پایگاه خبری تئاتر: چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر این روزها در حال برگزاری است؛ رویدادی که زیر سایه شیوع سویه جدید کرونا قرار گرفته و آثارش در بخش صحنهای تنها با سی درصد ظرفیت سالنها اجرا میشوند. اما دهها نمایش خیابانی با فراغ بیشتر و تماشاگرانی پرشمارتر در محوطه تئاتر شهر و خانه هنرمندان ایران در حال اجرا هستند. شکلی از تئاتر که به اعتقاد «محمدهادی عطایی» یکی از هنرمندان فعال تئاتر به ویژه در عرصه بازیگری و عضو هیئت انتخاب بخش خیابانی جشنواره تئاتر فجر، کیفیت و «دغدغهمندی»شان دستکم در سالهای زیر سوال رفته است. با عطایی در این زمینه گفتگویی انجام دادهایم که مشروح آن را میتوانید در ادامه بخوانید.
شما عضو هیئت انتخاب آثار بخش خیابانی چهلمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر بودید؛ بخشی که در دورههای کرونایی دستش برای اجرا، بازتر از تئاتر صحنهای بود و برای همین انتظار میرفت آنچنان تحت تاثیر پاندمی قرار نگرفت باشد. ارزیابیتان از آثار رسیده به این دوره جشنواره چطور بود؟
متاسفانه اتفاقات بدی برای کارهای خیابانی در حال رخ دادن است؛ داریم روز به روز بیشتر به سمت «تئاتر در خیابان» میرویم و تئاتر خیابانی را کمکم فراموش میکنیم. از طرف دیگر، احساس میکنم گاهی با شیوه اجرایمان و ایجاد تصاویری مابهازای هر دیالوگ، به شعور تماشاگر توهین میکنیم و قدرت فکر و خلاقیت را از او میگیریم.
تفاوت «تئاتر خیابانی» و «تئاتر در خیابان» که از آن به عنوان اتفاقی ناخوشایند یاد کردید، در چیست؟
تئاتر خیابانی تئاتری است که شما میتوانید هر جایی اجرایش کنید و از طریق آن با مردم ارتباط بگیرید؛ داخل مترو، در پارکها، در خیابانها، در محوطه تئاتر شهر، محوطه خانه هنرمندان و... ولی برای تئاتر در خیابان باید یک فضای عرض و طویل در اختیار داشته باشید و دکور بچینید؛ در واقع تماشاگر میداند قرار است اینجا به زودی یک تئاتر ببیند. ماهیت تئاتر خیابانی این بوده که در هر زمان و هر مکانی اجرا شود، ولی یکسری از آثار خیابانی اینقدر دکور دارند که عملا نمیتوان در هر جایی به راحتی اجرایشان کرد. در حالی که تئاترهای صحنهای دارند به سمت استفاده از دکورهای کاربردی و مینیمالیستی میروند، تازه تئاتر خیابانی ما به فکر بریز و بپاش افتاده است. از طرف دیگر به نظر من دغدغهمندی دارد از تئاترهایمان دور میشود. ذات تئاتر خیابانی اعتراض است؛ اعتراض به هر اتفاق اجتماعی، مدنی، سیاسی، فرهنگی و... ولی دیگر کمتر کسی این دغدغه را دارد. بیشتر کارگردانهایمان قبل از تولید اثر به این فکر میکنند که جشنواره سال بعد راجع به چه موضوع و مضامینی است، و بعد بر اساس آن دست به تولید میزنند.
