پایگاه خبری تئاتر: متن یادداشت به این شرح است:
همکارم، دکتر محمدمهدی اسماعیلی، سالهاست که در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به تعامل و تسامح و خوش خلقی زبانزد است. داشتن مرزهای هویتی و گفتمانی، طبیعت استادی است که اندیشه سیاسی اسلام تدریس میکند اما مرزهای شفاف گفتمانی و عدالتخواهی،در ایشان ناقض تعامل با همگان،مهربانی و تسامح با مخالفان، خوش اخلاقی با پایین دست و همراهی با ضعیفها نیست!
تمام این سالها که در گرایش اندیشه سیاسی دانشگاه تهران، توفیق همکاری با ایشان داشتهام،این جوانمردی با ضعیفان و تعامل با مخالفان و تسامح با همفکران در رفتار همکارم برای منِ کم تحمل، الگو بوده است.
حالا که مساله اصلی کشور عدالت است، کسانی که در گفتمان عدالت، اخلاق را محور میکنند؛ برای ما جدای از جایی که هستند و کاری که میکنند، الگو میشوند!
دکتر محمد مهدی اسماعیلی، استاد خاکی و متواضع فلسفه سیاسی، رفتاری دارد که تو فراموش میکنی اهل کتاب و دانش و فلسفه و تئوری است.
از ملاصدرا تا فارابی و فوکو را خوب میشناسد، در میانه دعوای دفاع از پایاننامهها خوب تئوریهای رقیب را رد و طرد میکند و هنگامه نقد لیبرالیسم، سخت طرفدار مقاومت و عدالت است.
این رفتار از سر تواضع، وجه فکری و فلسفی و اندیشهورزانهاش را پنهان کرده است. من یکی شاید به تئوری، تفاوت دیدگاهی با او داشته باشم اما باید شهادت دهم در این لحظه که فضل و دانش آکادمیک، آن هم در رشته فلسفه سیاسی که پر از غلظت و سختی است، کنار دانش نظرسنجی میدانی اجتماعی که در سالهای مدیریت فرهنگیاش در صدا و سیما کسب کرده و جزو محدود اکادمیسینهای مسلط به تحقیقات اجتماعی میدانی است، از دکتر اسماعیلی، مدیری فرهنگی ساخته که دانشش پنهان ماندن است.
من نه طرفدار جناحهای سیاسی موجودم، نه دغدغهام جز عدالت و فرهنگ چیز دیگری است اما در لحظه دفاع منصفانه از همکاری را که فارغ از هر دغدغه سیاسی و فارغ از اینکه با کدام جناح موافق یا مخالفم، وظیفه اخلاقی خودم میدانم. آنها که ایشان را نمیشناسند،بدانند حضور یک نیروی جدید با این ظرفیتها از دانشگاه تهران نفسما را تازه میکند. ماها، که سالهاست فریاد عدالت و فریاد میزنیم و نفسمان بند آمده از بیعدالتی و نافرهنگی.!