تئاتر فجر هیچ برنامه‌ای ندارد. هیچ راهبردی ندارد. هیچ هدفی ندارد. به قول قادر آشنا فقط دریچه‌ای است برای تزریق بودجه به تئاتر، برای دولتی نگاه داشتن تئاتر و برای سقوط بیشتر چیزی به نام هنر تئاتر.

پایگاه خبری تئاتر: از همان ابتدا مشخص بود جشنواره تئاتر فجر چیز مهمی برای کسی نیست. چیزی شبیه دندان عقلی است که کاراییش مشخص نیست، نه زیباست که در میان دندان‌های سفید و درخشان فرهنگ بماند و هر عنصر جذابی را دندان‌گیر کند. نه عملکردش مشخص است. پس تا زمانی‌که مزاحم نیست کاری به کارش ندارند. نه قصد کشیدنش به فکر حضرات خطور می‌کند و نه یافتن کارکردی برایش. اما یادمان باشد عدم‌کارایی دندان عقل ناشی از بی‌خاصیتی آن نیست، محصول توارث و تکامل است.

انسانی که پختن غذا آموخته، نیازی به آن دندان عجیب و بزرگ ندارد. فکش کوچک شده تا بتواند غذای لطیف‌تری بجود و ببلعد. نیازی نبود برای خوردن گوشت و سبزیجات خام انرژی زیادی صرف کرد. پس دندان عقل، آن یگانه قدر قدرت دهان بشری چنان به حاشیه رفت که هر دندانپزشکی یک بار هم که شده، پیشنهاد کشیدنش را می‌دهد. حتی می‌گویند نکشی بدل به کیست (cyst) می‌شود، یک عضو منحوس در بدن که از بدن زاده می‌شود. از همان سلول‌هایی که با افتخار روزانه تولیدشان می‌کنیم تا زنده بمانیم. اما همین عضو ناخوانده می‌تواند جان ما را هم بگیرد. حالا حکایت جشنواره تئاتر فجر است؛ یک کیست که آرام آرام جان خودش را می‌گیرد.

همه چیز به زمانی بازمی‌گردد که قادر آشنا از چند خبرنگار - از جمله نگارنده - دعوت کرد تا درباره برگزاری یا عدم‌برگزاری فجر مشاوره بگیرد. بدون‌ هرگونه جانب احتیاطی به او گفتم برگزار نکنید؛ چراکه فجر نیاز به جراحی اساسی دارد. اما گفته آقای آشنا جالب‌توجه بود: «اگر فجر برگزار نشود پولش را نمی‌توانیم بگیریم.» او فقط به یک سال حضور خودش فکر می‌کرد نه رویدادی به نام فجر. در مخیله قادر آشنا شرایط این گونه بود که می‌تواند با کسب شش میلیارد تومان پول تئاتر - که بدون هیچ دلیلی منوط به برگزاری فجر شده بود - بخشی از بدهی اداره‌اش را بپردازد. هرچند سیاهه مخارج فجر بیرون نیامده است و مشخص نیست چه زمانی علنی می‌شود؛ اما براساس مخارج فجر سال گذشته می‌توان مدعی شد فجر امسال به‌مراتب کم‌هزینه‌تر از فجر سال گذشته بوده است. بخش‌هایی از جشنواره برگزار نشد و حضور مهمان‌های بسیار و حضور در هتل‌ها و هزینه‌های جاری کاسته شده است. پس آشنا می‌توانست روی این موضوع حساب باز کند که بخشی از پول تزریق شده وارد چرخه پرداخت بدهی می‌شود؛ اما به چه قیمتی!!؟

جشنواره آوینیون به عنوان مهمترین رویداد تئاتری جهان، با گردش مالی مناسب و تأثیر فرهنگی به‌مراتب قدرتمندتر از تئاتر فجر برای دومین سال پیاپی برگزار نمی‌شود. میلی هم به برگزاری وجود ندارد. برای آوینیون جشنواره به معنای واقعی کلمه همان جشن است. یعنی شادی کردن؛ اما شادی کردن برای چه چیزی!!؟ برای مرگ هموطنان!!؟ در عوض فجر دقیقاً چنین معنایی را متبادر می‌کرد. فجر کارکرد جشن بودن خودش را از دست داده است. هیچ تأثیری بر جامعه ایران ندارد. حتی کارکرد جشن انقلابش را هم از دست داده است.

تئاتر فجر حتی درون خود نمایشی‌ ندارد تا مخاطب عام را از این رخوت ناشی از کرونا و گرانی و تورم و کوران مشکلات کمی آسوده کند. آنقدر ترسو و محافظه‌کار است که به جای برگزاری در تقویم هر ساله‌اش، خودش را پشت جشنواره فاجعه‌بارتر از خودش مخفی می‌کند. تئاتر فجر چیزی برای نشان دادن به اهالی تئاترش هم ندارد.

