«خانه دوست کجاست؟» پیوسته عواطف معنوی و انسان‌ها را غنا می‌بخشد و فراسوی جغرافیایش، کودک پاک آدم‌ها و سرشت‌شان بیدار می‌شود و بعد از سی و اندی سال با دیدن فیلم از خود می‌پرسند هم‌اکنون خانه جدید دوست کجاست؟

پایگاه خبری تئاتر: نزدیک سی و پنج سال پیش با آن دل پاک و ضمیر شفافش دنبال خانه دوست گشت و گشت؛ خانه دوست را پیدا کرد اما در آن لحظه خود دوست را هرگز! دوباره برگشت و امیدوارانه توانست دفتر دوستش را بهتر از پیش به او برگرداند و اینجا دفترِ روایت هم به پایان خود رسید!

در واقع، پیرنگ این فیلم عباس کیارستمی یعنی خانه دوست کجاست؟ جهت پیشروی روایت، از یک الگوی ساده اما بسیار قدرتمند عناصر فیلمنامه‌نویسی بهره می‌گیرد که اروین آر. بلکر (کتاب عناصر فیلمنامه‌نویسی؛ ترجمه محمد گذرآبادی) مطرح کرده؛ یعنی قرار دادن کشمکش در یک چارچوب زمانی، با افزودن عنصر «مبارزه علیه زمان» به ماجرا تعلیق را افزایش می‌دهد. در روایتی تنیده با انبوه تنش‌ها و شکاف پنهان روزافزون میان شخصیت‌ها، معماری، طبیعت و زمان دیده می‌شود. 

به نظر می‌رسد بخش‌های اساسی فرمال فیلم مانند دیالوگ‌ها، میزانسن هنرمندانه توانسته‌اند تار و پود تنش‌ها را بچینند. کودکی دانش‌آموز دفتر دوستش را باید در زمان محدودی به دوست همکلاسی‌اش برساند... البته امری طبیعی است که با گذشت چند دهه از تماشای مکرر، بحث؛ سپس نقدخوانی درباره این فیلم، اندکی از بار تاثیر‌گذاری تعلیق و غافلگیری‌هایش کم کند. اما این یک وجه ماجراست؛ بیاییم از چشم‌انداز معانی سرراست، ضمنی و پنهانی فیلم، زمان‌های مشابه حساس دیگر را مجسم کنیم که در عین حال وضعیتش به اندازه همان کودکان قهرمان فیلم کیارستمی نیازمند به یاری و همراهی هستند!

فیلم خانه دوست کجاست؟

این فیلم مخاطب عام در سنین مختلف و تماشاگران خاص نیز است، زیرا از یک طرف در این عصر سایه حضور شبکه‌های اجتماعی درون فضای مجازی و اینترنت بر سر تمامی ابعاد زندگی دانش‌آموزان سنگینی می‌کند و تماشای فیلم همچنان آموزنده خواهد بود برای نسل نونهال آن هم درست زمانی که ویروس کرونا ماهیت روش‌های آموزشی، پرورشی و حتی جغرافیای آموزشی را دچار شوک، چالش و مرحله نوینی کرده است. دیدن این فیلم برای کودکانی که در آن مناطق و دیاری که قبلا دوان دوان باید دفتر فراموش شده یا تعویض شده را برگردانند تا چه اندازه معنادار و عجیب می‌نماید؟  همان کودکانی که در جهان پساکرونایی دیگر بحث تکلیف و مشق نوشتن عینی در ورق دفتر و نشان آن به آموزگاران و معلمان چندان مطرح نیست و جایگاهش را به صفحه‌های الکترونیکی گوشی‌های هوشمند واگذار کرده است.

