پایگاه خبری تئاتر: از آرنولد خوشتان بیاید یا نه، باید بپذیرید که او یک چهره تأثیرگذار بر فرهنگ عامه بوده است. افرادی از سنین و نسلهای مختلف او را میشناسند یا با آثارش آشنایی دارند. در واقع باید گفت آرنولد دههها به تنهایی معنای «رویای آمریکایی» بود.
در حال حاضر آرنولد جایگاه درخشان سابقش را در عرصه سینما ندارد، البته که سن و سال فعلیاش هم در این موضوع بیتأثیر نیست. این بازیگر و ورزشکار آمریکایی وارد جهان سیاست شد و شهرت سالهای اخیرش بیشتر در این زمینه بود. با این حال نگاه به کارنامه کاری او و فیلمهای مشهورش با توجه به تأثیرگذاری فرهنگی آرنولد مهم به نظر میرسد.
در دورانی که آرنولد ستاره سینمای آمریکا بود تنها نام او روی یک پوستر میتوانست باعث پرفروششدن آن اثر سینمایی شود. جایگاهی که شاید امروز تا حدودی در اختیار بازیگری چون دواین جانسون قرار گرفته است. در این مقاله با نگاهی به بهترین فیلمهای آرنولد ۱۵ اثر برتر او را بیشتر بررسی میکنیم.
۱. نابودگر (The Terminator)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۴
- کارگردان: جیمز کامرون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰
«نابودگر» کاری کرد تا در دهه هشتاد نام آرنولد شوارتزنگر مساوی با فیلم اکشن باشد. نابودگر یکی از اولین فیلمهای اکشن بود که نقطه قوت تجاریاش شخصیت ضدقهرمان آن یعنی آرنولد بود.
آرنولد ابتدا برای ایفای نقش کایل ریس انتخاب شده بود اما در ادامه کامرون ترجیح داد نقش نابودگر را به او بسپارد. این هم جالب توجه است که قرار بود نقش نابودگر را او.جی. سیمپسون بازی کند که کارگردان از این ایده صرف نظر کرد.
درباره این فیلم نگاهها و ایدههای گوناگونی وجود داشت اما آنچه در نهایت جهت فیلم را تعیین کرد، نابودگر را به یک فیلم ترسناک بسیار متفاوت و منحصربهفرد تبدیل کرد. گرچه ممکن است با استانداردهای امروز این اثر سینمایی برای مخاطب ترسناک جلوه نکند اما اگر همین فیلم با همین فیلمنامه، لحن، نقاط دراماتیک و نماها ساخته میشد و فقط از نظر جلوههای بصری با تغییراتی روزآمد میشد، نابودگر حتی با استانداردهای امروز نیز فیلمی بسیار ترسناک میبود.
سابقه جیمز کامرون پیش از ساخت نابودگر در ژانر وحشت بود؛ در واقع اولین فیلمی که کامرون کارگردانی کرد قسمت دوم مجموعه فیلمهای ترسناک «پیرانا» (Piranha) بود که تحت عنوان «پیرانا ۲: تخم ریزی» (Piranha II: The Spawning) اکران شد.
اما لحن مجموعه نابودگر به تدریج تغییر کرد و از فضای ترسناک اولیه فاصله گرفت؛ درست برخلاف فیلم اول که به نظر میرسد هیچ تردیدی در زمینه انتخاب لحن و حال و هوای خود نداشت. کامرون از نورپردازی کم بهره گرفت و بخشهایی از نماها را در سایه قرار داد. فیلم پر از تعلیق بود و همواره احساس خطری در کمین، قلب مخاطب را میفشرد.
در کل باید گفت نابودگر اثری است که بسیار ماهرانه و باتسلطی مثالزدنی ساخته شده است و به همین دلیل در میان بهترین فیلمهای آرنولد قرار گرفته. سوای همه ویژگیهای اشاره شده، نابودگر از این نظر هم جالب توجه بود که از یک زن در نقشی استفاده کرده بود که تصویری بسیار قدرتمند از او میساخت؛ نقش سارا کانر با بازی لیندا همیلتون، یک زن در ظاهر معمولی که با پیشرفت قصه برای رویارویی با هر آنچه پیش بیاید آماده میشود و در نهایت قدرت و زیرکیاش را نمایان میکند. در اینباره با شخصیت زنی طرف میشویم که کاملا در حال پیشرفت است و قدرتمندتر میشود، او تنها وسیلهای ناچیز برای پیشبرد داستان نیست.