دبیر جشنواره 39ام تئاتر فجر، حسین مسافرآستانه به خبرگزاری مهر گفته است: «جشنواره تئاتر فجر حفظ و هر چه بهتر برگزار شود؛ زیرا جشنواره برای سرنوشت تئاتر ایران چه به لحاظ سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نقش بسیار حیاتی و مهم دارد. برخی به‌دلیل عدم اطلاع یا نگاه‌های تک ساحتی صحبت از تعطیلی جشنواره تئاتر فجر می‌کنند و معتقدند که تعطیلی جشنواره تئاتر فجر هیچ تأثیری برای تئاتر کشور ندارد و مثال این حرفشان هم تعطیلی جشنواره‌های جهانی تئاتر است.» با فرض صحیح بودن سخنان آقای مسافرآستانه می‌توان از طریق برهان خلف گفته‌های او را صحت‌سنجی کرد. در ابتدا اگر جشنواره برای سرنوشت تئاتر حیاتی است؛ چرا در پس جشنواره فیلم فجر مخفیش کردید تا دیده نشود!؟ پرسشی که نادر برهانی‌مرند سال گذشته به شکل عجیبی پاسخش داد، ناآگاهی از تقویم فرهنگی کشور. حداقل این بهانه برای مسافرآستانه پذیرفتنی نیست؛ چراکه در همین مصاحبه می‌گوید حداقل در هفت دوره جشنواره فجر نقش مؤثر داشته است. او می‌گوید فجر در حوزه اقتصادی برای تئاتر مهم است. طبق داده‌های ارائه شده از سوی وزارت ارشاد سهم هنرمندان از بودجه فجر تنها 22 درصد از کل رقم پرداختی است. بیشترین بودجه فجر صرف مسائل جانبی می‌شود که هیچ دخلی به تئاتری‌ها ندارد. پس پرسش مهم این است چگونه تئاتر فجر در حیات اقتصادی تئاتر اهمیت دارد؟ وقتی جشنواره تئاتر فجر در تمام این سال‌ها پلتفرمی برای مرور آثاری است که در گیشه وجه اقتصادی خود را سنجیده‌اند، چگونه می‌تواند به تئاتر کمک مالی کند؟ البته طبق ارقام منتشرشده فجر برای کارمندان و عوامل وزارت فرهنگ فرصت مالی خوبی است که مفصلاً در گزارشی با عنوان «فستیوال کارمندان نمایشی» مورخ 29 آذر 1399، روزنامه اعتماد بیان کرده‌ام.

پس با برهان خلف می‌شود فهمید فجر هیچ تأثیر حیاتی در تئاتر ندارد. البته مسافرآستانه در همان گفتگو شاهد مثالی می‌آورد که خیال منتقدان فجر را راحت می‌کند. او با یادآوری گفتگویش با دبیر جشنواره ادینبورو - که شاید بعد از آوینیون مهمترین رویداد تئاتری جهان باشد - می‌گوید چگونه سیاستگذاری این جشنواره رونق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی برای این شهر اسکاتلندی می‌آورد. حالا در قیاس با جشنواره تئاتر فجر، حتی این رویداد برای شهردار تهران هم فاقد اهمیت است. آنقدر که 20 سال برای حریم تئاتر شهر قدمی پیش نگذاشته‌اند. یادمان نمی‌رود در یک دهه اخیر، بدترین فضاهای اطراف تئاتر شهر دقیقاً متعلق به دوران برگزاری جشنواره تئاتر فجر بوده است. متولیان فجر صرفاً به دهان دیگران نگاه کرده‌اند. با هر اعتراضی چیزی را کم و زیاد کرده‌اند. مثل آمدن بخش بدن با حمایت منطقه آزاد کیش که با اعتراضی از فجر حذف می‌شود یا با اعتراض یک سالندار چیزی به او محول می‌کنند. همه چیز شبیه داستان پدر و پسر و الاغ است که با هر حرف مردم موقعیتشان تغییر می‌کرد. چون تئاتر فجر هیچ برنامه‌ای ندارد. هیچ راهبردی ندارد. هیچ هدفی ندارد. به قول قادر آشنا فقط دریچه‌ای است برای تزریق بودجه به تئاتر، برای دولتی نگاه داشتن تئاتر و برای سقوط بیشتر چیزی به نام هنر تئاتر.

برای مشاهده دیگر اخبار سینما اینجا کلیک کنید

برای مشاهده دیگر اخبار تئاتر اینجا کلیک کنید


منبع: روزنامه توسعه ایرانی
نویسنده: احسان زیورعالم