پایگاه خبری تئاتر: درست در روزی که یک خبرگزاری برای گزارش آمار پایین تماشاگران سینما تیتر «تعداد مخاطبان سینما به کمتر از نصف استادیوم آزادی رسیده» را برگزید، سالنهای تئاتر اوضاع متفاوتی تجربه میکردند. رویهای که همچنان ادامه دارد و قابل توجه است، البته نه برای مدیران و آنها که خودشان را سیاستگذار و ریلگذار فرهنگی و هنری قلمداد میکنند. سالنهای اصلی تئاتر پایتخت در روزها و هفتههای درگیری همهجانبه مردم با ویروس، شاهد استقبال بوده. تماشاخانه ایرانشهر، تئاتر شهر، سالن مولوی و بعضی سالنهای خصوصی نظاره میکردند که مردم بهای بالای بلیت آثار نمایشی را پرداخت میکردند و انفرادی و گروهی به تماشای نمایشها مینشستند. نگاهی به بلیتفروشی اینترنتی سه نمایش از چهار نمایش روی صحنه در تماشاخانه ایرانشهر (یعنی نمایشهای «توفان» به کارگردانی مصطفا کوشکی، «اِرور404» کاری از عباس جمالی و «بچه» به کارگردانی افسانه ماهیان) با استقبال مخاطبان تئاتر مواجه شدند. در نمونه آخر که تمام بلیتها از روز اول تا بیستم اسفندماه (چهارده روز آینده) بهطور کامل فروخته شد. البته اینجا قوانین نصف ظرفیت آگاهانه کنار رفت. همین رویه در «تئاتر شهر» هم وجود داشت و نمایش «احتمالات» به کارگردانی علی شمس، که از سیام آذرماه در سالن «چهارسو» روی صحنه رفته، بهرغم دریافت امکان تمدید اجرا (به دلیل استقبال) تمامی بلیتهایش را (با رعایت قوانین کرونایی) تا جمعه (13 اسفند) به فروش رساند.
خبرگزاری ایسنا در گزارشی اعلام کرد «پنج فیلم جدید اکران شده در سینماها تاکنون کمتر از ۵۰ هزار نفر تماشاگر داشتهاند. چند روز پس از تمام شدن جشنواره چهلم فیلم فجر فیلمهایی جدیدی راهی اکران شدند ولی همانطور که پیشبینی میشد در جذب مخاطب موفقیت چندانی نداشتند و شاید فقط «عنکبوت» تا حدی در آمار جلوتر باشد. از روز ۲۶ بهمنماه اکران سه فیلم در سینماهای کشور آغاز شد. «ترانهای عاشقانه برایم بخوان» به کارگردانی مهرداد غفارزاده و تهیهکنندگی امیرشهاب رضویان تولید مشترک ایران و ترکیه است و بازیگران اصلی آن پژمان بازغی، افسانه پاکرو، امید روحانی، یوسف چیم و علی بوراک جیلان از ترکیه هستند. این فیلم که در روز اول اکران میزبان بازیگران ترکیهای خود هم بود، از زمان اکران تاکنون کمتر از ۹ هزار بلیت فروخته و حدود ۱۹۳ میلیون تومان فروش داشته است.
«عاشق پیشه» به کارگردانی داود موثقی دیگر فیلمی است که از ۲۶ بهمن روی پرده رفته و تا شب گذشته نزدیک به ۸۰۰ بلیت فروخته بود. فروش این فیلم در روزهای اکرانش به ۱۷میلیون و ۵۰۰ هزار تومان رسیده است. اما «عنکبوت» به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد پرمخاطبترین فیلم جدید این روزهای سینماست. این فیلم محصول سال ۱۳۹۸ است و این روزها علاقهمندان به تماشای آن در قم گلهمند هستند که سینماهای این استان فیلم را اکران نمیکنند. محسن تنابنده، ساره بیات و شیرین یزدانبخش از بازیگران اصلی فیلم هستند که روایتگر داستان یک قاتل زنجیرهای است. تاکنون بیش از ۳۵ هزار نفر به تماشای «عنکبوت» نشستهاند و فروش آن هم با گذر از ۸۶۵ میلیون تومان در آستانه میلیاردی شدن است. «مستطیل قرمز» به کارگردان حسن و حسین صیدخانی از دیگر فیلمهای تازه سینماهاست که از سوم اسفندماه اکران شده و تاکنون کمتر از ۱۰۰ بلیت فروخته و فروشی حدودا دو میلیون تومانی داشته است. «مورچه خوار» ساخته شاهد احمدلو هم از سوم اسفند روانه اکران شده و تا شب گذشته نزدیک به دو هزار نفر آن را تماشا کردهاند. فروش این فیلم حدود ۵۷ میلیون تومان است. در «مورچهخوار» نسرین مقانلو، مهدی کوشکی، مارال فرجاد، لیندا کیانی، رضا شفیعیجم، نیما شاهرخ شاهی، شهین تسلیمی، ایمان اشراقی و خاطره حاتمی بازی کردهاند.
