پایگاه خبری تئاتر: علی مصفا، پدیدهای استثنایی در سینمای بعد از انقلاب ایران است. بازیگر و فیلمسازی که شکل متفاوتی از سینمای هنری امروز ایران را نمایندگی میکند.
اگر بخشی از سینمای هنری و مطرح بعد از انقلاب ایران را از نوع فیلمهای کیارستمی و فیلمسازانی بدانیم که اساساً با نابازیگر معرفی شده و بازیگری حرفهای جایی در آنها ندارد، فیلمهایی که علی مصفا بازی کرده یا ساخته، فرم دیگری از سینمای هنری، روشنفکرانه و شاعرانه ایران را نمایندگی میکند که متکی بر بازیگر حرفهای است اما سبک و شیوه بازیگری در این نوع سینما تفاوت اساسی با شیوه رایج در سینمای تجاری و عامه پسند ایرانی دارد که پس از سالها دوری و محرومیت از سیستم ستاره سالاری، اکنون چهارنعل در مسیر ستاره سالاری بر اساس الگوهای بازیگری متأثر از سینمای هالیوود پیش میرود.
در چنین سینمایی، علی مصفا حق دارد بگوید که «خودم را بازیگر نمیدانم». آری او با معیارهای رایج و حاکم بر مناسبات تجاری و عامهپسند سینمای ایران، بازیگر محسوب نمیشود اما او بواسطه نقشهایی که در فیلمهای زیبا و درخشانی چون «پری»، «لیلا»، «چیزهایی هست که تو نمیدانی»، «در دنیای تو ساعت چند است»، «پله آخر» و... بازی کرده، شیوهای از بازیگری را به نمایش گذاشته که تقریباً بیسابقه بوده و از هیچ بازیگر دیگری در سینمای ایران برنمیآید.
او بازیگری با حساسیت هنری و روشنفکرانه بسیار بالاست و جز دو فیلم اولش که قبل از «پری» بازی کرده، تقریباً در هیچ فیلم تجاری و عامه پسند ظاهر نشده است. اگر این گفته را بپذیریم که بهترین نوع بازیگری، آن نوع بازیگری است که دیده نشود، بازی علی مصفا بدون شک از این نوع بازیگری است. بازی او به ظاهر ساده و معمولی است اما در ورای این سادگی، رمز و راز و پیچیدگی عمیقی وجود دارد که از چشم تماشاگران ظاهربین پنهان میماند. اگر با مصفا اندکی نشست و برخاست داشته باشید، درمی یابید که او ذاتاً آدم آرامی است، آرام حرف میزند، آرام راه میرود و آرام نگاه میکند و این آرامش تقریباً در رفتار همه شخصیتهایی که بازی کرده دیده میشود: «این شکلها همه در من بوده و حالا در نقشهایم بروز پیدا میکند.»
بنابراین طبیعی است که برای چنین آدمی سخت و حتی غیرممکن باشد که مثلاً در نقش کاراکترهای بزن بهادر و خشن فیلمهای اکشن بازی کند. برخلاف آنچه برخی ادعا میکنند، مصفا حالا دیگر بازیگر صاحب سبکی است و این سبکگرایی در اغلب فیلمهایش به چشم میخورد. حتی اگر این را هم نپذیریم، همانطور که خود او گفته است، «قطعاً رویکرد مشخصی» در بازیگری دارد. او همین رویکرد منحصر به فرد و سبک گرایانهاش به سینما و بازیگری را در فیلمهایی که ساخته و تهیه کرده مثل «سیمای زنی در دوردست»، «پله آخر» و «مسخره باز» نیز دنبال کرده است.
مصفا، بارها گفته است که معمولاً نقشهایی را بازی میکند که با شخصیت و روحیه او متناسب باشند: «درواقع سعی میکنم در نبرد با شخصیت نوشتهشده فیلمنامه تا حد امکان خودم را جایگزین نقش کنم چون آن کار دیگر را بلد نیستم. این قدر به خودم نزدیک میشوم که حالم از خودم به هم میخورد و اصلاً شاید همین آزارم میدهد.» ممکن است خیلیها فکر کنند که او نقشهایی مشابه و تکراری بازی کرده و میکند. حتی خود او نیز ممکن است در مصاحبههایش چنین نظری داشته باشد: «از نظر من نقشهایی که بازی کردهام خیلی فرقی ندارند.» اما درواقع چنین نیست چرا که بین نقش شنگول و شوخ طبعانه او در فیلم «در دنیای تو ساعت چند است» یا «پله آخر» با بازیهای درونگرایانه او در فیلمهای «لیلا» و «چیزهایی هست که نمیدانی» یا حتی «جهان با من برقص» تفاوت زیادی وجود دارد. شاید آنچه همه این نقشها را به هم ربط میدهد و عامل شباهت آنهاست، یک نوع وجه اگزیستانسیالیستی و شاعرانه همه این کاراکترها باشد.
او انگار خلق شده تا در فیلمهایی با مایههای شاعرانه و اگزیستانسیالیستی، نقش شخصیتهای تنها، خاموش، سردمزاج و ملانکولیک را بازی کند. نقشهایی که هر کدام به نوعی با شخصیت آرام، درونگرا، کم حرف، ملانکولیک و روشنفکرانه او گره خورده است.
برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید
برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید
منبع: روزنامه ایران
نویسنده: پرویز جاهد