همه اینها باعث شد لیندا همیلتون هم امکان ساخت و پرداخت یک شخصیت جدی را داشته باشد؛ شخصیتی که در فیلم بعدی مجموعه هم حضور داشت و عمق بیشتری را هم نشان مخاطب داد.
۲. نابودگر ۲: روز داوری (Terminator 2: Judgement Day)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۱
- کارگردان: جیمز کامرون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳
ممکن است بعضی هواداران آرنولد معتقد باشند این فیلم باید در صدر فهرست قرار میگرفت. با این حال ما معتقدیم گرچه روز داوری یکی از بهترین فیلمهای آرنولد است و احتمالا از نظر هواداران بهترین فیلم او است اما در واقع باید در رتبه دوم باشد. در اینباره منتقدان هم همین نظر را داشتند.
فیلم دوم مجموعه نابودگر آرنولد شوارتزنگر را به شهرت عظیمی رساند. همانطور که اشاره کردیم احتمالا «نابودگر ۲: روز داوری» محبوبترین فیلم آرنولد است؛ با صحنههای اکشنی تماشایی، شخصیتهایی که به خوبی ساخته و پرداخته شدهاند و جلوههای ویژهای که در دوره خود درجه یک بودند؛ در مجموع فیلم واقعا دیدنی و سرگرمکننده بود.
روز داوری علاوه بر همه نکات گفته شده به یک اثر بسیار شاخص فرهنگی هم تبدیل شد؛ در واقع هر صحنه از اثر در خاطره جمعی بسیاری از تماشاگران جا باز کرد و برخی دیالوگها به نقل قولهای مشهور تبدیل شد. میشود گفت دومین فیلم مجموعه یک بلاکباستر کمنقص و یکی از بهترین آثار کارنامه جیمز کامرون بود که از روزی که اکران شد تا به حال تأثیر بسیاری بر علاقهمندان فیلمهای اکشن داشته است.
۳. یادآوری کامل (Total Recall)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۰
- کارگردان: پل ورهوفن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۲
فیلم سینمایی «یادآوری کامل» یک فرمول موفقیت تمامعیار را دنبال کرد. اقتباس از یک داستان کوتاه علمی-تخیلی محبوب به نام «عمدهفروشی خاطرات درخواستی» (We can Remember Your Dreams for you Wholesale) نوشته فیلیپ کی. دیک با حضور آرنولد بهعنوان ستاره فیلم؛ قطعا چنین ترکیبی به هدف خود میرسد.
یادآوری کامل هم از آن دست فیلمهایی است که آیندهای ویرانشهری را نشان میدهد. فیلم داستان جذابی دارد و البته نگاهی منفی به سرمایهداری. مسائل مربوط به شکاف طبقاتی و مصرفگرایی در فیلم جدی است؛ برای مثال اقشار فقیر که در این اثر ساکن کره مریخاند باید برای ادامه حیاتشان حتی اکسیژن را هم بخرند.
فیلم اثری هوشمندانه است؛ نقدهای تندی را مطرح میکند، صحنههای اکشن تماشایی دارد و با پایانی مبهم خاتمه مییابد که سوالات بیشتری را مطرح میکند.
آرنولد در فیلم سینمایی یادآوری کامل بهترین قابلیتهایش بهعنوان یک ستاره اکشن را از خود به نمایش گذاشته. فیلم تا حد زیادی به این عملکرد آرنولد متکی است و او هم چیزی کم نمیگذارد.
البته نکته جالب اینجاست که نقش آرنولد ابدا بر عضله و ماهیچه متکی نیست؛ در واقع میشد بازیگری جز او را در این نقش به کار گرفت و احتمالا انتخاب او یک انتخاب شجاعانه عالی چه برای خود او و چه برای فیلم بوده است. همچنین بد نیست به این نکته هم اشاره کنیم که جلوههای ویژه فیلم در نوع خود و نسبت به زمان ساختش فوقالعاده است.
شارون استون از دیگر بازیگران یادآوری کامل نقش یک فمفتال متعلق به جهان آینده را برعهده دارد و شاید حتی بهتر میشد اگر نقش او از این هم بیشتر بود. نکته جالب برای هواداران سریال برکینگ بد هم اینکه دین نوریس جوان در این فیلم نقش کوتاهی را برعهده دارد.