صفحه‌های الکترونیکی که موانع داشتن و به کارگیری‌شان بدل به عامل افت دانش فرزندان دانش‌آموز تهیدست و زحمتکش شده است. چه معانی دیگر در ذهن کودکان پیدا خواهد شد که زوایای ناشناخته آنها را نمی‌بینیم.  بنابراین، فیلم خانه دوست کجاست؟ شاید سبب پیدایش معنا و احساس‌های رازآمیز بیشتر در ذهن و روان کودکان دانش‌آموز هوشمند شود خواسته و مهم‌تر از آن ناخواسته! از طرفی دیگر خانه دوست کجاست؟ همراه با یورش هیجانی و قدرت سرگرمی برخاسته از محتوا و فرم حتی برای تماشاگران بزرگسال می‌تواند بسی تکان‌دهنده، آموزنده و بیدارگر وجدان‌ها باشد. اما آیا این درک خاص و اندکی فلسفی موجب عبور و فاصله گرفتن فهم ما از درک جهان کودکان و به حاشیه راندن دنیای نه چندان پیچیده و ساده آنهاست؟ به نظر می‌رسد پاسخ هم می‌تواند منفی و مثبت باشد.

به یاد بیاوریم گاهی طبق نگاه و عادت، برخی افراد تلاش دارند فیلم را از معنای آشکارش به معنای غیرمستقیم و ضمنی آن انتقال می‌دهند، زیرا قدرت سمبلیک فیلم از راه‌های مختلف، ژرف و موفق عمل کرده است یا قشر دیگر بیشتر درگیر معنای سر راست آن می‌شوند زیرا فیلم با فرم جذاب خود آنقدر زیبا و روشن موضوع را بیان کرده است که خواسته یا ناخواسته (ناخواسته به ویژه حتی برای کودکان) مانع توجه جدی یا لااقل در مرتبه بعدی به دیگر پیام‌های فیلم می‌شود. ظاهرا فیلم به‌طور موفقیت‌آمیزی توانسته است این‌گونه تفاسیر و مخاطبان مختلف را با هم جمع کند.  ایماژ‌های جذاب «راه» که همیشه مورد توجه برخی منتقدان بوده است و در کنارش همان‌طور که بیان شد گفت‌وگوهای تامل‌بر‌انگیز و کشمکش‌های میان چندین نسل متفاوت این فیلم را باز هم بدل به فیلمی کرده که مخاطبان خاص، درونمایه این فیلم به ظاهر ساده را به لایه‌های عمیق‌تر معنا بکشانند.

فیلم خانه دوست کجاست؟

برگردیم به حقیقت معناهای تلویحی؛ معناهایی که از پیش توسط افراد متعدد به آن اشاره کرده‌اند و نگارنده چندان به آن نپرداخته است و نمی‌پردازد جز با کوتاه‌گویی درباره آن. در خبرها نیز خواندیم که چندی پیش پسر جوانی پدرش را چندین ساعت در میان جنگل‌های انبوه بر دوش کشید تا در لحظه‌های زمان اضطراری که ممکن است هر لحظه بیماری کرونا جان افراد را تهدید کند به مرکز واکسیناسیون برساند. حتی فوری یا فوری‌‌تر از آن نیز رساندن سر وقت یک شخص نیازمند به فوریت‌های پزشکی توسط یک دوست به مرکز اورژانس جراحی‌ها و...همگی اینها... نیازمند وجود همان قلب صادق و روحیه زلال جهانی قهرمان فیلم آقای کیارستمی است.

تو گویی الگوی خرید زمان و قدر دانستن شتابناک لحظه‌ها را از دویدن ساده و بی‌آلایش قهرمان جهانی شده فیلم عباس کیارستمی الگو گرفته‌اند؛ بودن و رهایی در کنار دوست و همیاری دلسوز! چنین است گنجاندن این فیلم در جشنواره یکی از بهترین عملکردهای امسال آن است درست در این زمان مواج کرونایی و اورژانسی‌‌ها. در پایان باید گفت این فیلم، پیوسته عواطف معنوی و انسان‌ها را غنا می‌بخشد و فراسوی جغرافیایش، کودک پاک آدم‌ها و سرشت‌شان بیدار می‌شود و بعد از سی و اندی سال با دیدن فیلم از خود می‌پرسند هم‌اکنون خانه جدید دوست کجاست؟

 ///. 


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: کامل حسینی