پایگاه خبری تئاتر: نمایش «سمفونی مرگ» به کارگردانی داریوش رضوانی از امشب، یکم اسفند ماه روی صحنه میرود. این نمایش سه بازیگر دارد که دو تن از آنان مقیم لندن هستند و دیگری بین تهران و لهستان در رفت و آمد است. آنان بخشی از تمرین نمایش خود را در واتساپ انجام دادهاند.
به انگیزه اجرای این نمایش با مژگان معقولی و بردیا جلالی دو تن از بازیگران این نمایش درباره مراحل تمرین و آمادهسازی آن گپ و گفتی داریم.
نشدنیهایی که بالاخره امکانپذیر شد
معقولی دانشآموخته تئاتر است که از ده سال پیش بیشتر در لهستان زندگی میکند و نمایشهایی را با بهرهگیری از ادبیات کلاسیک ایران در این کشور و کشورهای دیگر اجرا میکند. او با ستایش همراهی و همکاری هنرمندان ایرانی برای آمادهسازی نمایش «سمفونی مرگ»، امیدوار است که بهار آینده نمایشی را در ایران و در مقام کارگردان روی صحنه بیاورد.
این هنرمند تئاتر درباره همکاری خود با گروه اجرایی نمایش «سمفونی مرگ» میگوید: هم در ایران زندگی میکنم و هم لهستان. چند ماه زودتر از همکارانم به ایران آمدم و در آن مرحله روخوانی متن را در واتساپ آغاز کردیم. بعد با همراهی دوست و همکارمان تارا تابان، میزانسها را تمرین کردیم. دو همکار دیگرم، داریوش رضوانی و بردیا جلالی لندن بودند. تارا تابان هم کنار آنان بود و میزانسهای مرا اجرا میکرد و من در حال و هوای میزانسنهای خود قرار میگرفتم. ده روز پایانی تمرین همگی ایران بودیم و کنار هم مراحل آخر را به انجام رساندیم.
این گروه سه نفره در آغاز تصور میکردند این شیوه تمرین، نشدنی باشد ولی بعد از سه چهار روز متوجه شدند با تمام سختیهایش امکانپذیر است.
حرف اصلی «مرگ و دوشیزه» همچنان زنده است
نمایش «سمفونی مرگ» اقتباسی است از نمایشنامه«مرگ و دوشیزه» اثر مشهور آریل دورفمان.
معقولی درباره بازی خود در این نمایش و اینکه چه عاملی سبب شد این همه سختی را به جان بخرد، توضیح میدهد: این نمایشنامه موضوعی را مطرح میکند که همواره آرزو داشتم روزی درباره آن حرفی بزنم یا کاری کنم. بنابراین پیشنهاد بازی در این اثر را با جان و دل پذیرفتم چون حرف اصلی این نمایش همچنان زنده و در زندگی ما جاری است.
«سمفونی مرگ» تنها به مدت یک هفته روی صحنه است. طبیعتا این تعداد اجرا پاسخگوی زحمات گروه اجرایی آن نیست اما چارهای نبوده چون تداخل بعضی از برنامههای گروه سبب شده به همین اجراهای اندک بسنده کنند اما معقولی امیدوار است بهار آینده بتوانند این نمایش را دوباره روی صحنه بیاورند.
سعی کردم فقط گوش کنم
او که از همدلی و همراهی هنرمندان تئاتر ایران برای اجرای این نمایش خوشحال است، اضافه میکند: این عشق و محبت را در کمتر کسانی دیدهام و با جان و دلم میخواهم از گروه اجرایی این نمایش تشکر کنم . دو سه تن از بچههایی که در این اجرا ما را یاری دادند، کارگردانهای حرفهای تئاتر هستند که در سمتهای مختلف کنارمان بودند.
معقولی که در لهستان هم کار تئاتر میکند، درباره دشواری کار در دو فرهنگ گوناگون میگوید: فرهنگ لهستان خیلی هم از ما دور نیست . بزرگترین مشکل من زبان بود که برای حل آن به اجرای نمایشهای بیکلام و پرفورمنس روی آوردم. در لهستان هم همان کارهایی را انجام میدهم که در ایران. چون اصولا بر ادبیات کلاسیک ایران کار میکنم. البته در لهستان بیشتر کارگردانی میکنم و هشت سال بود که کار بازیگری نداشتم تا اینکه این نمایش پیش آمد.