۴. غارتگر (Predator)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۷
- کارگردان: جان مکتیرنان
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۱
فیلم سینمایی «غارتگر» از آثار کلاسیک و در میان بهترین فیلمهای آرنولد قرار دارد. در هر ثانیه با لحظات اکشن تماشایی، دیالوگهای سرگرمکننده و شنیدنی، طراحی کلی برجسته و جلوههای ویژه سطح بالا روبرو میشویم.
در واقع فیلم خلاصهای است از یک اثر اکشن کاملا متوازن در تمام سطوح. بسیاری از اهالی سینما وقتی قصد دارند از تعلیق در سینما حرف بزنند سراغ هیچکاک میروند اما باید اشاره کرد که غارتگر در بازی با مخاطب به درجه یک اثر پرتعلیق مدرن و درجه یک میرسد.
همانطور که اشاره شد این فیلم آرنولد بیشتر بر تعلیق و صحنههای اکشن استوار است؛ تعلیقی که عموما از طریق فرایند قصهگویی به شکلی مثالزدنی پیش میرود. موفقیت این فیلم که مایههای اکشن، ترسناک و علمی-تخیلی دارد باعث شد یک مجموعه گسترده از محصولات مختلف رسانهای حول آن شکل بگیرد؛ از جمله سه فیلم که دنبالههای مستقیم مجموعه بودند و سه فیلم دیگر که در ارتباط با مجموعه «بیگانه» (Alien) ساخته شدند.
در مجموع هیچکدام از این دنبالهها نتوانست کیفیت فیلم اصلی را تکرار کند.
۵. دروغهای حقیقی (True Lies)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۴
- کارگردان: جیمز کامرون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱
«دروغهای حقیقی» یک اکشن کمدی است که بلاکباسترساز معروف هالیوود یعنی جیمز کامرون کارگردانیاش را برعهده داشته.
این اثر همکاری بعدی او با آرنولد پس از نابودگر ۲ بود و اینبار کامرون تلاش کرد تا در فضایی کمدی با این ستاره اکشن همکاری کند.
دروغهای حقیقی را باید در ظرف زمانی خودش بررسی کرد؛ در واقع فیلم فضای غالب آثار دهه نود را دارد و در عین حال جذاب است و با بازیهای خوبی همراه است.
آرنولد نقش یک جاسوس را بازی میکند؛ جاسوسی که هویت شغلیاش را برای سالها از خانوادهاش پنهان کرده است. یک مرد تلاش میکند از طریق تظاهر به جاسوسبودن همسر آرنولد را فریب دهد و آرنولد که در مییابد همسرش تا چه حد تشنه هیجان است به او یک مأموریت پرهیجان میدهد اما همه چیز گره میخورد و تبعات آن زوج فیلم را به دردسری اساسی میاندازد.
فیلم دروغهای حقیقی پر است از اسلحه و انفجار؛ فیلمی که برای همه هواداران فیلمهای اکشن میتواند کاملا سرگرمکننده باشد. این را هم اضافه کنیم که کامرون خوب بلد است چطور فیلمی لذتبخش با حضور آرنولد بسازد.
در کنار همه اینها بازیهای نقشهای متنوع دیگر فیلم هم همه خوب و حرفهای است و هر لحظه اتفاق بامزه و سرگرمکنندهای در راه است.
۶. کماندو (Commando)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۵
- کارگردان: مارک ال. لستر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۱
«کماندو» نمادی است از اکشنهای دهه هشتادی در اوجشان. آرنولد در آن یک نقش به شدت مردانه را بر عهده دارد که با فیزیک خاص عضلانیاش عجین شده؛ از آن فیلمهایی که کس دیگری جز آرنولد نمیتوانست در آن به ایفای نقش بپردازد و به همین دلیل هم در میان بهترین فیلمهای آرنولد قرار گرفته است.
برای اینکه از فیلم حس دقیقی به دست بیاورید میتوانیم اینطور بگوییم: «تصور کنید دارید جیتیای بازی میکنید، آن هم در شرایطی که همه کدهای تقلب بازی را فعال کردهاید و هر چه بخواهید انجام میدهید.»
آرنولد در کماندو ویرانیهای عظیمی به بار میآورد بدون آنکه یک خش بردارد. به تنهایی حریف یک ارتش خصوصی میشود.
