داستان‌های جدا از هم به کمک خلاقیت‌های تکنیکی فیلم قابلیت جانشینی در یک پیرنگ خطی را دارد و در واقع همان گزارشی است که تلاش دارد شواهد کافی برای انگیزه شخصیت اصلی فیلم در جهت کنش بیرونی‌اش را نشان دهد.

پایگاه خبری تئاتر: کنفرانس تربیتی «جنایت بی‌دقت» از صحنه پایانی فیلم آغاز می‌شود. چشم‌های انعکاس تصویر خود را از دست داده است یا این خاصیت طبیعی را از او گرفته‌اند. این تکه از داستان فیلم مربوط به مردی است که یاد و خاطره دخترش را از دست داده است و در آینه ماشینش توان بازیابی آن را ندارد. این مرد و دو همراهش به یک ناتوانی نمایشی دچارند که حضور تیپیکال آنها را برای شکل‌گیری موقعیتی شوخ آماده می‌کند. وقتی که فیلم «جنایت بی‌دقت» انعکاس چشمه را به او بازپس می‌دهد، تصویر روشنی بر پرده سینما می‌افتد که با صدای حاضرین در سالن ادغام شده است.

این سکانس که به کمک تدوین شیوه‌پردازی جذاب و بدیعی را شکل داده است، در مقاطعی از گزارش تاریخی فیلم جایگزین می‌شود که خاصیت چند تکه بودن روایت را از آغاز تا پایان در یک نظام معرفتی صورت‌بندی می‌کند. در واقع داستان‌های جدا از هم به کمک خلاقیت‌های تکنیکی فیلم قابلیت جانشینی در یک پیرنگ خطی را دارد و در واقع همان گزارشی است که تلاش دارد شواهد کافی برای انگیزه شخصیت اصلی فیلم در جهت کنش بیرونی‌اش را نشان دهد. داستان چشم‌هایی که تصویرش را دزدیده‌اند در جایی دور از سینما و در خیابان و داروخانه بازسازی می‌شود. در صحنه‌ای که تکبلی به داروخانه می‌رود ارتباط خود به این چشمه را به خوبی بازگو می‌کند. وقتی که او شغل خود را به متصدی داروخانه می‌گوید، متن کیفرخواست به او یادآور می‌شود که او یک آتش‌افروز است

 در مناسبات نمایشی قراردادی به نام آشنازدایی هست که منجر به فاصله تماشاگر از صحنه نمایش می‌شود تا آگاهی کارگردان نمایش به شکلی تعلیمی به گوشت و ذهن تماشاگر انتقال یابد. از جمله ترفندهای مرسوم در این مرام‌نامه، روبه‌رو ساختن تماشاگر با خرق عادت‌هاست. آدمی در زندگی روزمره‌اش دست به کارهایی می‌زند و چیزهایی می‌بیند که نظم وقایع را پیش چشم او عادی می‌سازد.

حالا اگر بر صحنه نمایش رفتار خود را آمیخته با دگرگونی ببیند، وارد مکتب نوینی از معرفت‌شناسی خواهد شد. خرق عادت‌ها تماشاگری را می‌جوید که نظاره‌گر و احساس‌پذیر نباشد و تا جای ممکن از بودن در سالن نمایش آگاه باشد. از این طریق امید بر آن است که تماشاگر جوش و خروشی آگاهانه را تجربه کند. در فیلم «جنایت بی‌دقت» عادت تماشاگر با میزانسن‌های ناآشنا چرخه‌ای نامنظم را تجربه می‌کند. از جمله این آشنازدایی‌ها، فراوانی کم و کاستی‌هاست که منتهی به پند و اندرزی اخلاقی می‌شود. با توجه به پیروی از این قرارداد، فیلم «جنایت بی‌دقت» بررسی حالات روحی و روانی تکبلی‌زاده را به خوبی انجام می‌دهد و نتیجه روشنی از اظهارات او دارد که بر اساس این نتیجه‌گیری او باید دست به آتش بزند. هر چند در اینجا تصویر سینماگر که عامدانه از ردیابی سوژه باز می‌ماند، به خوبی در تفهیم این لباس تازه به شخصیت نمایشی و تماشاگر موفق نیست.

روانشناسی این شخصیت در فیلمنامه‌ای که سرشار از ایده‌های بدیع و چشمگیر است، تنها به وضعیت کنونی او در مقابل دوربین اشاره ندارد. نقص روحی و روانی تکبلی‌زاده از لحظه‌ای که به داروخانه پا می‌گذارد تا زمانی که با دوستانش وارد سالن سینما می‌شوند، او را آماده پذیرش هرگونه کنش نمایشی برای جانشینی در یک قضاوت عمومی می‌سازد که این‌بار به شکلی کاملا رسمی بر پا شده است

