پایگاه خبری تئاتر: امسال جشنواره فیلم فجر روی پله چهل قرار گرفته یا به عبارتی چهل ساله شده، معمولا عدد چهل نشان از نوعی بلندمرتبگی دارد و کمال و پختگی با درصد اشتباه و خطای کمتر. وقتی قدمت مهمترین رویداد سینمایی به چهار دهه میرسد انتظارها از آن بالا میرود و توقع است تردیدها و آزمون و خطاهای 39 دوره را تکرار نکرده و ضمن توجه به نظر سینماگران و فیلمسازان به یک قطعیت و ثبات در بخشهای مختلف خود رسیده باشد. رویدادی که در طول چهل سال، فراز و نشیبهای فراوانی داشته است و تجارب فراوانی کسب کرده امروز باید به دور از غرور، گذشته خود را مورد مطالعه قرار دهد و برای آینده نقشه راهی دقیق ترسیم کند.
از همین رو با ابوالحسن داوودی کارگردان سینما که از همان دورههای اولیه با این رویداد همراه بوده گفتوگویی انجام دادیم و نظرش را درباره این مهم جویا شدیم که در ادامه میخوانید.
به عنوان پرسش ابتدایی بحث را از قدمت جشنواره فیلم فجر آغاز کنیم که به چهار دهه میرسد؛ از نظرگاه شما که از سالهای آغازین این رویداد با آن همراه بودید و فیلمهای شما در این رویداد نمایش داشته و جوایزی هم دریافت کردید، آیا امروز میتوانیم بگوییم این مهمترین رویداد هنری به پختگی و بالندگی رسیده است؟
به نظر من مشکل اساسی جشنواره این است که در طول سالها نتوانسته به یک مسیر یکدست و روبه رشد با دستورالعمل و نقشه راهی ثابت برسد تا ما بتوانیم از آن ارزیابی درستی داشته باشیم. این رویداد سینمایی در دورههای مختلف و مشخصا در هر دوره کارکرد و کاربرد متفاوت با دورههای بعدی و قبلی خود داشته و این به نظر من مشکل اصلی جشنواره است.
اینکه اشاره کردید دورههای مختلف کارکرد متفاوتی داشته این سخن را میتوان اینگونه تعبیر کرد که پس جشنواره فجر در مقاطعی از تاثیرگذاری هم برخوردار بوده.
قطعا اینگونه بوده جشنواره فجر به دلیل اینکه سالیان متمادی، اگر نگوییم تنها ولی مهمترین رویداد سینمایی کشور بوده، چه دردورههای ابتدایی که به شکلی بیشتر دولتی و با پروپاگاندای حکومتی بیشتر و البته امکانات کمتری برگزار میشد، چه الان که شکل و شمایلش از آن زمان دچار دگردیسی شده، تاثیر خودش را داشته. ولی مشکل اساسی به نظر من که از همان دورههای اولیه با این جشنواره ارتباط داشتم، یا تماشاگرش بودم یا کارهایم در آن عرضه شده (از اولین فیلمهایم تا کارهای اخیرم)، نمیتوانیم منکرش بشویم که تاثیرگذاری در سینمای ایران داشته . اما بحث اصلی درباره جشنواره فجر این است که همواره از ابتدا محکوم بوده باشکلی از مراسم و مناسک سیاسی همراه باشد و این مناسک سیاسی همیشه متاثر بوده از دولت و آن جریان حاکمیت وقت . یعنی به نسبت سلیقه سیاسی آن حاکمیتی که در جریان بوده این رویداد شکل عوض کرده و این تلونی که در مسیر جشنواره فجر بوده باعث شده ما هیچوقت نتوانیم تعریف یکسان را نسبت به آن داشته باشیم. تقریبا به همه جشنوارههای ممتاز دنیا که نگاه کنید میبینید که رویکردشان کاملا مشخص است. این رویکرد گاهی در جنس مسوولانی که انتخاب میکنند در طرز فکر آنها هم کاملا معلوم و آشکار است .به عنوان مثال تفاوت جشنواره کن با برلین و ونیز و مسکو را میتوانید تعریف کنید یعنی به تجربه شکلی محصولات انتخاب شده و آن رویکردی که آنها انتخاب میکنند، میدانید اگر فیلمی که میسازید در کدامشان میتواند ارتباط موفقتری داشته باشد و با خط مشی آنها بیشتر سازگاری داشته باشد. ولی در جشنواره فجر هم چنین اتفاقی نمیافتد و در طول سالیان مختلف اهداف جشنواره، جزهدف سیاسی، با سلیقه داورها یا مسوولان برگزاری جابهجا میشود. به همین دلیل است که جشنواره فجر اگرچه به نسبت سینمای ایران امکانات و عرصه نمایشی گستردهای دارد و ویترین دولتی سینمای ایران محسوب میشود، اما هیچوقت ما نمیتوانیم نسبت به سیر پروندهاش منحنی سینوسی مشخصی را رسم کنیم و بگوییم این منحنی سیر موفقیت یا نزول جشنواره است . جشنواره در طول سالهای مختلف به شکل زیگزاگی بالا و پایین شده و این عارضه همچنان ادامه دارد.
