پایگاه خبری تئاتر: فیلم سینمایی «نرگس مست» به نویسندگی و کارگردانی جلالالدین دری داستانی از زندگی چهار شاعر و تصنیفساز معاصر را همراه با تاریخچه موسیقی ایرانی در قالبی عاشقانه و شاعرانه به تصویر میکشد. این فیلم به تهیهکنندگی عبدالله اسفندیاری پس از سه سال، از ۲۳ بهمن سال گذشته روی پرده رفت، اما اکران آن به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی سالنهای سینما ناتمام ماند. «نرگس مست» که اولین فیلم بلند جلالالدین دری به شمار میآید، اکران آنلاین خود را از چهارشنبه ۲۵ تیر آغاز کرده است.
«نرگس مست» تلنگری به وضع موجود است
وقتی از قهرمانان فرهنگی خود غافلیم و شاهد قهرمانسازیهای دروغین میشویم
جلال الدین دری(کارگردان) در پاسخ به اینکه چرا در شرایط امروز سینمای ایران که گیشه خود را به کمدیها واگذار کرده، به سراغ ساخت فیلمی با دغدغه فرهنگی رفته گفت: طبعاً در سینمای ما شرایط مناسبی برای اکران فیلمی مثل «نرگس مست» وجود ندارد. با این حال باید گفت «نرگس مست» تلنگری به وضع موجود است که حوزههایی مثل موسیقی، سینما و ... در کل فرهنگ را دربرمیگیرد. ما در این فیلم حال و روز اندیشمندان، بزرگان موسیقی و ادب و هنر را در زمان حال میبینیم که شرایط مشابهی دارند. ما در این فیلم میبینیم قهرمانان ملی، فرهنگی، ادبی و هنری خودمان را فراموش کردهایم و از آنان غافلیم. ضمن اینکه این مسئله در حال حاضر شرایط بدتری هم پیدا کرده و ما بعضاً شاهد برخی قهرمانسازیهای دروغین هستیم که حقیقت ماجرا را از ما پنهان کرده است.
آدمهای جعلی را جای بزرگان از وطن رانده شده به ما تحمیل میکنند
قمرالملوک وزیری اولین سلبریتی ایران است که رفتارش هیچ شباهتی با سلبریتیهای امروز ندارد
وی افزود: در زمان ساخت این فیلم شاهد بودم که علیه شخص محمدرضا شجریان و موسیقی سنتی به یکباره هجمههای زیادی ایجاد شد. مشابه همین شرایط در سینمای ما هم وجود دارد و بزرگان سینمای ما سالهاست کار نکردهاند و یا بعضاً از وطنشان رانده شدهاند. حال آنکه تلاش میشود تا آدمهایی جعلی به عنوان جایگزین این چهرهها به ما تحمیل شود. حرف «نرگس مست» در واقع همین است. جالب آنکه فیلم امروز در اکران به سرنوشت آدمهایی که راویشان شده هم دچار شده! امروز ما همانطور که از فرخی یزدی به عنوان یک سیاستمدار آگاه باسواد زندان رفته شکنجه شده با مناقب بسیار غافلیم، از عارف قزوینی غافلیم، همانطور هم از ویژگیهای اولین سلبریتی ایران، قمرالملوک وزیری اولین ستاره تاریخ معاصر ایران در همه زمینهها غافلیم. کسی که قبل از او خواننده و بازیگر مشهوری به آن معنا نداشتهایم؛ ولی شما رفتار این هنرمند را با سلبریتیهای امروز ما مقایسه و مقابله کنید تا دریابید که هیچ ارتباطی با همدیگر ندارند.
شاهد سینمایی بیمعنی، مبتذل، سخیف و تهی از اندیشه هستیم
او ادامه داد: من این موارد را میبینم و به این نتیجه میرسم که ریسک کنم تا فیلمی مثل «نرگس مست» را بسازم؛ چون میبینم امروز اغلب دنبال راه دیگری میروند، اما سختیها و دشواریها و ناملایمات ساخت آنرا به جان خریدهام. در این راه هم انواع سرزنشها، توهینها، تحقیرها و خیلی چیزهای دیگر را تحمل کردم. نمیدانم «نرگس مست» چقدر آن چیزی که باید باشد از آب درآمده، اما مطمئنم این فیلمی که سال ۹۵ ساخته شده و بعد از سه سال، از زمستان سال گذشته فرصت اکران پیدا کرد ولی به دلیل شیوع کرونا ناتمام ماند تا به تازگی فرصت اکران آنلاین بیابد، در تاریخ سینمای ایران خواهد ماند. اگر کسی بعدها این مقطع از سینمای ایران را مورد بررسی قرار دهد، متوجه خواهد شد که در میان انبوهی از فیلمهای رنگارنگ، ولی خالی از محتوا که سینمای ایران را به سمت پوچی و بیهدفی سوق میدهند، این فیلم دغدغه و حرف داشته. سینمایی که روزی نماینده سینمای معناگرا در جهان بود، ولی الان تبدیل شده به سینمایی بیمعنی، مبتذل و سخیف از نظر معنا. البته شاید از منظر تکنیکی و فنی پیشرفت کرده که همین طور هم هست، اما این سینما از نظر اندیشه تهی است.