فیلم کماندو آرنولد را در شرایطی نشان میدهد که تمایلی به فعالیت نظامی ندارد و قصد دارد با دخترش یک زندگی آرام را پیش ببرد اما گروگانگیری دخترش باعث میشود در فرصت ۱۲ ساعتهای که دارد در نهایت قدرت و خشونت به جنگ دشمنانش برود؛ همه چیز را منفجر کند و مخاطب را حسابی سر حال بیاورد.
در هر حال حتما باید این اثر را هم در میان بهترین فیلمهای آرنولد قرار دهیم چرا که همه چیز آن یادآور دوران اوج این بازیگر در دهه هشتاد است.
۷. نابودگر ۳: خیزش ماشینها (Terminator 3: Rise of the Machines)
- تاریخ اکران: ۲۰۰۳
- کارگردان: جاناتان موستو
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۹
گرچه بسیاری از هواداران مجموعه نابودگر فیلم سوم این مجموعه را چندان دوست نداشتند اما از نظر منتقدان «نابودگر ۳: خیزش ماشینها» از فیلمهای خوب کارنامه کاری آرنولد است.
بعضی از مخاطبان معتقد بودند بهتر بود مجموعه با قسمت دوم در اوج خود به پایان میرسید و هرگز شاهد دو قسمت بعد نمیبودیم. با این حال بعضی از صحنههای فیلم حقیقتا خوب از کار درآمدهاند، جلوههای ویژه با کیفیتاند و گاهی ایدههای به کار رفته در فیلم هم خلاقانهاند.
شاید یکی از مشکلات فیلم این باشد که قسمت سوم نسبت به دو قسمت قبلی دچار تغییر لحن نسبتا محسوسی شد و همین موضوع آنقدرها به دل مخاطبان ننشست.
یکی از مشکلات فیلم این بود که تلاش میکرد موفقیت دو اثر قبلی را تکرار کند؛ انگار نمیتوانست خودش باشد و این سعی برای خوب و پذیرفتنی بودن کار دستش داد. به هر حال این بار فیلم به جاناتان موستو سپرده شده بود و جیمز کامرون آن را کارگردانی نمیکرد.
۸. بیمصرفها ۲ (The Expendables 2)
- تاریخ اکران: ۲۰۱۲
- کارگردان: سیمون وست
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۸
گرچه بر اساس امتیاز راتن تومیتوز «بیمصرفهای ۲» در این لیست قرار گرفته اما میتوان برای بررسی حضور آرنولد کل مجموعه بیمصرفها را در نظر گرفت چرا که حضور این بازیگر در همه آنها نسبتا محدود است و اگر همه را با هم جمع بزنیم به زمان حضور روی پرده چندان زیادی نمیرسیم.
تقریبا همه قسمتهای این مجموعه به هم شبیه است، اولین قسمت بد نبود، میشود گفت کمی هم سرگرمکننده بود اما به مرور هر چه قسمتهای بعد ساخته شد کار هم خرابتر و خرابتر شد.
در واقع بیمصرفها با ایده خوبی آغاز شد اما کشش لازم برای یک مجموعه سینمایی را نداشت.
به هر حال اکشن به کار رفته در مجموعه بیمصرفها بیشتر بر جلوههای ویژه متکی است و آرنولد در کنار مجموعهای از بازیگران فیلمهای اکشن چون سیلوستر استالونه، جت لی، جیسون استاتهام، ژان کلود ون دم و بروس ویلیس به ایفای نقش در این مجموعه میپردازد.
۹. گرسنه بمان (Stay Hungry)
- تاریخ اکران: ۱۹۷۶
- کارگردان: باب رافلسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷
«گرسنه بمان» هم یکی دیگر از فیلمهای خوب کارنامه آرنولد و یکی دیگر از فیلمهای کمتر شناخته شده کارنامه او است. این فیلم که در سال ۱۹۷۶ اکران شده اثری بود که باعث شد هالیوود به آرنولد توجه نشان دهد و در مراسم گلدن گلوب سال ۱۹۷۷ هم بابت همین اثر جایزه گلدن گلوب برای ستاره جدید سال را دریافت کرد.
گرسنه بمان را باب رافلسون کارگردانی کرده؛ یک مستقلساز برجسته در سینمای آمریکا که فیلم مهم «پنج قطعه آسان» (Five Easy Pieces) را با بازی جک نیکلسون در کارنامه دارد.
