پایگاه خبری تئاتر: ننهدلاور و فرزندانش نوشته برتولت برشت، نمایشی درباره زندگی آدمهای معمولی، در گیرودار جنگهای بزرگ است. داستان در میانه جنگهای 30ساله اروپا در قرن هفدهممیلادی رخ میدهد. زنی که ننهدلاور لقب گرفته به همراه فرزندانش با یک گاری در شهرهای جنگزده میگردد و چرخه تجارتی خرد را میگرداند. او که زندگی و اقتصاد خانوادهاش را به مدد جنگ شکل داده، رغبتی به پایان آن ندارد و در همین مسیر نیز تکتک فرزندانش را از دست میدهد و در انتها یکه و تنها گاریاش را با سودای تجارتی نو، بهتنهایی بهدنبال خود میکشد. ننهدلاور یکی از مهمترین و قویترین متنهای نمایشی برشت است که بسیاری از المانهای اصلی بیگانهسازی برشتی در حوزه متن در آن قابلرویت است
نمایش در 12پرده، 12سال از زندگی ننهدلاور را به تصویر میکشد. در ابتدای هرپرده توضیحی کوتاه درباره زمان دقیق تاریخی و کلیات داستان روایت میشود که پرکننده فواصل زمانی حذفشده از میان گذران سالهاست. این روایتهای کوتاه آغازین، نقش بسیار مهمی در متن نمایشی برشت ایفا میکنند. آنها توامان بیگانهسازی برشتی و پرکننده پرشهای زمانی و مکانی نمایش هستند؛ چیزی که در اجرای زهرا صبری از این متن حذف شده و باعث سردرگمی مخاطب ناآشنا با متن، در سالن تئاتر میشود. در حقیقت مخاطبی که نداند داستان از چه قرار است، با دیدن نمایش نمیتواند روال منطقی داستان را دنبال کرده و حتی متوجه گذرزمان شود و در پارهای از صحنهها چون صحنهیازدهم که دختر ننهدلاور شبانه مردمان شهر را بیدار میکند، مخاطب اصلا نمیفهمد که این دختر کجاست و برای چه طبل میزند. در صورتی که در متن اصلی توضیح دقیقی برای این واقعه وجود دارد. البته سردرگمی مخاطب در خصوص داستان اصلی تنها بهسبب حذف توضیحات روایتگونه آغازین هر پرده نیست. بلکه کوتاهکردن متن و حذفیات قسمتهای مختلف نمایش نیز بهخوبی انجام نشده و به این آشفتگی دامن میزنند. شخصیت ننهدلاور نیز به دلیل همین انتخابهای متنی با شخصیت ننهدلاور در نمایش برشت تفاوت دارد. در متن اصلی، ننهدلاور شخصیتی ناهماهنگ، ضدونقیض و فرصتطلبتر از ننهدلاور زهرا صبری دارد که این البته فینفسه نقص محسوب نشده و به سلیقه و خوانش کارگردان مربوط است. ننهدلاور زهرا صبری بسیار مادرانهتر و در عینحال متزلزلتر از ننهدلاور برشت است.
اینها همه اما در حوزه متن و انتخاب متنی صبری جای میگیرند و اجرای او از این نمایش داستان دیگری است که نقاط قوت زیاد و خلاقیتهای قابلتوجهی را شامل میشود. صبری در اجرای این نمایش المانهای اجرایی بسیاری را در جهت بیگانهسازی برشتی بهکار میبرد و از این منظر به توقع شخصی خود برشت از تئاتر وفادار میماند. المانهایی که او به خدمت اجرایش درمیآورد در بیشتر موارد چون اجرای چندنقش توسط یک بازیگر، زنان مردپوش، کوچککردن وسایل صحنه (گاری کوچک)، خواندن دیالوگ از روی متن و... توسط خود برشت و سایر گروههای تئاتر اپیک بارها اجرا شدهاند. اما تکرارشان در نمایش صبری، ناساز و دستمالیشده نیست و البته المان شخصی خلاق خود او که استفاده از عروسکها در تلفیق آدمهای نمایش است را میتوان یکی از جذابترین آنها دانست. عروسکهای صبری نهتنها بیگانهسازی میکنند که بهسبب ساخت خلاق و بهکارگیری بجایشان به زیباییشناسی بصری کلی اجرا نیز کمک شایانی میکنند. در واقع صبری از المانهای بیگانهساز اجرایش بهرهوری چندگانه میکند، مثلا زنان مردپوش او نیز علاوه بر ایجاد فاصله میان بازیگر و نقش، به نزدیکی و ارتباط فیزیکال بازیگران نیز کمک میکنند. اجرای سهفرزند ننهدلاور توسط یک بازیگر نیز همچون المانهای پیشین به غیر از بیگانهسازی، به القای مفهوم سرنوشت یکسان فرزندان و قربانیشدن هرسه آنها در دل جنگی که همه آنها را با وجود تفاوتهایشان میبلعد، کمک میکند.
صحنهپردازی نمایش، خوب و جذاب است و قطعهقطعهکردن گاری ننهدلاور و استفاده آلترناتیو از آن برای اجرای موقعیتهای مختلف متناسب با فضای خاص نیمهعروسکی نمایش صبری، انتخابی خلاق و هماهنگ است. طراحی لباس نیز متناسب و هماهنگ با صحنه و کاراکترهاست. اما موسیقی نمایش از هماهنگی و یکدستی لازم برخوردار نیست. در واقع موسیقی اثر در قسمتهای مربوط به سرود و ترانهخوانی خوب عمل کرده و در هماهنگی با اثر است و در قسمتهایی که تنها باعث تشدید احساسات عاطفی در پایان صحنهها میشود، مانند صحنه مرگ کاترین یا سوییسی و... با کلیت یک اجرای اپیک ناهماهنگ بوده و سانتیمانتال میشود.
بازیگران نمایش نیز بهجز فاطمه نقوی، اجرایی خوب و در قسمتهایی از نمایش حتی درخشان از خود نشان میدهند. ستاره پسیانی هر سهنقش خود را بسیار خوب ایفا کرده و در صحنههایی از نمایش فراتر از حد انتظار ظاهر میشود. فاطمه معتمدآریا چون همیشه بازی خوب و روانی از خود ارایه میدهد. البته ننهدلاوری که او میسازد، کمی متزلزل و گاه حتی گیج و سردرگم است. اما همین ریتم متزلزل در تمام نمایش حفظ شده و بازیاش را ناساز نمیکند. بهناز جعفری نیز بازیهای بسیار خوبی در این نمایش دارد. فاطمه نقوی اما با وجود بهکارگیری خوب بدن و اجرای فیزیکال قابلقبول، در بخش بیان و صدا و عرضه خود با کلام، بسیار ضعیف عمل میکند. او نه در نقش مقام نظامی و نه در نقش کشیش جا نمیافتد.
[1] ننهدلاور و فرزندان او ترجمه مصطفی رحیمی
منبع: روزنامه شرق