پایگاه خبری تئاتر: در سالهای نخست پس از انقلاب که هنوز تولید فیلم شرایط معینی نداشت، فعالیت عوامل و بهویژه بازیگران مطرح سینمای قبل از انقلاب نیز در هالهای از ابهام بود. این موضوع درباره بازیگران زن که در اغلب فیلمها از جلوه زنانگی آنها بیشتر استفاده میشد تا هنر بازیگریشان، حساسیتی مضاعف داشت تا آنجا که در اغلب فیلمهای چند سال اول که عمدتا با موضوعاتی انقلابی یا جنگی یا ساواک ساخته میشد، نقشی برای زنان وجود نداشت.
تنها بازیگران زنی که از سینمای قبل توانستند به فعالیت خود ادامه دهند، دو بازیگر سینمای متفاوت و زنمحور بهرام بیضایی بودند که در آنها هنر بازیگریشان کاملا به چشم میآمد، پروانه معصومی (بازیگر فیلمهای مهم «رگبار/51»، «غریبه و مه/52» و «کلاغ/56») و سوسن تسلیمی (بازیگر آثار «چریکه تارا/57» و «مرگ یزدگرد/60»).
«معصومی» در همان سالهای اولیه دهه 60 بهسرعت جذب سینمای ملودرام دهه 60 شد و دو بار نیز توانست سیمرغ بلورین را به دست آورد. «تسلیمی» نیز پس از بازی در چهار فیلم متفاوت پس از توقیف «مرگ یزدگرد» (مادیان/ژکان/64، باشو/بیضایی/64، طلسم/فرهنگ/65 و «شاید وقتی دیگر/بیضایی/66») به دلیل موانعی که بر سر ادامه فعالیتهایش دید جلای وطن کرد.
«فریماه فرجامی» که دانشآموخته دانشکده هنرهای دراماتیک بود، در سالهای پایانی دهه 50 پس از چند تجربه تئاتری در صحنه و تلویزیون، توسط «مسعود کیمیایی» برای نقش نخست زن فیلم متفاوت «خط قرمز/60» انتخاب شد و این فیلم بازیگرمحور کیمیایی با نقشی خوب نوشتهشده میتوانست سکوی پرش خوبی برای شروع فعالیتهایش باشد که نشد و هم این فیلم و هم نقش کوتاهش در فیلم «گفت هر سه نفرشان/عرفان/59» به دلیل نبود حجاب به محاق توقیف گرفتار آمدند.
نوسان نقش «لاله» از یک دختر ساده در آستانه عروسی تا زنی که در فاصلهای کوتاه با شخصیت واقعی شوهرش آشنا و تضاد عقایدشان آنها را رودرروی هم قرار میدهد، تجربه سختی بود که او در مقابل «سعید راد» بهخوبی از پس آن برآمد. در میانه دهه 60 کیمیایی برای فیلم بعدیاش «تیغ و ابریشم» باز هم به سراغ «فرجامی» آمد و این بار نقش «سوسن مکاشی» زنی گرفتار اعتیاد که در زندان دست به خودکشی میزند، با وجود اینکه از تیغ ممیزی در امان نماند؛ ولی در میان نقش زنان عمدتا خنثی در سینمای آن سالها بسیار به چشم آمد. پس از آن نقش کوتاهش در کمدی متفاوت «اجارهنشینها/مهرجویی/65» و زنی بیپناه در ملودرام تجاری «بیپناه/داوودنژاد/65» چندان جای کار نداشتند و بیشتر برایش تجربه همکاری با دو کارگردان خوب به حساب میآید.
ویژگی مهم «فرجامی» در این بود که در عین دارابودن شرایط لازم ظاهری، جذب سینمای تجاری و ملودرام نشد و انتخابش برای سومین نقش مهم و برجسته زن سینمای پس از انقلابِ کیمیایی یعنی «سرب/67» مهر تأییدی بر تواناییهایش بود. «مونس» زن یهودی که با انگ داشتن تیفوس موهایش را میزنند و با همسرش برای فرار از اتهامات میخواهد راهی مقصدي موهوم شود. تلاطمات این نقش با بازی ظریف فرجامی خصوصا در سکانسی که «نوری/اسلامی»، همسرش «دانیال/تارخ» را در اسکله نگه میدارد و او تنها بر روی لنج سرگردان بر آبها که دور میشود، ضجه میزند تا آنجا مؤثر و موفق بود که در جشنواره هفتم فجر نیز مورد تقدیر قرار گرفت.
