پایگاه خبری تئاتر: حضور سینمای ایران در فستیوالهای بینالمللی همواره با چالشها و پرسشهایی درباره نحوه حضور آنها روبرو است. محمودرضا ثانی، فیلمساز و مستندساز ایرانی که این روزها فیلم «کیارستمی و عصای گمشده» به کارگردانی او در گروه هنر و تجربه روی پرده رفته است، سابقه پخش فیلم در عرصه بینالمللی را دارد.
او معتقد است؛ جشنواره دروغین وجود ندارد و ساز و کار برپایی جشنواره کار راحتی نیست. با ثانی درباره پیچ و خمهای بینالمللی حضور در جشنوارهها گفتگو کردیم که در ادامه میخوانید:
به اعتقاد شما کرونا چقدر در روند برگزاری جشنوارههای خارجی تاثیر گذاشته است؟
با شیوع ویروس کرونا متاسفانه بسیاری از سینماها به دلیل رعایت پروتکلهای بهداشتی تعطیل و یا به صورت خیلی محدود به نمایش فیلمها ادامه میدادند و با رسیدن به وضعیت قرمز در مقطعی چند ماهه عملا سینماها تعطیل شدند و این ضربه بزرگی به اقتصاد سینما وارد کرد. نه تنها صاحبان سالن سینما که تهیهکنندگانی که برای فیلمهایشان هزینه کرده و منتظر بازگشت سرمایهشان بودند، صنعت فیلمسازی هم تحت تاثیراین اتفاق قرار گرفت و بسیاری از عوامل سازنده فیلمها بیکار شدند. طبیعی است که جشنوارههای سینمایی هم تحت تاثیر شرایط بحرانی کرونا، کنسل شده یا به صورت آنلاین برگزار شدند که هنوز هم در بسیاری از کشورها به صورت آنلاین یا با محدودیتهای خاصی انجام میپذیرد.
حضور در فستیوالهای خارجی تا چه اندازه واقعی و چقدر از آن غیرواقعیست؟
ما هم اکنون در دنیایی زندگی میکنیم که همه چیز از طریق اینترنت قابل رصد است و راست یا دروغ بودن هر مطلبی را با کمی جستجو میتوان فهمید. گمان نمیکنم فیلمساز یا پخشکنندهای بخواهد یا بتواند خبری دروغین منتشر کند. البته امکان این وجود دارد در صفحات شخصی در فضای مجازی اکاذیبی منتشر شود ولی بحث انعکاس آن در رسانهها و خبرگزاریها کاملا متفاوت است. خودتان بیشتر میدانید که اگر رسانهای عمومی بخواهد خبر حضور هر گونه اثر هنری در جشنوارههای جهانی را انعکاس دهد از منبع خبر مدارکی که دال بر صحت خبر را دارد، درخواست میکند. مثلا با وجود اینکه تقریبا تمامی خبرگزاریها مرا میشناسند ولی هر خبری درباره حضورم در جشنوارههای خارجی چه به عنوان فیلمساز یا داور بینالمللی را خودشان رصد میکنند و از من دعوتنامه و آدرس سایت جشنواره و دیگر مستندات را میخواهند. آنها همه چیز را خودشان بررسی میکنند و بعد از اینکه صحت خبر را تایید کردند، منتشرش میکنند.
پخشکنندههای ایرانی چه میزان به سینمای جهان و حضور در فستیوالهای خارجی تسلط دارند؟ اصولا چند پخشکننده قوی برای اکران در جشنوارههای خارجی داریم و آیا مافیا به این بخش هم نفوذ کرده است؟
تا قبل از فراگیر شدن اینترنت بخش بینالملل بنیاد سینمایی فارابی، سازمان توسعه سینمایی سوره، وابسته به حوزه هنری و انجمن سینمای جوانان ایران و کمی بعدتر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی در این بخش فعال بودند و گروهی که در نهادها کار میکردند، تسلط خوبی بر این امر داشتند اما به تدریج تعداد تولیدات سینمای ایران اعم از فیلم سینمایی و کوتاه و مستند رو به افزایش یافت و این مراکز جوابگوی خیل عظیمی از فیلمسازان که مشتاق حضور در جشنوارههای خارجی بودند، نبودند. یکی از دلایل آن هم مستقل بودن این فیلمسازان بود که با ورود صنعت دیجیتال و سهل شدن فیلمسازی و کسب تجربه با هزینه شخصی خود و در بخش خصوصی فیلمهای خود را تولید میکردند. به همین دلیل بخش خصوصی شروع به فعالیت برای عرضه فیلمهای ایرانی در جشنوارههای خارجی نمود و حتی خیلی از مراکز دولتی نامبرده نیز پخش فیلمهایشان را به این مراکز خصوصی سپردند و انصافا این شرکتهای خصوصی که تعدادشان انگشتشمار بود، خوب کار کردند و بسیاری از موفقیتهای سینمای ایران حاصل زحمات آن تعداد محدود بود. اما با خارج شدن سیستم پذیرش فیلمها در جشنوارههای خارجی از شیوه سنتی که همان فرستادن کپی ویدیویی از VHS گرفته تا بعدها DVD به سیستم آنلاین و بارگذاری در سایتهای جشنواره و کمی بعدتر راهاندازی پلتفرمهای ویژه جشنوارهها بود؛ اغلب فیلمسازان خود شخصا اقدام به فرستادن فیلمهایشان به جشنوارههای جهانی نمودند و چارهای هم جز این نبود چون پخشکنندهها امکان فعالیت روی انبوهی از فیلمهای تولید شده را نداشتند و مجبور به گزینش فیلمها میشدند. البته این کار معایب و حسنهایی داشت: نخست آنکه فیلمساز میتوانست به راحتی فیلمش را به هر فستیوالی که مناسب بود، بفرستد و از معایب آن این بوده و هست که متاسفانه وقت بسیاری را باید صرف این کار که یک امر تخصصی است، نماید و تا چشم روی هم بگذارد، میبیند یکسال گذشته است و هیچ کار دیگری نتوانسته انجام دهد و فقط مشغول مکاتبه با فستیوالها و انتظار برای رسیدن خبری مبنی بر انتخاب شدن یا نشدن فیلمش در آن فستیوالهاست.