مشکل کمدیهای بیارزش نیست؛ سینمای اجتماعی ما هم ابتذال را ترویج میدهد
این فیلمساز اظهار داشت: امروز سینمای اجتماعی ما هم تهی شده است. فیلمهای اجتماعی بستری برای ترویج خشونت، اعتیاد و ابتذال در هر زمینهای است. شما وقتی یک مسئله اجتماعی را بدون تحلیل ارائه دهید، ابتذال را ترویج دادهاید. مشکل فقط کمدیهای بیارزش نیستند؛ شما در هر قالب و ژانری اگر نتوانید الگوی مناسبی برایش ارائه دهید، در واقع به آن دامن زده اید.
فیلم «نرگس مست» در پیوند میان موسیقی، ادبیات و سینما به نظر میرسد که بیشتر برای دو هنر اول اصالت قائل است و سینما را در ردههای پایینتری قرار میدهد و این نکته در شوخی دو کاراکتر پسر و دختر فیلم و شوخیای که در داخل اتومبیل با فیلم فارسی میشود هم تا حدودی عیان است. وی در پاسخ به اینکه آیا این فرضیه را درباره فیلم خود میپذیرد، توضیح داد: «نرگس مست» را ساختم تا بگویم اصالت همیشه امتیاز خوبی است؛ چه در زندگی و چه هنر یا در همین سینما. بله ما در صحنهای میبینیم که رضا(مهدی پاکدل) و پریماه (میترا حجار) ادای فیلمفارسی را درمیآورند. ابتذال همیشه بد است؛ چه در سینمای پیش از انقلاب و چه در سینمای پس از انقلاب. به نظرم این ابتذال فقط نوعش فرق کرده، چه در موسیقی و چه در سینما. وقتی اصالتی وجود نداشته باشد و آدمهای اصیل هر شغلی را نادیده بگیریم و آنان را بکوبیم، از دل آن فیلم یا موسیقی بد تولید میشود.
این کارگردان در ادامه بیان کرد: شما تصور کنید ما زمانی اگر عاشق میشدیم و میخواستیم عشقمان را ابراز کنیم، میگفتیم «جان و جهان! دوش کجا بودهای/ نی غلطم، در دل ما بودهای- آه که من دوش چه سان بودهام!/ آه که تو دوش کرا بودهای!». اما الان میشنوید که در شعر میگویند «شبی که من نیستم کی میآید بند پشت پیراهن تو را باز میکند!» ببینید تفاوت و اختلاف از کجا تا به کجاست. طرف امروز به جای اینکه بگوید «یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد»، میگوید «آی جیگیلی جیگیلی جیگیلی اخماتو وا کن»! و بدتر آنکه این مورد پسند شده و با آن عکس یادگاری میگیرند و انواع و اقسام مانورهای تبلیغاتی روی آن داده میشود و در مقابل یک استاد موسیقی به هر دلیلی حالا اعم از برنتابیدن مواضعش، مورد عتاب قرار میگیرد. این یعنی اصالت را فراموش کردن.