او در پاسخ به این پرسش که تجربه بازیگری بعد از هشت سال کارگردانیِ صِرف چه دشواریهایی داشته است، توضیح میدهد: سخت نبود چون کارگردان کار را قبول دارم و به عنوان یک شاگرد و بازیگر سعی کردم فقط گوش کنم و گارد نگرفتم بلکه خود را به کارگردان سپردم.
تنهاییهای بیکلام «شیرین»
معقولی پیشتر نمایش «شیرین» را بر اساس منظومههای عاشقانه «خسرو و شیرین» و «شیرین و فرهاد» نظامی اجرا کرده است. اجرایی بیکلام درباره تنهاییهای «شیرین» که علیرغم داشتن دو عاشقِ بیقرار، بسیار تنها بوده است.
او میگوید که اجرای این نمایش در کشورهایی مانند لهستان، انگلیس، اسکاتلند، آلمان و ترکیه بسیار مورد استقبال قرار گرفته و امیدوار است همین نمایش را بهار آینده در ایران هم روی صحنه بیاورد.
قصه ما و شبکههای اجتماعی در دوران کرونا
اما بردیا جلالی دیگر بازیگر این نمایش نیز تجربیات خود را از مراحل تمرین این اثر این چنین شرح میدهد: پیش از کرونا حضور ما در شبکههای اجتماعی برای برقراری ارتباط بود و تصور نمیکردیم روزی این حضور فراتر از این بشود ولی بعد از همهگیری کرونا ارتباط افراد بیشتر به این شبکهها کشیده شد. چراکه انسان موجودی اجتماعی است و ارتباط جزو ملزومات زندگی اوست.
او اولین روزهای همهگیری کرونا را یادآوری میکند که در آن خانوادهها برای خبر دار شدن از حال و روز یکدیگر از تماسهای تصویری در شبکههای اجتماعی بهره جستند.
جلالی به گسترش حضور افراد در شبکههای اجتماعی اشاره میکند و میگوید: کم کم دیدیم این شبکهها میتوانند کاربردهای دیگری هم داشته باشند تا جایی که مدتی بعد جشنواره آنلاین نمایش عروسکی برگزار شد که اتفاقی است مبارک و منحصر به فرد و جالب است که هنرمندان ایران در بهرهگیری از این شبکهها سرآمد بودند.
روزگاری که تئاتر به خیابانها کشیده شد
این مدرس تئاتر یادآوری میکند که هر دوره اقتضائات خود را دارد و از روزگاری میگوید که هنرمندان تئاتر جهان از سالنها بیرون آمدند و در خیابانها و میدانها شروع به اجرای نمایش کردند و تئاتر خیابانی را شکل دادند و به جای اینکه منتظر آمدن تماشاگر به سالن باشند، خودشان به سمت تماشاگر رفتند.
جلالی خاطرنشان میکند که این روزها بسیاری از هنرمندان از تکنولوژیهای تازهای مانند زوم بهره میبرند تا ارتباط خود را حفظ کنند. در این شکل دیگری فاصله مکانی از بین میرود.
وقتی بدل به کمک بازیگر میآید
او از تجربه گروه خودشان در اجرای نمایش «سمفونی مرگ» میگوید: اوایل فکرش را نمیکردیم که در واتساپ و زوم بخواهیم تمرین تئاتر کنیم ولی چارهای نبود. یکی از بازیگرانمان ایران بود و با بهرهگیری از تکنولوژی میتوانستیم با او ارتباط برقرار کنیم. بعد از رسیدن به میزانسن یکی از همکارانمان نقش بدل ایشان را بازی میکرد. تجربه عجیبی بود . ما حضور بازیگر بدل را داشتیم و صدای بازیگر اصلی را که از واتساپ به ما
میرسید و خانم معقولی، بدل خود را در تمرینها میدید و از طریق او متوجه میزانسنهای خود میشد.
آنها در ادامه به مدت ده روز به صورت فیزیکی در ایران تمرین کردهاند تا نمایششان برای اجرا آماده شده است.