اشاره کردید که جشنوارههای ممتاز دنیا تکلیفشان با خودشان مشخص است . به صورت مصداقی کمی این مورد را برایمان توضیح میدهید؟
به عنوان مثال قریب به اتفاق جشنوارههایی که به این شکل در ردههای ملی برگزار میشوند و معروفیت جهانی دارند سیر گزینشهایشان بیشتر از چهار یا پنج مورد نیست و کاملا محدود است. از بهترین فیلم و فیلمنامه و جایزه ویژه هیات داوران گرفته و یکی، دو جایزه تخصصیتری که معمولا دراین جشنوارهها میبینیم و دیگر اینطور نیست که بالا وپایین سینما را بخواهد ارزیابی کند . مراسم گزینش صنفی نظیر اسکار یا جشن خانه سینمای ایران که ماهیتش از روی اسکار برداشته شده یا امی یا سزار که در فرانسه است به بررسی کامل و حرفهای رشتههای مختلف سینما میپردازند. اما مشکل جشنواره فجر از اول این بوده که این شتر گاو پلنگ درش وجود داشته، یعنی هم خواسته به شکلی با هیات داوران محدودی که انتخاب میکند شکل وشمایل جشنوارههای ممتاز را داشته باشد و از آن طرف هم گزینش هفده یا هجده مورد سنجش که تمام حرفههای سینما را شامل میشود یکجور شبیه به جایزه اسکار یا امی یا جایزه سزار فرانسه باشد.
این دوگانگی از ابتدا یکی از مشکلات اصلی جشنواره فجر است و از طرفی به دلیل همان سیاسی بودن سیر جریان جشنواره و وابسته به جشنهای فجر این واقعه را تبدیل به آیینی سیاسی کرده وگزینش مستقلی درش شکل نگرفته، البته ممکن است بگوییم زمانهایی محدود هم به نسبت استقلال و ایستادگی داوران انتخابهای خوب ومستقلی داشته است.
مثل؟
مثال نمیزنم ولی این واقعا بستگی به طیف داوران داشته، یعنی کسانی که به نسبت توان و استقلالشان توانستند گزینشهای مستقلتری را ارایه دهند. ولی این نتوانست به شکل جریان مداوم و پیوسته ادامه پیدا کند این دوگانگی یا حتی چندگانگی معضل جشنواره فجر در طول این سالها بوده.