گزیدهکاری فرجامی در دهه 60 دو انتخاب ماندگار دیگر را برایش رقم میزند، «مادر/68» فیلم درخشان زندهیاد «علی حاتمی» در دو نقش «ماهمنیر» دختر بزرگ مادر و جوانی مادر و فیلم معمایی و برجسته «پرده آخر/69» نخستین ساخته «واروژ کریممسیحی» که بازی دقیق اوج و فرودهای نقش فروغالزمان، سیمرغ بازیگری جشنواره نهم را نیز نصیبش میکند. در دهه 60 در کنار تسلیمی و فرجامی دو بازیگر زن متفاوت و گزیدهکار دیگر نیز در نیمه دوم این دهه به سینمای ایران اضافه میشوند «گلچهره سجادیه» و «فاطمه معتمدآریا».
«فرجامی» دهه 70 را با فیلم درخشان «نرگس/بنیاعتماد» شروع میکند، نقش «آفاق» زنی از طبقات فرودست که با ورود دختری به زندگی پسری که بزرگش کرده، تا مرز پریشانی میرود. «فرجامی» برای این فیلم که نقطه عطفی پس از چند فیلم اولیه «بنیاعتماد» به حساب میآمد، از جشنواره دهم نیز مورد تقدیر قرار گرفت. فیلم مهجور «تماس شیطانی/حسن قلیزاده/71» با گریم و لباسی خاص و داستانی که در فضای دهه 30 میگذشت، نیز آنچنان به چشم نیامد. فعالیت فرجامی در میانه دهه 70 به دلیل تحولات اجتماعی و جوانگرایی سینمایی از یک سو و نابسامانیها و تلاطمات خواسته و ناخواسته از سویی دیگر کمتر آن درخشش و گیرایی اولیه را داشت و پس از دو نقش مهمتر در فیلمهای «عشق گمشده/اسدی/75» و «ساغر/الوند/76» و نقشهایی فرعیتر در «بانی چاو/گرشاسبی/74» و «جوانمرد/آهنگرانی/76» تا مدتی حضور نداشت.
در حضور گذرایش در چند فیلم دهههای بعدی نیز کمتر نشانی از آن استعداد کمیاب به چشم میآمد. «فرجامی» در سالهای فعالیتش در دهههای 60 و 70 به موازات فیلمها حضور در چندین سریال تلویزیونی را نیز تجربه کرد که هرچند بههیچعنوان قابل قیاس با نقشهای مهم سینماییاش نیستند؛ اما از میانشان «بخش 4 جراحی/فروتن/67»، «پهلوانان نمیمیرند/فتحی/76» و «ولایت عشق/فخیمزاده/79» بیشتر به یاد ماندهاند. کارنامه تئاتری فرجامی در حدود دو دهه (از 55 تا 75) هم هرچند خیلی پرتعداد نیستند؛ اما همکاری با کارگردانانی مانند «محمود استادمحمد» (شب بیستویکم/58)، «رضا کرمرضایی» (فیزیکدانها/59)، «اکبر زنجانپور» (همه پسران من/60)، «داوود رشیدی» (پیروزی در شیکاگو/71)، «فرهاد آییش» (چمدان/72) و چهار تجربه با «مجید جعفری» نشان از بازیگری توانمند داشت که اگر مصائب و کسالتها بر او فائق نمیآمدند، میتوانست در عرصه هنرهای نمایشی همچنان ماه مجلس بماند.
هرچند متأسفانه بازیگران زن عمر کاری نسبتا کوتاهی دارند و با بالارفتن سن عمدتا نقش مناسبی برایشان نوشته نمیشود؛ اما بازیگرانی که بتوانند درگیر حواشی سینما (که بهسرعت آنها را مستهلک میکند) نشوند و تلألو هنرشان بیش از جلوه زنانگیشان باشد، امکان تداوم حضور و موفقیتشان افزایش مییابد (مانند فاطمه معتمدآریا و لیلا حاتمی). فریماه فرجامی به اعتبار پنج نقشآفرینی ماندگار در فیلمهای «خط قرمز»، «تیغ و ابریشم»، «سرب»، «پرده آخر» و «نرگس» برای همیشه در حافظه سینمایی سینمای ایران به یاد میماند.
منبع: روزنامه شرق
نویسنده: امید جوانبخت