دوست دارم حضور فیزیکی بازیگر مقابلم را حس کنم
جلالی درباره مقاومتهایی که برای استفاده از تکنولوژی در تئاتر وجود دارد و اینکه اغلب هنرمندان، ذات تئاتر را حضور همزمان بازیگر و تماشاگر و همهوایی این دو میدانند، میگوید: درباره این ماجرا از دو منظر بازیگر و کارشناس تئاتر صحبت میکنم؛ به عنوان بازیگر معتقدم تئاتر، آیین و فرآیندی است که انسانها کنار هم یک کل را میسازند و همواره دوست دارم حضور فیزیکی بازیگر مقابلم را حس کنم و معتقدم کار ما با نفس زنده تماشاگر و واکنشهای او معنا پیدا میکند و کامل میشود.
او سپس ماجرا را از دیدگاه یک کارشناس تئاتر این چنین تحلیل میکند: زمانی از نور شمع برای نورپردازی در تئاتر استفاده میشد و کسی تصور نمیکرد روزی برق به کمک تئاتر بیاید. در مخیله هنرمندان قرن نوزدهم نمیگنجید روزی از ویدیو آرت در تئاتر استفاده بشود ولی هنرمندان قرن بیستم از تمام امکانات بهره بردند . در قرن بیست و یکم هم با رشد تکنولوژی مواجهیم. بهرهگیری از تکنولوژی این قرن، بعد از کرونا هم از بین نمیرود. از منظر کلی، بهرهگیری از تکنولوژیهای جدید فقط به کرونا مربوط نمیشود بلکه انسان راه خلاقیت خود را یافته و ارتباطات خود را گسترش داده و در آینده نزدیک گونههای تازهای از تئاتر و سینما خواهیم داشت. همچنانکه امروزه سینمای خانگی گسترش یافته است و کمپانیهایی مانند نتفلیکس در سراسر دنیا فعال هستند و در ایران هم فیلمیو و نماوا را داریم. کمپانیهای تازه محصول انسان امروز و نیازهای او هستند.
روزگاری که سینماگران از تلویزیون وحشت داشتند
جلالی روزگاری را یادآوری میکند که سینماگران از حضور تلویزیون وحشت داشتند و آن را رقیب سینما میدانستند ولی در عمل تلویزیون هرگز جای سینما را تنگ نکرد بلکه یک گونه سرگرمی تازه ایجاد کرد.
به گفته او، در قرن ۲۱ هم شکلهای هنری در حال تغییر است و هرچند حالا در ایران و جهان مقاومتهایی درباره این اشکال تازه وجود دارد ولی هنرمندان تئاتر بتدریج مجاب میشوند که از آثار نمایشی خود فیلمهایی با کیفیت بالا تهیه کنند تا بعد از اتمام اجرایشان از طریق پلتفرمها قابل ارایه باشد.
تنها اصلی که ثابت مانده
او که ۲۰ سال پیش دانشجوی تئاتر دانشکده هنرهای زیبا بوده است، مقاومت عکاسان آن دوره را در برابر دوربین دیجیتال یادآوری میکند: بعد از چند سال همه عکاسان جهان از دوربین دیجیتال استفاده کردند و کمپانیها هم دوربینهایی ساختهاند که امکان عکاسی آنالوگ هم دارد. بنابراین در دورههای مختلف تاریخی، همیشه در آغاز دگردیسیها، مقاومت وجود دارد ولی بعد از اینکه آن پوستاندازی رخ داد، این مقاومتها کمتر میشود.
بردیا جلالی سخنان خود را این گونه به پایان میرساند: تئاتر در دورههای مختلف تغییرات گوناگونی را تجربه کرده است ولی همواره یک موضوع در آن ثابت بوده؛ تماشاگر اصل جدانشدنی تئاتر است و اوست که حرف پایانی را میزند.
نمایش «سمفونی مرگ» از امشب، یکشنبه اول اسفند ماه اجرای خود را در خانه نمایش مهرگان آغاز میکند و تا هفتم همین ماه هر شب ساعت ۲۰ و سی دقیقه روی صحنه میرود.
منبع: خبرگزاری ایسنا
نویسنده: ندا آل طیب