پایگاه خبری تئاتر: یک سریال تلویزیونی که از ابتدا یک شخصیت شرور دارد، ممکن است چندان مورد توجه مخاطبان قرار نگیرد. برای همین برخی فیلمسازان تصمیم میگیرند، ابتدا شخصیت قصهشان را مهربان نشان دهند و بعد در روند قصه یا سریال شخصیت شرور او را نمایان کنند.
هرچه از نمایش این سریالها میگذرد، مخاطبان شاهد یک تغییر رویکرد غیر منتظره و البته آهسته در شخصیت اصلی هستند. در ادامه به برخی از این آثار اشاره می شود:
«بازی تاج و تخت»
سریال بازی تاج و تخت یکی از بهترین موارد در این باره است. تغییر شخصیت دنریس تارگاردین باعث شگفت زده شدن مخاطبان شد و در فصل پایانی شاهد بودیم، او از یک قربانی به یک محافظ خشن تبدیل شده که هدف نهایی اش رسیدن به تاج و تخت آهنین است. او پس از آنکه عزیزانش را از دست میدهد و در مییابد رقیب سرسختی برای رسیدن به تخت آهنین دارد، به جنون آدم کشی سقوط میکند.
«خانه پوشالی»
در فصل اول سریال «خانه پوشالی» مخاطبان می دانستند که فرانک آندروود، شخصیتی خاکستری دارد، اما در دنیای سیاست به سختی میشد او را یه شرور حقیقی نامید؛ همه چیز در قسمت پایانی فصل اول رو میشود؛ یعنی زمانی که فرانک شخصیت پیتر روسو را به قتل میرساند و آن را شبیه به یک خودکشی شبیهسازی میکند.
«آینه سیاه»
اگرچه سریال تخیلی چرالی بروکر گلچینی از داستانهای کاملاً از هم جداست، اما توانایی معرفی چندین شخصیت به ظاهر خوب به مخاطبان را دارد. یکی از این مثالها شخصیت ویکتوریا بود که اول یک قربانی به نظر میرسید، اما در نهایت مشخص میشود که قاتل است.
«افسار گسیخته»
هیچ صحبتی در مورد شخصیت شرور در سریالها بدون ذکر نام والتر وایت با بازی برایان کرانستون در سریال «افسار گسیخته» تمام نمیشود. در ابتدا او یک معلم شیمی دلسوز که بیمار شده معرفی میشود که برای تامین آینده خانواده و کودکانش به تولید مواد مخدر روی میآورد. او اما در طول سریال به یک شخصیت شرور و بی رحم تبدیل میشود. او در طول سریال قتلهایی را مرتکب میشود و یک پسر بچه را نیز مسموم میکند.