به اعتقاد شما، جشنوارههایی همچون تئاتر فجر هم با همین رویکرد و دور شدن از دغدغهمندی، پیش میروند؟
امسال چهلمین دوره جشنواره تئاتر فجر است و ۴۰، عدد پختگی است. هنرمندان ما به پختگی رسیدهاند؛ اما صادقانه بگویم که ای کاش مسئولان ما، مدیران ما، ای کاش فراکسیون فرهنگی مجلس ما هم به پختگی برسند. هنرمند، تعهدش را به این مملکت نشان داده. هنرمند در دوران کرونا پای هنرش ایستاده، آمده و برای مردم تئاتر اجرا کرده، هنرمند در زمان جنگش در جبههها برای رزمندهها تئاترش را اجرا کرده؛ اما در این ۴۰ سال ما برای هنرمند چه کردیم؟ حرف من خطاب به مسئولان و مدیران این است که چرا همیشه از هنرمند توقع دارید؟ چرا هنرمند حق ندارد از مسئولانش توقع کند؟
سال گذشته جشنواره تئاتر فجر بخش بینالملل نداشت. هزینهای که از آن پسانداز کردند، چه شد؟ چرا بین گروهها تقسیم نشد؟ برای هزینه هتل، هزینه رفت و آمد، خروجی، ورودی، جوایز و خیلی از هزینههای دیگر. وزیران ما، مسئولان ما، مدیران ما باید درباره خیلی اتفاقات به جامعه هنری توضیح دهند، ولی متاسفانه ما جایی را برای بازخواست نداریم. به جایش تا سوال میپرسیم، میگویند حرف سیاسی میزنی! بودجه جشنواره تئاتر فجر به اسم منِ هنرمندِ تئاتر دارد خرج میشود اما از جزییات هزینهکردش بیخبرم. میدانم که آقای قادر آشنا (مدیرکل هنرهای نمایشی) و آقای حسین مسافرآستانه (دبیر چهلمین جشنواره تئاتر فجر) الحمدلله اینقدر پرونده پاکی دارند که میتوانند این روند را تغییر دهند. ای کاش بیایند و شفافسازی را باب کنند؛ بگویند از امسال قرار است ریز هزینههای اسکان، جوایز، تنخواه و باقی موارد را به طور شفاف اعلام کنیم. بگذارید بدانیم دارد چه اتفاقی میافتد؟
وضعیت مبالغ جوایز جشنواره تئاتر فجر فاجعه است؛ سال گذشته من عنوان بهترین بازیگر را در بخش خیابانی گرفتم و جایزه نقدیاش پنج میلیون تومان بود! قبول دارم که سینما صنعت است، خرج و دخلش به شدت بالاتر از تئاتر است، و طبیعتاً بودجه و مسائل مالیاش در سطح دیگری قرار دارد، اما حرفم این است که اجازه دهید برای تئاتر هم این اتفاق بیفتد. خیلیها میگویند تئاتر درآمدزایی ندارد. اما به نظر من اینطور نیست. مثالش، همین تئاتر رفیق خوبم سجاد افشاریان که اخیرا روی صحنه بود و دو میلیارد تومان فروخت. بنابراین تئاتر هم میتواند گردش مالی داشته باشد، به شرط اینکه یک اثر هنری را اخته نکنیم. خیلیها میگویند مشکل ممیزی است، اما من میگویم در این ماجرا، نقش ممیزی میرود در مرحله صدهزارم. چرا؟ چون این روزها هنرمند تئاتر دنبال این است که چهرههایی را به اثرش بیاورد که مردم به خاطرشان بلیت بخرند. اصلا هدف اصلی تئاتر فراموش شده؛ چه در تئاتر خیابانی، چه در تئاتر کودک و نوجوان، چه در تئاتر صحنهای. این بلایی است که خانواده تئاتر دارد سر خودش میآورد. با اینکه هنرمند، تعهدش را در این ۴۰ دوره جشنواره تا جایی که توانسته، انجام داده و حتی خیلی جاها خارج از توانش. یک گروه تئاتری با کمک هزینه ۱۵ میلیون تومانی چه دکوری بزند؟ اصلا چطور پول ناهار و شام گروهش را در مدت تمرین بدهد؟ برای تمام اینها باید وزارت فرهنگ و ارشاد را خطاب قرار دهیم؛ کلمه «فرهنگ» را در عنوان وزارتخانه با تاکید استفاده میکنم چون ما اینقدر گفتیم «وزارت ارشاد» که مدیران ما بخش فرهنگی را در وظایفشان فراموش کردهاند. وزارت فرهنگ و ارشاد برای هنرمندان تئاتر چه کرده؟ با هزینه یک فرش قرمز سینمایی، میتوان دو تئاتر خوب تولید کرد. چرا بودجه آن طرف هست و این طرف نیست؟ بخش بزرگی از مشکل، مدیریتی است و بعد به هنرمندان برمیگردد؛ وقتی کمک هزینه و حمایت دولتی از تئاتر به زیر صفر میرسد، خیلی از گروهها برای اینکه بتوانند دخل و خرجشان را تراز کنند، حاضر به انجام هر کاری هستند تا اثرشان بفروشد. در حالی که تجربه نشان داده میتوانیم تئاترهای شریفی تولید کنیم، که هم تماشاگر از آن لذت ببرد و هم گردش مالی خوبی داشته باشد.
