پایگاه خبری تئاتر: با روخوانی نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» نوشته بهرام بیضایی و به کارگردانی محمد رحمانیان، بار دیگر نمایشنامهای از بیضایی در تالار اصلی مجموعه تئاتر شهر زمزمه شد.
بهرام بیضایی آخرین بار نمایش «مجلس شبیه در ذکر مصایب استاد نوید ماکان و همسرش مهندس رخشید فرزین» را در این تالار اجرا کرد که این نمایش در میانه اجرا متوقف شد و پس از آن دیگر بیضایی در تئاتر شهر اثری اجرا نکرد.
و حالا بعد از چند سال نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» روز 30 تیرماه به عنوان یکی از برنامههای ویژه مجموعه تئاتر شهر در شبهای قدر روخوانی شد.
بیضایی این نمایشنامه را سال 79 نوشته و اولین چاپ آن سال 81 از سوی انتشارات "روشنگران و مطالعات زنان" منتشر شده است.
روز گذشته 30 تیر ماه بازیگرانی همچون علی عمرانی، امیرکاوه آهنینجان، علی سرابی، رامین ناصرنصیر، اشکان خطیبی، سها سناجو و پرستو رحمانیان نقشخوان شخصیتهایی همچون نویسنده، قطامه، اعرابی یکم، ابن ملجم، اعرابی دوم، کارگردان و دستیار شدند.
در کنار آنها مهدی ساکی نیز با نواختن موسیقی در اجرای این برنامه همکار داشت.
محمد رحمانیان پیش از شروع روخوانی نمایشنامه گفت: این متن را بارها و بارها خواندهایم و لذت بردهایم اما وقتی تمرین نمایشنامهخوانی آن را شروع کردیم، دیدیم چه سخت است! بنابراین بر ما ببخشید اگر نتوانیم همه آنچهی را که بهرام بیضایی به زیبایی نوشته، منتقل کنیم.
نمایشنامه «مجلس ضربت زدن» داستان نویسندهای است که به او پیشنهاد شده نمایشنامهای درباره حضرت علی (ع) بنویسد اما او برای نگارش این متن دچار چالش است.
او نمیتواند درباره شخصیتی بنویسد که امکان تصویر کردن آن در تئاتر وجود ندارد و معتقد است کسی که تصویری ندارد،نمایشنامهای هم ندارد.
آنچه این نویسنده را به نوشتن درباره حضرت علی (ع) تشویق میکند، وجه روشنفکری شخصیت امام علی(ع) است.
در ادامه تکههایی از نمایشنامه«مجلس ضربت زدن» را که به نوعی تداعیگر وجوهی از شخصیت حضرت علی (ع) است، با هم مرور میکنیم:این سخنان از زبان شخصیت نویسنده گفته میشوند. نقش خوان شخصیت نویسنده در اجرای روز گذشته،علی عمرانی بود.
نویسنده: متن در دستش من کجا هستم؟ حقیقت من کجاست؟ روزگاری ساکن شهری بودم؛ و اینک قرنهاست سرگشته بیابان خضر الیاسم!- شما مرا از من گرفتید. خیالات خود را به من چسباندید. خون از شمشیرم چکاندید و سرهای دشمنان به تیغ ذوالفقارم بُریدید! قلعهگیر و خندقگذار و معجزهسازم کردید! شاه مردان و شیر خدا گفتید! از زمینم به چهارم آسمان بُردید! به خدایی رساندید! پدر خاک و خون خدا خواندید! درِ شهر علمم خواندید و از آن به درون نرفتید! شما با من چه کردید؟
و در بخش دیگری ادامه میدهد:
نویسنده: آنها که خود را به من میبندند، کاش آزادم کنند از این بند!- آنها که سوار بر مرکب روح سادهدلانند! آنها که لاف جنگ میزنند با دشمنان خیالی در دیارات خیال؛ و هرگز نجنگیدند با دشمن راستین که در نهاد خویش میپرورند برای جنگ با حقیقت!
در بخشهای دیگری نیز اضافه میکند:
نویسنده: «شما با من چه کردید؟ ای شما که دوستداران منید! من کجا هستم؟ بر صحنهی شما حقیقت من کجاست؟ حذفم میکنید به خاطر نیکیهایم. و با من، نیکی را حذف میکنید. آری- نیکی بر صحنه شما مُرده! و اگر قاتل نیکمردی بودم، با سربلندی نشان میدادید! شما که دوستداران منید با من چنین کنید، دشمنانم چه باید بکنند؟»
نویسنده: «شما با من چه کردید؟ بزرگم کردید برای حذفم! راستی که من انسان بودم پیش از آن که به آسمان بَرین برانیدم! چنین است که صحنهها از ابن ملجم پُر است و از علی خالی!- شما دوستداران که با من چنین کنید، دشمنانم چه باید بکنند!»
این نمایشنامه امروز 31 تیرماه نیز رأس ساعت 18 در تالار اصلی تئاتر شهر نمایشنامهخوانی میشود.