 از طرفی ارتباط این تکه از زندگی متهم با آنچه در ادامه برای تفهیم حالات روانی شخصیت برای تماشاگر بازنویسی شده است، به خوبی به گوش می‌رسد. در ظاهر نقطه اتصال این دو تکه از روایت پیغامی است که قرار است به دست جادوگران کنار چشمه در جیب متهم گذاشته شود. پرتاب آتشینی از فراز سینما به کناره‌های چشمه کشیده شده است. سه مرد برای تحقیق بیشتر به این منطقه مرموز و شیرین می‌روند. بازجویی آنها از دو دختر جوان نتیجه‌ای ندارد غیر از راستی‌آزمایی یک تمرین؛ تمرینی برای فیلم دیدن که در واقع فرآیند پیغام‌رسانی را در پوسته‌ای از سرگرمی به چشم بازرس‌ها ارایه می‌کند. قرار است فرشته‌های صلح فیلم گوزن‌ها را روی پرده‌ای سفید پخش کنند و در روند یک بازیگوشی هوشمندانه پیغام پندآموزی را در جیب تکبلی‌زاده بگذارند. کیفیت حضور تماشاگر در روند تماشای فیلم «جنایت بی‌دقت»، تا حد بسیار زیادی به امتداد خطوط پراکنده‌ای وابسته است که کار پیغام‌رسانی را به عهده دارند. این خطوط مخابراتی در میزانسن‌های خلاقه‌ای که تلاش می‌کنند تا چیزی به نام تاریخ را در کنش ذهنی تماشاگر فعال سازند، در نگاه اول پراکنده و پر از تشویش به نظر می‌رسد اما سینما و خاصیت ایدئولوژیک تصاویر ناخواسته نظمی به این پراکندگی خطوط می‌دهد و پویایی تماشاگر به واسطه تجربه تازه‌اش در تماشای تاریخ، منجر به تثبیت دریافت‌ها می‌شود. به بیان روشن‌تر اگر آشنایی تماشاگر با عادت‌های روزمره‌اش دچار اختلال می‌شود، انتظار او برای دریافت جایگزین‌ها نیز افزایش می‌یابد. گویی لباسی تکه‌پاره از او گرفته می‌شود تا چشم و رفتارش را آماده تن‌پوشی آراسته و چشم‌نواز کند. وقتی که تکبلی به راهروی تاریک موزه سینما وارد می‌شود، سرگشتگی تماشاگر در یافتن نظمی که از عادت‌هایش گرفته شده آغاز می‌شود.

در ظاهر پیشرفت داستان چیزی را گسترش نمی‌دهد و ناگفته‌ای را از سیاهی بیرون نمی‌کشد. گویی قرار است تاریکی این راهرو توانایی تماشاگر در یافتن ادامه مسیر را به حضور یکپارچه آدم‌ها در هزارتوی ابهام و رهایی وقایع تاریخی در ماشین زمان هدایت کند. پس جایگزین تازه‌ای که فیلم برای سرگردانی تماشاگر معرفی می‌کند، همان معرفت نسبی مبتنی به نشانه است. «جنایت بی‌دقت» تلاش می‌کند رفتار تماشاگر امروز و تکبلی را در یک پرونده مشترک ارزیابی کند.این شیوه ارزیابی حضور بی‌واسطه حاضران در کنفرانس را نیاز دارد؛ چشم و گوش‌هایی که از طریق نشانه‌های پراکنده می‌توانند راهی برای نظم بخشیدن به ابهامات پیدا کنند. البته این ابهام به نمادسازی منجر نمی‌شود، چراکه تمرکز فیلم به وارونه‌سازی شناخته‌های عینی است و نوعی به‌هم‌ریختگی را شکل می‌دهد که تنها روی پرده سینما قابل بسته‌بندی است.

اینجاست که شناختن از طریق نشانه تنها راه دریافت است و یافتن معنا به عهده تماشاگری گذاشته می‌شود که برای دیدن تاریخ در آینه دعوت شده است. پس برای تعلیم و تربیت تماشاگر چیزی مثل نشانه در فیلم پرورده می‌شود. پیش‌فرض این است که هر کدام از بیننده‌ها می‌توانند جای تکبلی را بگیرند و سینما را آتش بزنند اما چون داشته‌های سینما فراتر از محدوده تصویر زیست نمی‌کند، به تدریج وضع تکرار شونده‌ای شکل می‌گیرد که گویی تکبلی و تماشاگر در سالن سینما نشسته‌اند و گیج و گنگ نشانه‌ها را به ساحت دال و مدلول گره می‌زنند. بنابراین معرفت آنها نسبت به بی‌نظمی موجود و یک واقعه تاریخی روی میز «جنایت بی‌دقت» ساخته می‌شود.

از طرفی پیش از شروع این گردهمایی، عارضه عمومی سینما و تبلور «آدم به مثابه شخصیت»، نشانه را از کالبد خود جدا کرده و به صریح‌ترین شکل بیانی تبدیل ساخته است. اینجاست که فروپاشی شناخته‌ها در فیلم «جنایت بی‌دقت» نظم بنیادین تازه‌ای را تجربه نمی‌کند و تنها قادر است معنایی را به معنای دیگر انتقال دهد. وقتی تصویر به چشمه باز می‌گردد، تکبلی را دوباره پشت میز محاکمه می‌برد. البته این‌بار در آینه‌ای که روند از شعله تا تفهیم را شکل می‌دهد. نتیجه این می‌شود که کودکان گناهکار از طریق معرفتی نشانه‌دار متوجه رفتارشان شوند تا هر آنچه مبهم است و هر آنکه در ماجرای سوختن صدها زن و مرد بی‌گناه دست داشته است پشت تاویل‌های بی‌پایان فیلم «جنایت بی‌دقت» خانه امنش را پیدا کند.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: محمد‌علی افتخاری