البته گرسنه بمان در عمل فیلم آرنولد نیست؛ نقشهای اصلی فیلم به عهده جف بریجز و سالی فیلد گذاشته شدهاند اما آرنولد هم نقش مهمی در فیلم بازی میکند و بهخوبی نشان داده که چه بازیگر خوشآتیهای است.
ماجرای فیلم درباره مردی است که خود را یک فعال حوزه کسبوکار جا زده و قصد دارد یک باشگاه ورزشی را برای یک شرکت خریداری کند اما با نزدیکشدن به باشگاه و فضای آن در کنار ایجاد پیوند دوستی با کارکنانش حس میکند علاقهای به گرفتن مالکیت و کنترل این مجموعه ندارد و ترجیح میدهد باشگاه طبق روال سابق اداره شود. فیلم برای عاشقان بدنسازی اثری واقعا دلپذیر است.
گرسنه بمان از آن دست آثاری است که در طول تماشایش شما را غافلگیر خواهد کرد و در لحظاتی وارد قلمرویی میشود که اصلا انتظارش را ندارید. فیلم اثر هوشمندانهای است، خوب است که افراد بیشتری آن را ببینند و هنرمندی آن را جلوی دوربین برده که در کیفیت کارش شک نداریم؛ مردی که با فعالین معمولی صنعت سینمای آمریکا کاملا متفاوت است.
۱۰. داغ سرخ (Red Heat)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۸
- کارگردان: والتر هیل
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷
فیلم سینمایی «داغ سرخ» از آن دست آثار آرنولد است که همواره دست کم گرفته شده و به نسبت فیلمهای شناختهشدهتر او توفیق کمتری داشته است.
در داغ سرخ آرنولد و جیم بلوشی نقش دو همکار پلیس را بازی میکنند. این فیلم هم یک اثر کمدی است که در عین حال صحنههای اکشن جذابی دارد.
در این اثر سینمایی آرنولد نقش ایوان دنکو یک پلیس روس را بازی میکند که برای مبارزه با خلافکاران بینالمللی به آمریکا آمده. او در این مأموریت باید با آرت ریدزیک (با بازی بلوشی) همکاری کند. آرنولد بازی جدیتر و سرراستتری دارد که در کنار نقش کمیکتر بلوشی ترکیب بسیار سرگرمکنندهای ایجاد کرده است.
داغ سرخ را والتر هیل کارگردانی کرده که از سازندگان معروف فیلمهای اکشن دهه هشتاد بود و آثاری چون «سلحشوران» (The Warriors) و «۴۸ ساعت دیگر» (Another 48 Hrs.) را در کارنامه دارد. داغ سرخ هم در کنار همین نامها یک اکشن خوب دیگر از والتر هیل بود.
به هر حال تا حدی تأسفبرانگیز است که این فیلم آرنولد چنین مهجور مانده چرا که او در فیلم لحظات واقعا جذابی آفریده و قطعا هواداران این بازیگر از دیدن فیلم لذت خواهند برد.
۱۱. کونان بربر (Conan the Barbarian)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۲
- کارگردان: جان میلیوس
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۴
برای اینکه فیلم سینمایی «کونان بربر» را یکی از بهترین فیلمهای آرنولد در نظر بگیریم دلایل متعددی داریم.
این اثر سینمایی را جان میلیوس کارگردانی کرده که یک هنرمند بااستعداد اما کمترشناختهشده است؛ کارگردانی که احتمالا بهترین فیلمش کونان بربر است و به شکل کلی سلیقه خوب سینماییاش از همین فیلم پیدا است.
استفاده از دیالوگها در فیلم کارکرد خوبی دارد و سطح فیلم را بالاتر برده و اساسا این کارگردان بابت دیالوگنویسیهای درجه یک و شخصیتهای کموبیش شاعرانهاش از دیگران متمایز است.
برای مثال مونولوگ معروف فیلم سینمایی « آروارهها» (Jaws) اثر اسپیلبرگ از پیشنهادات جان میلیوس به این کارگردان بوده است.
این قابلیت کارگردان در دیالوگنویسی باعث شده بسیاری از لحظههای حضور آرنولد در فیلم و بسیاری از دیالوگهای او به نمونههایی به یادماندنی تبدیل شوند؛ به شکل کلی بازی آرنولد هم در این نقش بینقص است. او بهخوبی از پس سنگینی این نقش برآمده و تماشای او که برای انتقامگیری تلاش میکند واقعا لذتبخش است.
