نمایشنامه «مارش پیروزی و دو نمایشنامه دیگر» نوشته بهزاد صدیقی عصر روز گدشته همزمان با فرا رسیدن هفته دفاع مقدس در سی امین نشست صحنه کاغذی فرهنگسرای فردوس نمایشنامه خوانی، نقد و بررسی شد

پایگاه خبری تئاتر:  در این نشست نقد و بررسی همایون علی آبادی(مدرس، پژوهشگر تئاتر)، رامین فنائیان(منتقد، پژوهشگر تئاتر)، بهزاد صدیقی(نمایشنامه نویس، منتقد و پژوهشگر تئاتر) و همچنین بهاره رهنما (نویسنده، بازیگر و کارگردان) و فهیمه امن‌زاده (بازیگر تئاتر) به منظور نقش خوانی این نمایشنامه حضور داشتند.

در ابتدای نشست رامین فنائیان منتقد و پژوهشگر تئاتر به معرفی این اثر پرداخت و گفت: نمایشنامه مارش پیروزی و دو نمایشنامه دیگر با عناوین «تلفن بی موقع»، «تلفن آنسوی خط»  در‌ 82 صفحه قطع رقعی با شمارگان 1000 نسخه توسط انتشارات افراز به چاپ رسیده است.

وی افزود: نمايشنامه «مارش پيروزي» در دهمين جشنواره تئاتر دفاع مقدس توسط فروغ قجابگلي با عنوان جایی دیگر اجرا شده؛ همچنين نمايشنامه «تلفن آن سوي خط» در مسابقه نمايشنامه‌نويسي راديو در سال 87  نیز برگزيده شده است. در ضمن این اثر در همايش كانون نمايشنامه‌نويسان خانه تئاتر ايران و نمايشنامه‌نويسان ارمنستان در ایروان نیز نمايشنامه‌خواني شد.

این منتقد و پژوهشگر تئاتر اظهار داشت: زمانی که داستان می نویسیم در واقع یک رویداد را توصیف می کنیم ولی در وادی نمایش نیز یک رویداد را نشان می دهیم و تماشاگری که نمایش را می بیند می تواند از آن موضوع و یا ماجرا تاثیر بپذیرد و اندیشه مورد نظر کارگردان را درک کند.

وی با اشاره به سه نمایشنامه مارش پیروزی، تلفن بی موقع، و تلفن آنسوی خط گفت: با نگاهی کلی توان گفت که این نمایشنامه سه گانه ای در مورد جنگ، مهاجرت، آسیب های پس از جنگ، بازتاب جنگ، تنهایی، وفاداری و... است.

فنائیان با بیان این که این سه نمایشنامه وجوه مشترکی با یکدیگر دارند، تصریح کرد: مکان این نمایشنامه ها یه آپارتمان است که کاراکترهای آن درصدد مهاجرت به مکان دیگری هستند، در نمایشنامه سوم یک نقطه ای است که این دایره را می بندد و کامل می کند به این ترتیب که آنهایی که می توانند از این دایره بیرون بروند و به جایی دیگر رجعت کنند و آن هایی که به جای دیگر رفتند، زندگی ایده آل ندارند و هنوز مشکلات و آسیب های جنگ آن ها را تهدید می کند.

این منتقد و پژوهشگر تئاتر، دیالوگ های این نمایشنامه ها را یکی از نکات و وجوه مثبت این اثر معرفی کرد و با اشاره به صدای مارش پیروزی گفت: در این نمایشنامه با باز شدن هر دری صدای مارش پیروزی شنیده می شود و به این معنا است که شخصیت های داستان فکر می کنند بیرون از این جا پیروزی و داخل نیز محدودیت وجود دارد؛ همچنان که می خوانیم پری و رعنا بیرون می روند و دوباره مجبور به بازگشت می شوند استعاره از این است که بیرون هم خبری نیست و کسانی که آسیب دیده از جنگ هستند و معضلات آن را با خود همراه دارند باز هم مجبور به بازگشت هستند.

در ادامه همايون علي‌آبادي مدرس و پژوهشگر تئاتر گفت: ما در مورد جنگ و دفاع مقدس متون، شعر و رمان‌هاي زيادي خوانده‌ايم ولي كداميك از آنها در اذهان و خاطرات مردم باقي مانده است؟ اثر هنري نبايد تاريخ مصرف داشته باشد و ما بايد به سمت آثار ماندگار گام برداريم.

وی خاطرنشان کرد: صديقي به دليل نگاه غير مستقيم و غير فرمایشی كه در كارهايش وجود دارد ماندگار مي‌شود؛ در كارهاي او يك روانشناسي و ژرفای عميقي وجود دارد.

