سحر عصرآزاد: تماشای فیلم‌ سرپا، خوش ساخت و به شدت سینمایی «صحنه زنی»، خاطره تلخ بسیاری از فیلم‌های خوبی را برایم زنده کرد که در بیست سال گذشته قبل از جشنواره فجر دیدم و از غیبت و حذفشان در رقابت جشنواره، متعجب و گیج ماندم.

پایگاه خبری تئاتر: وقتی حرف از یک جشنواره سینمایی ۳۹ ساله با داوران سینمایی به میان می‌آید؛ که امسال با حضور حداکثری سینماگران نسل نو شخص مرا امیدوار کرده بود، توقعات از خروجی آنها هم بالاتر می‌رود. بخصوص که خودشان کمی قبل، از همین پله‌ها بالا رفته‌اند و به ناهمواری‌های مسیر واقف هستند.

طبعا سلیقه داوران قابل حذف یا چشم‌پوشی نیست، ولی اینکه سلیقه شخصی تبدیل شود به اولویتی که معیارهای سینمایی و نگاه تخصصی آنها را زیر سوال ببرد، جای بحث دارد.

«صحنه زنی» دومین فیلم‌ علیرضا صمدی بعد از «بی نامی»، حاصل تحقیق و پژوهش چندساله در لایه‌های زیرین اجتماع و ترجمان سینمایی آن به یک فیلمنامه حساب شده و فیلمی خوش ساخت و حرفه‌ای است.

فیلمی که در همه وجوه از حضور متخصصان حرفه‌ای بهره برده؛ از پشت دوربین تا مقابل دوربین. از جمع بازیگران که ترکیبی تازه و هیجان‌انگیز است تا فیلمبرداری، تدوین، موسیقی و ...

دغدغه‌مندی فیلمساز نسبت به اجتماع به شکلی دراماتیک در فیلم به‌ تصویر درآمده. به گونه‌ای که هم یک زخم برآمده از فقر را نشان می‌دهد هم آسیب‌شناسی آن را از خلال پیگیری یک مددکار اجتماعی ثبت می‌کند ولی در عین حال شعاری و مستقیم‌ نمی‌شود.

همین زاویه نگاه که جهان فیلم از درون زخم و آسیب موجود، ترسیم شود و نگاه یک مددکار از بیرون، آن را تعدیل و تکمیل کند و فینالی تاثیرگذار از تلاقی این دو سویه رقم بخورد، فیلم را عمیق و دردمندانه و در عین حال دراماتیک‌تر کرده است.

بهرام افشاری و مجید صالحی در این فیلم غیر قابل پیش‌بینی، غافلگیرکننده و حسرت‌برانگیز هستند. بخصوص حسرت اینکه این جشنواره از داوری و ارزیابی هنر آنها و کلیت فیلم «صحنه زنی»، غافل و به گفته بهتر محروم ماند و ... مهم‌تر اینکه چگونه می‌توان این غفلت و نادیده گرفتن را تحلیل یا توجیه کرد؟!



نویسنده: سحر عصرآزاد