مافیایی که گفتید در زمینه پخش فیلمها به جشنوارههای خارجی وجود ندارد چون فیلمساز و تهیهکننده خودشان بهترین پخشکنندهها را انتخاب میکنند و هر کدام از آنها ویژگی و ارتباطهای خاص خودش را دارد. تفاوتشان هم در بهروز بودن و انسجام و پیگیریهای مداوم و در جریان گذاشتن فیلمسازان از روند عرضه فیلمشان در جشنوارههاست. باید متذکر شوم پخشکنندههایی که از آنها نام میبرم صرفا برای حضور در جشنوارهها فعالیت نمیکنند بلکه حضور در جشنوارهها را فرصت مناسبی برای فروش فیلمهای ایرانی میدانند که اغلب برای فیلمهای سینمایی بلند و در مرحله بعد تعداد اندکی از آنها برای مستندهای تولید شده و گاهی فیلمهای کوتاه است.
هنرمندان جوان که برای حضور در فستیوالهای خارجی سراغ پخشکنندگان ایرانی میروند چقدر میتوانند روی حضورشان حساب کنند؟
من همیشه به فیلمسازان جوان که برای پخش فیلمهایشان با من مشورت کرده یا پخش فیلمهایشان را به من واگذار میکنند از همان ابتدا میگویم که به هیچ وجه انتظارات بیهوده نداشته باشند که حتما فیلمشان در فستیوالها پذیرفته شده و جایزه بگیرد. باید واقع بین بود و وعدههای بیهوده نداد به دلیل اینکه فستیوالها اغلب سلیقهای برخورد میکنند. امکان دارد سال دیگر همان فستیوال فیلم آنها را بپذیرد و جایزه هم به آن تعلق گیرد اما یک سال قبل یا بعد این اتفاق نیفتد.
تعداد فیلمهای ایرانی که به فستیوالهای خارجی میرسد بسیار زیاد است و طبیعیست که همه آنها انتخاب نمیشوند پس باید این آمادگی را داشته باشند که در هیچ فستیوالی فیلمشان انتخاب نشود و امکان این هم هست همه فستیوالها کارشان را انتخاب کنند. اما انتخاب دقیق فستیوالها هم مهم است. خیلی از فستیوالها موضوعی هستند و به فراخور کسانی که فستیوالها را اداره میکنند در پذیرش فیلمها هم متفاوت عمل میکنند. هرقدر هم پخشکننده ارتباط قوی با فستیوالها داشته باشد بازهم امکان حضور همه فیلمهایی که برای آن جشنواره فرستاده، فراهم نیست و اینطور نیست که مثلا ۳۰ فیلم که فرستاده است، پذیرفته شوند. نهایتا دو یا سه فیلم ایرانی امکان پذیرفته شدن در یک فستیوال را دارند برای همین همیشه تاکید میکنم که فیلمسازان صبر داشته باشند. حداقل یکسال زمان لازم است تا فیلم آنها اگر با استانداردهای روز دنیا ساخته شده باشد یا ساختاری نو همراه با موضوعی جذاب و تازه داشته باشد، بتواند نظر فستیوالها را به خود جذب کند.
خیلی از فیلمسازان البته تاکید دارند که پخش فیلمهایشان را با فستیوالهای درجه الف شروع کنیم اما خودشان تعریف درستی از فستیوالهای الف ندارند. آنها هنوز چند جشنواره مانند کن و برلین و ساندنس و … را فستیوالهای درجه الف میدانند. این تعریف شاید بیست سال پیش درست بود اما از آن زمان خیلی چیزها تغییر کرده است. کسانی که با تفکرات مستقل فستیوالها را اداره میکنند، از نظر من ارزششان خیلی بیشتر از جشنوارههایی است که فقط زرق و برق دارند.