با این حساب، فکر میکنید جشنواره میتواند بر اقتصاد تئاتر تاثیر بگذارد؟
ما خواسته یا ناخواسته احترام و اعتبار جشنواره فجر را از آن گرفتهایم. یک دهه قبل همه گروهها تلاش میکردند که در جشنواره فجر باشند تا بتوانند اجرای عمومی بروند. اما الان اگر التماس خیلی از هنرمندان را هم که بکنی، دیگر در جشنواره فجر شرکت نمیکنند. چون آن موقع ما فقط سالنهای دولتی را داشتیم که یکی از راههای ورود به آن، شرکت در جشنواره فجر بود، یعنی ما حتما باید وارد جشنواره میشدیم تا بتوانیم درخواستی برای گرفتن نوبت اجرا بدهیم. آن زمان باید کارها از کیفیت بالایی برخوردار میبودند تا بتوانند به صحنه بروند، ولی این روند را عوض کردند و گفتند آثار اول اجرای عمومی بروند، بعد به جشنواره فجر بیایند. این اتفاق از جهاتی خوب بود، ولی اعتبار این جشنواره را به نظر من زیر سوال برد. آن سالها اگر بازیگری از جشنواره تئاتر فجر جایزه میگرفت، سال بعدش آنقدر پیشنهاد کاری میگرفت که فرصت سر خاراندن نداشت. چون کاری که از نظر کیفی قوی بود، وارد جشنواره فجر میشد و سال بعدش اجرای عمومی میرفت و همه میدانستند که این اثر از نظر کیفی در سطح بالایی قرار دارد. ولی الان جشنواره پر شده از تئاترهای متوسط و حتی رو به ضعیف. در حداقل شش، هفت دوره اخیر حتی بعضی از کارهایی که در جشنواره فجر منتخب شدهاند را نمیتوانیم جزو بهترینها خطاب کنیم.
فکر نمیکنید به خاطر این است که این آثار، برآیندی از وضعیت کلی تئاتر ما هستند؟
نه. قدیم اینطور بود؛ حداقل تا پنج، شش سال پیش، جشنواره فجر برآیند هنر تئاتر کشور ما بود. ولی الان نه.
چرا؟ یعنی به خاطر این است که تئاترهای باکیفیت در جشنواره شرکت نمیکنند؟ یا جایزه نمیگیرند؟
قضیه شرکت نکردن در جشنواره نیست. وقتی خود مدیران و مسئولان، اعتبار این رویداد را میآورند پایین، هنرمند هم دیگر برای آن جایگاه ویژهای قائل نیست. یادم میآید که قدیمها، هنرجوها و دانشجویان سر پیدا کردن و خریدن بلیت تئاترهای جشنواره جنگ و دعوا میکردند. اما الان به خصوص در دورههای اخیر، حتی کارهایی که از کشورهای دیگر میآمد هم درجه بالا نبود. این جشنواره یک بودجه مشخص دارد. اما سوال من این است: حالا که دو سال است بخش بینالملل جشنواره حذف شده، چرا این بودجه به باقی گروههای کشور تزریق نمیشود؟ چرا به بخش جوایز اضافه نمیشود؟ این بودجه چه میشود؟ جواب گرفتن برای این سوالها، یک مطالبه کوچک از سوی جامعه هنری است.
منبع: خبرگزاری ایلنا