این پژوهشگر تئاتر اظهار داشت: ما در گذشته مي‌گفتيم جنگ نعمت است ولي صديقي در كار خود اشاره دارد كه جنگ واقعا تلخ است و به نظر من هم هيچ جنگي حتي جنگ تن به تن هم شادي ندارد و سراسر تلخ است.

علي‌آبادي تصریح کرد:  يكي از مشكلات نمايشنامه صديقي، دستور صحنه‌هاي زياد كار اوست و اينكه نبايد از زبان شكسته در متن استفاده شود بلكه ما مي‌توانيم در اجرا از اين نوع زبان استفاده كنيم.

در بخشی دیگر از این نشست بهاره رهنما (نویسنده، بازیگر و کارگردان) از نقش خوانان نمایش مارش پیروزی نیز در این نشست گفت: چرا نقد نویسی این حالت را پیدا کرده است اگر نقد حرفی برای گفتن داشته باشد شرایط لازم  برای رشد فراهم خواهد شد.

وی با ابراز خرسندی از حضور در این نشست افزود: موضوعی که در این نمایشنامه مورد توجه من قرار گرفت وجود تم در انتظار گودویی زنانه، حسن انتظار، میل به رفتن و برگشتن در این نمایشنامه است.

رهنما خاطرنشان کرد: نسل گذشته با میل به تغییر و جلو رفتن از شکستن ساختارها و تجربه کردن ترس و هراسی ندارند ولی آدم هایی مثل من از تغییر این چارچوب ها می ترسند. برای من جالب بود که آقای صدیقی ترس در سن بالاتر و سنگینی که در زن ها ایجاد می شود را به خوبی حس کرده است،  سنگینی که پای رفتن را سست می کند.

در بخشی دیگر از این نشست خالق نمایشنامه «مارش پیروزی» گفت: در نمایشنامه خوانی، نمایشنامه را یا خود نویسنده به تنهایی می خواند و یا گروه بازیگران بدون استفاده از ظرفیت های اجرای نمایش صحنه ای و تنها با استفاده از تغییر لحن و صدا نقش خوانی می کنند؛ در واقع یکی از اهداف نمایشنامه خوانی مطلع شدن نویسنده از بازتاب و نظرات مخاطبان است.

صدیقی با اشاره به سلسله نشست های نمایشنامه خوانی صحنه کاغذی فرهنگسرای فردوس گفت: هدف از این نشست ها بازخوانی و معرفی نمایشنامه های منتشر شده به منظور آشنایی مخاطبان و شهروندان علاقمند با ادبیات نمایشی معاصر ایران است و در واقع با برگزاری این برنامه درصدد ترویج فرهنگ نمایشنامه خواندن مثل رمان و شعر خواندن هستیم.

این منتقد و پژوهشگر تئاتر ابراز امیدواری کرد: خواندن نمایشنامه در آینده ای نه چندان دور به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود و شهروندان با خواندن نمایشنامه با ادبیات نمایشی و نمایشنامه نویسان صاحب نام کشورمان آشنا شوند.

وی با اشاره به صحبت های بهاره رهنما در زمینه وجود تم در انتظار گودویی زنانه در این نمایشنامه گفت: انتظار گودویی را مدنظر نداشتم بلکه مفهوم انتظار، مهاجرت، تنهایی و دغدغه ای که این آدم ها با یکدیگر دارند مورد توجه بوده است و این که در سرزمینی زندگی می کنند نمی دانند بمانند یا بروند که در نمایشنامه سوم به شکلی اتفاق می افتدکه شخصیت محوری زن از شهراهواز خارج و برای زندگی و کار بهتر به پاریس می رود و آن جا هم اتفاق خاصی نمی افتد و با مسائل و مشکلات بسیاری رو به رو می شود.

فنائیان در پایان گفت: با توجه به رجعتی که در انتهای نمایشنامه وجود دارد می توان نتیجه گیری کرد که فقط بحث رفتن و یا نزیک بودن به گودو نیست بلکه بحث فراتر از این ها است که می خواهد به ما بگوید کسانی که از معضلات جنگ آسیب دیدند در واقع در وادی تراژیکی اسیر هستند که ماندن و رفتن برای آنها  فایده ای ندارد.

سی امین نشست صحنه کاغذی فرهنگسرای فردوس با تجلیل از هنرمندان و مهمانان به کار خود پایان داد.

گفتنی است، سلسله نشست های نمایشنامه خوانی صحنه کاغذی آخرین یکشنبه هر ماه در فرهنگسرای فردوس برگزار می شود.