واقعا چند درصد از جوایز سینمایی که در سال دریافت میکنیم ارزش سینمایی دارد و چقدر از آنها تنها به دلیل تبلیغات رسانهای مطرح میشوند؟
خب هر جایزهای که از یک فستیوال خارجی بگیریم ارزش خاص خودش را دارد و نمیتوان گفت ارزش سینمایی ندارد. مهم حضور فیلم در کنار فیلمهای دیگر از کشورهای مختلف و دیده شدن فیلم توسط تماشاگران آن جشنواره در هر نقطه از دنیاست. مثلا اگر فستیوالی اولین دورهاش را برگزار میکند و فیلمی از ایران در آن جایزه میگیرد دلیل بر بیارزش بودن آن فستیوال نیست چون امکان دارد در کشوری باشد که برای اولینبار یک فستیوال بینالمللی را برگزار میکند. خیلی از کشورها هنوز یک فستیوال بینالمللی ندارند اما فیلمساز خوب دارند که در سطح دنیا مطرح است که تصمیم میگیرد فستیوالی را پایهگذاری کند. چه اشکالی دارد فیلمهای ما هم حضور داشته باشد چون جایزه گرفتن مهم نیست مهم این است که سینمای ما را مردم آن کشور میبینند و از طریق همین فیلمهاست که ما فرهنگمان را صادر کرده و به مردمان کشورهای دیگر معرفی میکنیم.
بخش خصوصی در سینمای ایران چقدر توان حضور بینالمللی به عنوان پخشکننده را دارد و چند درصد از حضورهای بینالمللی ما حاصل فعالیت پخشکنندههای خصوصی است؟
در حال حاضر تقریبا نود درصد حضور بینالمللی فیلمهای سینمایی ما حاصل تلاش پخشکنندههای خصوصی است که قبلا تجربه پخش فیلم در بخش بینالملل سازمانهای دولتی را داشته و هماکنون هرکدام برای خود مستقل شده و خوشبختانه خیلی خوب کار میکنند و حاصل فعالیتشان هم بارز است. اینها بدون هرگونه هیاهو و در آرامش کامل و مهمتر از همه صادقانه کار میکنند و با ارتباهایی که در این زمینه دارند و توان و انرژی زیادشان که حاصل جوانی و شورو شوق و عشق به سینمای ایران است، خوشبختانه تاکنون موفق بودهاند.
شیوه نوین پخش فیلمها برای جشنوارههای جهانی به چه صورت است و چه تعدادی از آنها احتمالا دروغین هستند؟
بیش از ده هزار فستیوال با موضوعات مختلف در سراسر جهان داریم. حدود پنج هزار فستیوال فقط در آمریکا و بیش از دو هزار فستیوال در اروپا و همینطور آمارهای فستیوالهای دیگر در کشورهای دیگر. حالا امکانش هست تعداد انگشتشماری از این فستیوالها آغاز به کار کنند اما نتوانسته باشند شرایط برگزاری را پیدا کنند. البته این دلیل بر دروغین بودن این فستیوالها نمیشود.
الان اغلب فیلمسازان و پخشکنندهها برای پذیرش فیلمهایشان از پلتفرمهایی که بهترینشان کمتر از ده پلتفرم را شامل میشود، استفاده میکنند که برای ثبت یک فستیوال مراحلی دارند. اینگونه نیست که ظرف چند دقیقه بتوان با اطلاعاتی دروغین فستیوالی را ثبت کرد. آنها از شما مدارکی میخواهند که مهمترینش سایت جشنواره شما و مدارکی دال بر برگزاری فیزیکی فستیوال شما در دورههای قبل است. بعد از آن هویت شما را باید تایید کنند و دیگر مراحل که همگی تابع قوانین بینالمللی است. تازه اگر اولین سال برگزاری فستیوال باشد، باید قراردادتان با سینما یا سینماهای نمایشدهنده فیلمهای فستیوال و آدرس و سایت حرفهای و سابقه کارتان را برایشان بفرستید تا بعد از تایید اجازه قرار گرفتن در پلتفرم را به شما بدهند و این مراحل نه ظرف چند دقیقه بلکه ظرف چند روز و هفته انجام میشود. اما این موضوع برای فیلمساز فرق میکند، او ظرف چند دقیقه میتواند عضو شده و فیلم خود را آپلود کرده و برای فرستادن به جشنوارهها آماده کند. ازسویی هر فیلمساز میتواند به تنهایی پخشکننده فیلم خودش باشد به شرطی که حداقل یکسال برای هرکدام از فیلمهایش وقت بگذارد و صبر و تحمل داشته باشد درغیراینصورت بهتر است به یک پخشکننده این کار را بسپارد و آسوده خاطر وقتش را صرف ساخت اثر بعدیاش کند.
منبع: خبرگزاری ایلنا