فرخی یزدی نمونه یک اپوزیسیون واقعی است که احتمالا مردم را یاد کیک یزدی بیاندازد
افرادی که از زیر پتو و در اینستاگرام مخالفت میکنند، اپوزیسیون نیستند
دری درباره دلیل انتخاب چهار چهره هنری و فرهنگی یعنی علی اکبر خان شیدا، عارف قزوینی، فرخی یزدی و قمرالملوک وزیری برای پرداختن به آنها در این فیلم گفت: هر یک از آنها واجد ویژگیهایی خاص بودهاند. مثلاً محمد فرخی یزدی، نماینده مجلس روزنامهنگار، اندیشمند، زندان رفته، شکنجه شده و نمونه یک انسان مخالف و مبارز و اپوزیسیون واقعی در این مملکت بوده است که در همه دورهها مورد بیمهری و فراموشی کامل قرار گرفته. شاید شما از ۹۰ درصد مردم، حتی تحصیلکرده های کشور درباره فرخی یزدی سوال کنید، احتمالاً او را نشناسند. حتی شاید یاد کیک یزدی بیفتند، خب در چنین شرایطی ما باید الگوسازی کنیم. اگر قرار است به اپوزیسیون هم بها داده شود، باید معیارش فرخی یزدی باشد، نه کسانی که مخالفت اینستاگرامی میکنند. ما مخالفان زیر پتویی زیاد داریم که زیر پتو خوابیدهاند و ابراز مخالفت میکنند. نه شیوه مخالفت اصلاً این نیست. الگوی ما معمولاً غلط بوده.
عارف قزوینی نخستین شاعری است که حماسه و مبارزه را وارد شعر ما میکند
صحنه اعتراض عارف قزوینی به رضا شاه ممیزی شده
وی افزود: درباره اینکه چرا به عارف قزوینی پرداختهام نیز باید بگویم؛ او نخستین کسی است که در شعر ما، حماسه و مبارزه را وارد میکند و تصنیفساز به شدت قوی و نترسی بوده است. صحنههایی در فیلم داشتیم که بنا به ملاحظاتی ممیزی شده و درآمده. عارف موافق جمهوری و پیروزی رضا خان بوده، ولی وقتی متوجه میشود که رضا خان میخواهد شاه شود، پیش او میرود و در مجلسی که قرار بوده تاجگذاری کند، میگوید دست به خون جوانان وطن میشوری و شکار مرغ خانگی میکنی، اگر مردی و شاهی برو هنر را پس بگیر! و بعد میرود و در فقر و نیستی میمیرد. حال آنکه رضا شاه با وجود تاراندن خیلی از شعرای آن دوره مثل میرزاده عشقی، ملک الشعرای بهار و ... ، میانه خوبی با عارف داشته و به او ارادت داشته است. اکنون این شجاعتها و آزادمنشیها کجاست؟! چرا ما این موارد را نمیدانیم و نمیگوییم؟! چرا چنین آدمهایی را فراموش میکنیم. متاسفانه این سکانس از فیلم درآمده است که ان شاالله یک روز در نسخه اصلی آن هم دیده شود.
«دلشدگان» علی حاتمی کمفروشترین فیلم سال ۷۱ بود اما اکنون زنده است
ملاک سینما نباید فقط فروش باشد
این سینماگر در پاسخ به اینکه «نرگس مست» ظاهراً بیشتر به دنبال محملی برای طرح مضامین انتقادی در زمینههای اجتماعی و سیاسی است و هنر را ابزاری برای انتقال مفاهیم انتقادی به کار گرفته، توضیح داد: بله «نرگس مست» به دنبال بیان خیلی از مطالب بوده و چرا این کار را نکند. من به سینمایی معتقد هستم که در آن مفهوم وجود داشته باشد. اکنون این باور را جا انداختهاند که باید مردم را شاد کنیم و همه هنرمندان را هم به این سمت بردهاند. ولی مگر سینمای ما سیرک، ژانگولر و تردستی است. آیا وظیفه سینما واقعاً این است که تبلیغ میشود و از طرف برخی سینماداران به مسئولان و متولیان وزارت ارشاد و سازمانهای ذیربطش مثل سازمان سینمایی حقنه میشود تا بگویند این فیلم نمیفروشد و نفروش است.
وی ادامه داد: همانطور که بارها به من گفتهاند و گاه هنر به خرج دادهاند که «نرگس مست» فیلم شریفی است، اما نخواهد فروخت. مگر ملاک فقط فروختن است؟! «دلشدگان» آخرین فیلم آقای علی حاتمی کم فروشترین فیلم سال ۱۳۷۱ بوده و به نظر من یکی از بهترین آثار او است. اما چرا نباید این فیلمساز سرخورده شود و نتواند فیلم بسازد. آیا امروز فیلم آقای حاتمی مانده، یا فیلم پرفروش آن سال، «دیگه چه خبر» خانم میلانی؟! منکر فیلمهای خوب تهمینه میلانی نیستم، ولی این دو فیلم واقعاً چه ارتباطی با یکدیگر دارند. مردم بعداً فهمیدند که «دلشدگان» چه فیلمی است. چرا سینمای ما در حال خالی شدن از لطافت و شعور است؟!
