تازه و جذاب می‌رود. فیلمنامه و قصه‌های خوب در کنار زوج‌های جذاب می‌توانند آینده سینمای ایران را تامین کنند.


منبع: روزنامه فرهیختگان
نویسنده: سید مهدی موسوی تبار