«آبادان يازده 60 » از سوژه نوين و جذابي برخوردار است. همانند فيلم هاي؛ روزهاي زندگي (پرويز شيخ طادي) و جنگ نفتكش‌ها (محمد بزرگ‌نيا) اين نكته را يادآور مي‌شود كه تنها نيروهاي مسلح ايران نبودند كه در برابر متجاوزان ايستادند و پزشكان، مهندسان، هنرمندان، خبرنگاران و... در جنگ هشت ساله به زيبايي و بدون ادعا و سهم‌خواهي به وظيفه ملي‌شان عمل كردند.

پایگاه خبری تئاتر: فيلم «آبادان يازده 60» با اين كپشن آغاز مي‌شود: «پس از 34 روز جنگ تن به تن و كوچه به كوچه خرمشهر سقوط كرده است و دشمن به‌شدت آبادان را هدف توپ و گلوله قرار داده و قصد اشغال آن را دارد.

گروهي از مردم به اجبار شهر را ترك كرده‌اند و گروهي با ماندن قصد دفاع از آبادان و حفظ روحيه رزمندگان را دارند تا از سقوط شهر جلوگيري كنند. در 40 روز سرنوشت‌ساز جنگ تحميلي كاركنان مقاوم راديو ملي نفت آبادان سعي در اطلاع‌رساني گسترده دارند تا مردم را جهت مبارزه با دشمن بسيج كنند، چراكه هر لحظه ممكن است دشمن وارد آبادان شود.» تماشاگر با خواندن اين كپشن روي پرده انتظار دارد سايه شوم سقوط خرمشهر و پيامدهاي وحشتناك حركت ارتش متجاوز عراق به سمت آبادان را تماشا كند.

نقد فیلم آبادان یازده ۶۰

بحران تنگ‌تر شدن حلقه محاصره آبادان توسط سربازان عراق را احساس كند. شاهد وضعيت اسفبار و بغرنج مردم بي‌دفاع شهرآبادان باشد. ايستادگي نيروهاي مسلح ايراني در مقابل سربازان دشمن را به نظاره بنشيند. اما در «آبادان يازده 60» اين انتظارات برآورده نمي‌شود و چنين اتمسفري خلق نمي‌شود. آنچه مخاطب روي پرده مشاهده مي‌كند ديالوگ‌هايي است كه بين بازيگران رد و بدل مي‌شود. تصاوير بازسازي شده و آرشيويي است كه گهگاه در لابه‌لاي سكانس‌ها نشان داده مي‌شود تا به مخاطب القا كند آنچه در ايستگاه راديويي نفت آبادان تماشا مي‌كند مربوط به رويدادهاي سال 1359 و هنگام تهاجم ارتش عراق به شهر آبادان است. شهري كه بزرگ‌ترين پالايشگاه نفت ايران در آن قرار دارد و در خلال جنگ جهاني دوم به سبب تامين سوخت هواپيماهاي متفقين به شهرت جهاني رسيد. در «آبادان يازده 60» فهرستي از موضوعات و نكات سفارشي و مورد تاكيد تهيه‌كننده فيلم خالي از بار دراماتيكي زنجيروار طرح و سوژه اصلي داستان در تعدد موضوعات گم مي‌شود. فيلمنامه در سطح حركت مي‌كند و شخصيت‌پردازي و تعليق شكل نمي‌گيرد. فيلم در برخي سكانس‌ها از ريتم مي‌افتد و شبيه تله‌فيلم مي‌شود و سرانجام داستان دچار تكرار مي‌شود و كليشه‌وار به فرجام مي‌رسد.

نقد فیلم آبادان یازده ۶۰


فيلم «آبادان يازده 60» راوي تكاپوي كاركنان راديو ملي نفت آبادان در برهه محاصره شهر توسط ارتش عراق در سال 1359 است. بهمن (علي‌رضا كمالي) مدير راديو ملي نفت آبادان از كاركنان راديو مي‌خواهد در شرايطي كه شهر از هر سو توسط ارتش عراق گلوله‌باران مي‌شود و خطر سقوط آبادان وجود دارد با پخش برنامه‌هاي روحيه‌بخش مددرسان مدافعان شهر و مردم مصيبت‌زده باشند و اجازه ندهند آبادان همانند خرمشهر به اشغال متجاوزان بعثي درآيد.

اديك (حسن معجوني) از كاركنان باتجربه راديو به كمك بهمن و همكارانش مي‌آيد و هر آنچه در چنته دارد دراختيار آنان قرار مي‌دهد تا برنامه‌ها روي آنتن برود. فردي كه خودش را از نيروهاي انقلابي دو آتيشه معرفي مي‌كند از پوشش لباس و افكار و عقايد اديك ايراد مي‌گيرد و حضور اديك در جمع كاركنان راديو را برنمي‌تابد و او را غيرخودي مي‌خواند. بهمن موقعيت شهر را يادآور مي‌شود و از همكارانش مي‌خواهد با اديك همكاري كنند. در اين اثنا نماينده سپاه وارد ساختمان راديو مي‌شود و برخي سيستم‌ها را تخريب مي‌كند و از كاركنان مي‌خواهد با توجه به خطر سقوط شهر هر چه سريع‌تر تجهيزات راديويي را از كار بيندازند و براي حفظ جان‌شان ساختمان را ترك كنند. بهمن مانع اين كار مي‌شود و از تصميم راسخ‌شان مبني بر ماندن در ايستگاه راديو تا لحظه آخر سخن مي‌گويد. بهمن به همراه اديك و ساير همكارانش با هر مشقتي پخش خبر، گفت‌وگو، موسيقي، اطلاعيه و... را ازسر مي‌گيرند و با ترفندها و جنگ رسانه‌اي كه به راه مي‌اندازند شرايط جنگ را دگرگون مي‌سازند. فيلم «آبادان يازده 60 » از سوژه نوين و جذابي برخوردار است. همانند فيلم هاي؛ روزهاي زندگي (پرويز شيخ طادي) و جنگ نفتكش‌ها (محمد بزرگ‌نيا) اين نكته را يادآور مي‌شود كه تنها نيروهاي مسلح ايران نبودند كه در برابر متجاوزان ايستادند و پزشكان، مهندسان، هنرمندان، خبرنگاران و... در جنگ هشت ساله به زيبايي و بدون ادعا و سهم‌خواهي به وظيفه ملي‌شان عمل كردند.

نقد فیلم آبادان یازده ۶۰

داستانك‌ها و بحث‌هاي چالشي كه بين بهمن و كاركنان زن و مرد راديو مطرح مي‌شود با گذشت بيش از چهار دهه كماكان در جامعه و ساختار نظام حاكميتي وجود دارد و از اين حيث فيلم براي مخاطب امروز داراي پيام و هشدارهايي است. بازي حسن معجوني در نقش اديك برجسته و چشمگير است. معجوني هنرمندانه نقش هموطن مسيحيي را بازي مي‌كند كه ايران را از خانواده‌اش بيشتر دوست دارد و براي صيانت از ميهنش دليرانه مي‌ايستد و از زخم‌زبان افراطي‌ها دلسرد نمي‌شود. تهيه‌كنندگان و سرمايه‌گذاران شايسته است به اين نكته توجه داشته باشند بيش از چهل سال از جنگ تحميلي مي‌گذرد و تماشاگر امروز مجالي براي تماشاي فيلم‌هاي شعاري و هيجاني ندارد و بيشتر به دنبال واكاوي و يافتن پاسخي مستدل پيرامون طولاني‌ترين جنگ منطقه است.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمد ايراندوست