دری افزود: اینها را گفتم که بگویم سینما محمل و محفلی است برای بیان عقاید. یعنی کارگردانی که دغدغهاش فقط پول است، میتواند یک آژانس املاک تأسیس کند یا خیلی از کارهای دیگری را انجام دهد که پولشان از سینما بیشتر است. کسی که سراغ سینما میآید باید دغدغهمند باشد. هنرمندی که دغدغه ندارد، اصلاً شایسته اطلاق نام هنرمند نیست. با این شرایط پس امثال کیشلوفسکی، تارکوفسکی، آندره وایدا، بهرام بیضایی نباید هنرمند باشند، چون شاید آثارشان در مقاطعی با فروش خوبی همراه نبوده است.
او این نکته که فیلم در پس غم و درد لایههای زیرین خود، در نهایت با امیدواری به پایان میرسد را رد کرد و گفت: اصلاً این طور نیست. اواخر فیلم وقتی رضا (مهدی پاکدل) در اتاق مینشیند و تبدیل به عارف میشود - که سکانسی هم به اجبار از این بخش درآمد-، در نمایی ۳۶۰ درجه همه کاراکترها را در اتاق میبیند و در نگاه به آینه خودش را عارف میبیند. البته نه اینکه رضا عارف است، چون او را هم متعجب میبینیم. آنجا وقتی رضا گویی دوباره پریماه را میبیند، انگار جامعه او را به جنون خاچیک (سعید پورصمیمی) میکشاند. رضا دیده که نسل گذشتهاش چه شرایطی داشته و حالا سرنوشت او چگونه خواهد بود. او اول فیلم میگوید اگر من جای عارف بودم که غمی نداشتم. حال آنکه بعد ما می بینیم عارف پر از غم و درد است.
این فیلسماز در ادامه عنوان کرد: عارف قزوینی بودن کار ساده ای نیست. عارف قزوینی در کنار دو سگ در همدان در فقر و بیماری در بیغولهای کثیف میمیرد. «هنرمندی به این شأن این چنین در عزلت و تنهایی»، دیالوگ افتخارالسلطنه(حجار) در فیلم است. رضا هم به همین شکل موجر بیرونش کرده و طرد شده. انگار همه چیز مثل روایت خود فیلم در حال تکرار است.
او درباره چگونگی شکلگیری ترکیب بازیگران فیلم اظهار داشت: ما ابتدا اسپانسری داشتیم که قرار بود بخشی از هزینههای فیلم را متقبل شود، اما با کنار کشیدن آن، یکی از دوستان آقای فرجوند وجهی کمک کردند تا بودجه فیلم فراهم شود. از فارابی هم وام گرفتیم و حتی خود من اتومبیلم را فروختم و فیلم را شروع کردیم. خوشبختانه دوستان و هنرمندان در این فیلم وقتی از دغدغه فرهنگی ما مطلع شدند، با روی باز همکاری را پذیرفتند. خوشحالم که بین دوستان این غیرت و وجدان وجود داشت که با بودجه پایین فیلم ما راضی به همکاری شدند. البته شاید اگر این فیلم را به جای سال ۹۵ در سال جاری میساختم، شاید همین هنرمندان ما هم دیگر نمیآمدند. یعنی در این سه سال به قدری اقتصاد دگرگون شده که کسی نمیتواند وقت خود را برای پروژههایی با بودجه پایین بگذارد و ترجیح میدهد سراغ پروژههای دیگری با پول بهتر برود. یعنی درست همان اتفاقی که در این سه سال بدتر از آن بر سر فرهنگ و هنر ما آمده. با این حال ما با کمی اختلاف، تقریباً به همان ترکیبی که میخواستیم رسیدیم. ضمن اینکه فرصت ما هم برای آغاز فیلمبرداری به جهت تاریخ پروانه ساخت و مسائل دیگر محدود بود و از این هنرمندان تشکر میکنم که دست یاری به ما دادند تا این فیلم ساخته شود.