نکته دیگری هم که میتوان دراین بحث به آن اشاره کرد، نوستالژی و خاطرات شیرینی که اغلب سینماگران سابقه بالا در آن دارند. برای شما این رویداد یادآور چه نکاتی است؟
بالاخره در طول این سالها بر اساس رشد سنی که حساب کنید این مسیر اشکال متفاوتی داشته؛ قطعا در سالهای ابتدایی و زمانهایی که شروع کار حرفهای من بود خیلی شور و هیجان بیشتری ایجاد میکرد چه حضور خودم به عنوان تماشاگر یا دستاندرکار به عنوان داور در همه این موارد هیجان و جلوه بیشتری داشت ولی به مرور و در طول تمام این سالها این هیجان خود به خود کم میشود. الان شاید جشنواره فجر برای من کارگردان که دردورههای نهایی کارم باشم دیگر آن هیجان قبلی را ندارد ولی همه این سالها را نمیشود با هم مقایسه کرد. نکته عمومی است که خیلی از اهالی سینما هم به آن اشاره میکنند.ولی مهمترین و گاهی تنها ویترین قابل اعتنایی بود برای کارهایی که ما عرضه میکردیم ازاین نظر خیلی برایمان اهمیت داشت با وجود همه اشکالات موجود این جریان بسیار برای ما جذاب بود.
اشاره کردید به روزهای ابتدایی فعالیتتان وهیجانی که داشتید امسال هم حضور جوانها در این رویداد چشمگیرتر است و به آنها اعتماد شده همانطور که به شما و هم نسلهای شما برای فعالیت میدان داده شد و فضا برای دیده شدن تا شما توانستید خودتان را اثبات کنید. درباره حضور نسل جوان و پوستاندازی سینمای ایران چه نظری دارید؟
به هر حال حتما باید این اتفاق بیفتد .سینما مثل هر چیر دیگری نیاز به نوشدگی و افکار و پدیدههای جدید دارد ؛ خصوصا محدودیتهای تکنیکی که الان خودش را به سینما تحمیل میکند بر این نیاز تاکید میکند اینها همه بخش جذابی هستند که باید درسینما اتفاق بیفتد که اگر غیر از این باشد این سینما نمیتواند سرزنده بماند و با از بین رفتن این نسل هم قطعا سینما دچار اضمحلال میشویم.
درباره استقلال رای داوران در جشنواره چه نظری دارید؟ بعضی از صحبتها در سالهای اخیر حاکی از این است که یکسری فیلمها جوایزشان سفارش میشود.
این را به صراحت بگویم حداقل در سه دوره از جشنواره که در بخش اصلی داور بودم و در دورههای مختلفی جزو هیات انتخاب حضور داشتم در هیچ کدام از این سالها به خاطر نمیآورم تحمیل از جایی به شکل جدی شده باشد. ممکن است دبیر جشنواره نظرش را به ما گفته که مثلا اینگونه یادآوری کرده که «این فیلمها از فلان ارگان هست و هیچ کدام مورد توجه واقع نشده » ما هم در جواب دبیر گفتیم: «بله درسته ولی لابد این فیلمها بهدرد نمیخورده تا در سنجش رتبه بگیرد!» ولی صادقانه هیچوقت حداقل من، با این اصرار روبهرو نشدم که فلان فیلم را باید جایزه بدهید یا برای فلان فیلم رایتان را عوض کنید .اما شنیدم که در دورههایی این اتفاقها افتاده که قطعا این امر بستگی دارد به ترکیب داوران و شرایطی که آنها داشتند. گاهی وقتها مدیران جشنواره با آن ترکیب داوری که انتخاب میکنند میخواهند که به این نظر برسند ولی در دورههایی که من بودم این پافشاریها را به یاد نمیآورم.
و سوال آخر در سالهای آینده اگر فیلم بسازید در جشنواره شرکت میکنید؟
بستگی به فیلم دارد. بارها هم گفتم جشنواره فیلم فجر برای بعضی فیلمها موقعیت ویژهای است که میتواند گشایشی درکارشان ایجاد کند ولی برای بعضی فیلمها هم خطرناک است و در آینده میتواند آنها را از حیزانتفاع ساقط و وارد قضاوتهای بیمارگونه کند. در این سالها هم خیلی از فیلمها قربانی قضاوتهایی که در جشنواره فجر میشوند، شدند.مثل فیلم زادبوم که با چند جایزه قربانی برداشت بیمار گونه شد و در نهایت هشت سال توقیف شد.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: تینا جلالی