ماجرای سایر بازیگران فیلم هم جالب است؛ در حالی که تعدادی از نقشهای مهم به عهده ورزشکاران و بازیگران غیرحرفهای گذاشته شده اما به بهترین نحو از آنها بازی گرفته شده است، چهرههای مشهور و شاخصی چون ماکس فون سیدو هم در فیلم حضور دارند؛ فون سیدو یک بازیگر حرفهای بسیار شاخص و مشهور بود.
در مجموع فیلم نقطه ضعف چندانی ندارد؛ شاید بهتر بود نقطه اوج اثر کمی زودتر فرا میرسید اما در نهایت آنچه میبینیم هم به قدر کافی خوب از آب درآمده. گفته میشود که کارگردان قصد داشته دنبالههایی برای این اثر سینمایی هم بسازد اما شرایط طوری پیش رفته که امکان آن فراهم نشده است.
۱۲. مرد فراری (The Running Man)
- تاریخ اکران: ۱۹۸۷
- کارگردان: پل مایکل گلیسر
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۴
«مرد فراری» از سرگرمکنندهترین فیلمهای آرنولد است. یک هجویه درباره رسانه، سرگرمی، سوسیالیسم و سرمایهداری؛ فیلمی که طبقات تحت ستم را اسیر یک رژیم فاشیستی نشان میدهد. فیلمی با چنین مضامینی باید اثری جدی باشد، نه؟ اشتباه میکنید.
در واقع این اکشن ویرانشهری لحن سرگرمکننده و نهچندان جدی و تندی دارد. موضوع فیلم هم آنچنان دور از ذهن نیست و بهویژه در سالهای اخیر آثار مشابهی با آن دیدهایم. یک حکومت پلیسی و سرکوبگر جنایتکاران محکومشده را در مبارزاتی به جان هم میاندازد؛ مبارزاتی گلادیاتورگونه.
با توجه به محبوبیت آثاری چون «نبرد سلطنتی» (Battle Royale) و «بازیهای گرسنگی» (The Hunger Games) عجیب است که چرا تا امروز فیلم مرد فراری آرنولد که اتفاقا از آثار محبوب هواداران او بوده بیش از گذشته توجه نسل جوان را به خود جلب نکرده است.
۱۳. آخرین مقاومت (The Last Stand)
- تاریخ اکران: ۲۰۱۳
- کارگردان: کیم جی وون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۱
بازگشت آرنولد برای ایفای نقش اصلی یک فیلم اکشن در سال ۲۰۱۳ آنچنان منتقدان را تحت تأثیر قرار نداد؛ در واقع بسیاری معتقد بودند این فیلم اثر چندان خاصی نیست اما همانها هم پذیرفتند که «آخرین مقاومت» را با هیچ شاخصی نمیشود در میان فیلمهای جریان اصلی، فیلم بدی نامید.
فیلم صحنههای دلپذیری دارد که ما را به یاد آثار کلاسیک آرنولد میاندازد، برخی لحظههای طنزآمیز و البته اکشنی سرگرمکننده از دیگر ویژگیهای این فیلم سینمایی است.
آخرین مقاومت تلاش نمیکند که فیلمی کاملا منحصربهفرد باشد بلکه سعی میکند آثار اکشن محبوب قدیمی را با رایحهای مدرن ترکیب کند و از عهده این کار هم بهخوبی برآمده است؛ احتمالا به همین دلیل نیز فیلم آنچنان مورد توجه گسترده منتقدان قرار نگرفت.
به هر حال آخرین مقاومت به نسبت یک اکشن امروزی کمی قدیمی به نظر میرسد و زیادی شبیه به آثار قدیمی است. گاهی دیالوگهایی که شنیدنشان کمی تعجببرانگیز است هم به فیلم ضربه زده. اما همه اینها باعث نمیشود که از فیلم لذت نبرید.
در میان بازیگران فارست ویتاکر با ایفای نقش خوبش باعث شده فیلم کیفیت بهتری پیدا کند. لحظات کمدی به وجود لوئیس گازمن و جانی ناکسویل گره خورده و همه این بازیگران در کنار آرنولد ترکیب موفقی را ایجا کردهاند.