سیستم پخش سینمای ما به قهقرا رفته است
دری درباره زمان نامناسب اکران این فیلم در سال گذشته هم بیان کرد: متاسفانه پارسال شرایط اکران خوبی نداشتیم، ولی آنقدر ما را تحت فشار قرار دادند که ذوق زده شدیم و همان زمان را پذیرفتیم، چون از سه سال پیش در انتظار اکران بودیم. تازه کلی هم سر ما منت گذاشتند. چون میخواستند ما را به هنر و تجربه بفرستند که میدانستم به آنجا رفتن همانا و به هیچ وجه دیدن نشدن فیلم همان! باز همان موقع خیلی از دوستداران فرهنگ و موسیقی فیلم را دیدند و الان هم در اکران آنلاین امیدواریم تعدادی متوجه شوند و آنرا در فضای مجازی ببینند. ضمن اینکه فیلم پارسال سانسهای خوبی هم نداشت و نهایت تا قبل از پنج عصر به ما سانس میدادند. جالب آنکه خیلی از دفاتر پخش بعد از تماشای آن از اکرانش سرباز میزدند. یکی از آنان به من گفت نمیتوانم این فیلم را پخش کنم، چون مثلاً من سال ۹۷ فلان فیلم را از چنگ فلان دفتر پخش درآوردهام. شما ببینید پخش ما چقدر به قهقرا رفته. دوستانی همان زمان به من پیام دادند ما به سینما کورش رفتیم، اما گفتند فیلم به حد نصاب نرسیده و ما بلیت نمیفروشیم. خب معلوم است وقتی بلیت نفروشید، فیلم به حد نصاب نخواهد رسید!
این کارگردان ادامه داد: زمانی بود که آقای علی عباسی اگر دو فیلمفارسی میساخت، دو فیلم هم با مرحوم علی حاتمی کار میکرد که یادگاری از او باقی مانده. جالب آنکه هیچکس فیلمهای بد او را به یاد نمیآورد و همه از او با عنوان تهیهکننده فیلم علی حاتمی یاد میکنند. الان دیگر آن غیرت اغلب در ساخت و پخش فیلم وجود ندارد. اغلب به دنبال پول و کمدیسازی هستند. متاسفانه اینها کمدی هم نیستند. «اجاره نشینها»، «تحفهها»، «مجسمه» و امثال اینها کمدی بودند. الان دیگر ما از اینها نداریم. مینشینند یکسری از جوکهای روزمره را کنار هم میگذارند تا تبدیل به فیلم شود که آنها را نمیفهمم.
او افزود: متاسفم این را بگویم که مدیران سینمایی ما امروز دیگر دغدغه فرهنگی ندارند. اینها الان کارگزاران سینماداران در وزارت ارشاد هستند! در غیر این صورت باید روی سیستم اکران نظارت داشته باشند. برای فیلمنامه «نرگس مست» سه سال طول کشید تا پروانه ساخت بگیرم. اما شما برای یک کمدی درخواست پروانه ساخت کن، سه هفتهای صادر میکنند و دو هفتهای هم پروانه نمایش میدهند. به نظرم این قضایا با هم هماهنگ هستند. این یعنی تهی کردن مفهوم و اصالت از فرهنگ سینمایی و موسیقیایی و کتاب ما که از نظر من به نوعی سازمان یافته و از قبل تعیین شده است.
شش سال از عمرم صرف ساخت فیلم «نرگس مست» شد
دری در ارزیابیاش از شرایط اکران فیلم گفت: سال گذشته شرایط اکران واقعاً بد بود و الآن با این قضایای کرونا و تعطیلی هر از گاهی سالنهای سینما و نحوه ارائه سانسها که با بیانصافی صورت میگیرد، در حق خیلی از فیلمها اجحاف میشود. شش سال از عمر من صرف ساخت فیلم «نرگس مست» شد و تلاش کردند همین لابه لاها آنرا بزنند تا کسی آنرا نبیند. با این حال ایمان دارم این فیلم روزی نه چندان دور دیده خواهد شد و بدون قصد تفاخر فکر میکنم مثل فیلم «دلشدگان» روزی ارزشهایش مشخص خواهد شد. امیدوارم مردم زودتر مطلع شوند که عدم حمایت از این فیلمها سینمای ما را به چنین روزی انداخته تا تجدید نظر کنند. امیدوارم روزی متولیان هنر و فرهنگ ما در وزارت ارشاد دلسوزانه تصمیمگیری کنند و گماشته سینمادار نباشند. امید دارم روزی به همان سینمایی برگردیم که وزین بود و اگر کمدیای هم در آن ساخته میشد، کمدی وزین بود.
گفتنی است سعید پورصمیمی، میترا حجار، مهدی پاکدل، هومن برق نورد، سیامک صفری، امیرحسین مدرس، متین ستوده، نگار عابدی، بهنام قربانی، مژگان اخلاقی، هستی فرحی و مهدی فرجوند ازجمله بازیگرانی هستند که در این اثر به ایفای نقش پرداختند.
منبع: خبرگزاری ایلنا