۱۴. مگی (Maggie)
- تاریخ اکران: ۲۰۱۵
- کارگردان: هنری هابسون
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۰
مگی جدیدترین فیلم فهرست بهترین فیلمهای آرنولد است. یک فیلم خاص و غمانگیز در ژانر زامبی. میدانیم که آرنولد به قدری از فیلمنامه خوشش آمده بود که تصمیم گرفت بدون هیچگونه دستمزدی در این اثر به ایفای نقش بپردازد. قطعا با فیلم جذابی طرفیم؛ در عین حال مگی فیلمی است که انتظار نداریم آرنولد را در آن ببینیم و همین هم ماجرا را جالبتر میکند. این اثر سینمایی نه اکشن است و نه یک فیلم ترسناک؛ گرچه میتواند در لحظاتی ترکیبی از هر دو باشد.
مگی یک درام آخرالزمانی است؛ بیشتر با مسائل انسانی سروکار دارد و برشخصیتها متمرکز است تا اینکه بخواهد بر اکشن و حملات زامبیها تمرکز کند. اغلب صحنههای اکشن فیلم کوتاهاند و بسیار سریع از آنها عبور میکنیم. مگی اثر تازه و نویی است؛ فیلمی که احتمالا دلخواه طرفداران ژانر وحشت و زامبی قرار میگیرد اما در عین حال که یک فیلم زامبی است با مسائل انسانی جدی هم مواجه میشود.
آرنولد در مرکزیت فیلم قرار گرفته است. او در جدالی با خود باید تصمیم بگیرد که با عفونتی که توسط زامبیها اخیرا برای دخترش پیش آمده چه کند و نقش دختر او مگی را هم ابیگیل برسلین به زیبایی ایفا کرده. در فیلم پروسه تبدیلشدن به زامبی بسیار آهسته رخ میدهد و جدالهای درونی تا لحظات پایانی فیلم در جریان است.
بخش مهمی از فیلم بر دوش ابیگیل برسلین قرار گرفته، او در نقش مگی باید مواجهه با تقدیر محتوم خود را با ظرافت نمایش دهد؛ دختر جوانی که زمان زیادی برای لذتبردن از زندگیاش ندارد. در کل فیلم سینمایی مگی اثر ناراحتکنندهای است؛ احتمالا بسیار غمانگیزتر از بسیاری از فیلمهای ژانر زامبی که تا به امروز دیدهاید اما در عین حال فیلم خوبی است که ارزش دیدن را دارد.
۱۵. پلیس کودکستان (Kindergarten Cop)
- تاریخ اکران: ۱۹۹۰
- کارگردان: ایوان رایتمن
- امتیاز راتن تومیتوز: ۵۱
یک پلیس مخفی در مدرسه باید با بچههای کوچک دردسرساز سروکله بزند. ممکن است در نگاه اول چنین موضوعی اصلا چنگی به دلتان نزند اما فیلم واقعا لحظات اصیل خندهدار و مفرحی دارد.
فیلم اثری است که به دهه نود تعلق دارد؛ زمانی که لحن آثار آرنولد به شکل محسوسی تغییر کرده بود. بعضی صحنههای گفتوگو و مواجهه او با کودکان واقعا تحسینبرانگیزند و شما را مجذوب اثر میکند.
فیلم «پلیس کودکستان» از یک جهت دیگر هم اهمیت دارد؛ این اثر باعث شد محبوبیت آرنولد در میان کودکان آن دوران هم گسترش بیشتری پیدا کند. شاید به همین دلیل است که این بازیگر مشهور هالیوود صرفا در میان یک گروه سنی خاص شهرت و محبوبیت ندارد و عموما خانوادههای آمریکایی او را ستایش میکنند.
وقتی که پلیس کودکستان اکران شد و با بودجه ۲۶ میلیون دلاری چیزی حدود ۲۰۲ میلیون دلار فروخت، میشد ادعا کرد که آرنولد شوارتزنگر دیگر تنها یک ستاره فیلمهای اکشن نبود بلکه به شکل کلیتر او به یک ستاره تبدیل شده بود که حضورش فیلمها را پرفروش میکرد.
در نهایت باید گفت پلیس کودکستان یک اثر برجسته سینمایی نیست اما از آن دست آثار است که نسلهای مختلف دوستش داشتهاند و جایش را در دل مخاطبان آرنولد حفظ کرده است.
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
منبع: دیجیمگ
نویسنده: علی ادیب