آمار فروش در این گزارش براساس اطلاعات سامانه سمفا تا ساعت ۹ صبح جمعه، ششم اسفندماه است.»
همین روند برای نمایش دیگری در سالن خصوصی «شهرزاد» نیز به چشم میخورد. «بک تو بلک» به کارگردانی سجاد افشاریان که از دوم دیماه روی صحنه رفته، در تمام این مدت با استقبال مواجه شده و تمام بلیتهایش تا پایان اسفندماه (در دو نوبت اجرایی 16 و 18) پیشاپیش به فروش رسیده است. مشابه همین وضعیت کمابیش برای بعضی تئاترهای دیگر هم وجود دارد، یعنی اگر یک نمایش با چنین حجم استقبالی مواجه نشده باشد، با شیبی متوسط و مناسب تماشاگران را پشت درهای سالن میبیند. مثلا نمایش «خانه سیاه است» به کارگردانی محسن اردشیر در سالن اصلی تئاتر شهر از جمله نمایشهایی است که اگرچه کارگردانش بین تماشاگران پیگیر و جدی تئاتر شناخته شده نیست، ولی ظواهر نشان میدهد توانسته هر شب (تا این لحظه) میزبان چیزی حدود 200 تا 250 تماشاگر باشد. در عینحال قابل کتمان نیست که بعضی نمایشها هم به چندین و چند دلیل مورد توجه تماشاگران قرار نگرفتهاند.
سالنهای تئاتر به تاریکی فرو رفتهاند
نکته اینجا است که مرور وضعیت محیطی سالنهای تئاتری به خصوص سالن تئاتر مولوی، تماشاخانه ایرانشهر و مجموعه تئاتر شهر نشان میدهد مسوولان ابدا توجهی به رفاه حال مراجعهکنندگان به مجموعههای خود ندارند. کافی است این روزها دقایقی را اطراف سالنها سپری کنید تا موج از سیاهی و خاموشی و اضطراب روح و روانتان را در خود فرو برد. درباره وضعیت پیرامونی تئاتر شهر که سالهای متمادی گفته شده و سازوکار شهرداری و بعضی نهادها براین پایه استوار بوده که اطراف این مرکز فرهنگی هنری به بازارچه محل کسب و کار دستفروشان بدل شود؛ نه مکانی که اگر قرار است شاهد خرید و فروش کالا باشد، حداقل در اختیار سازندگان محصولات فرهنگی و هنری باشد و سیمای اقتصادیاش متناسب با سابقه و کارکرد مکان طراحی شود. بگذریم که شهرداری تهران سالهاست حتی به حریم قطعی مجموعه تئاتر شهر احترام نمیگذارد و هرکاری دلش میخواهد در حریم اختصاصی این مکان انجام میدهد. تصور کنید داخل لابی یک سالن سینما، فضای موجود را در قطعات مختلف به سخنرانی اختصاص دهند. آیا مدیران آن سالن یا مردمی که برای تماشای فیلم به محل مراجعه میکنند، معترض نخواهند شد؟ و اگر معترض هم نشوند، این رویه پسندیده است؟ اگر نیست چرا باید شاهد باشیم تمام مجاری منتهی به درهای ورود و خروج تماشاگر در تئاتر شهر باید به فروشندگان لباس زیر اجاره داده شود؟
اما نکته جالبتر وقتی است که برای تماشا یا اجرای یک اثر نمایشی به سالن تئاتر مولوی مراجعه میکنید و حراست حاضر در مجموعه هرگونه امکان گردهمایی را از شما سلب میکند. یک گروه تئاتری وقتی کارش در این محل به پایان میرسد، باید بلافاصله - روی این واژه تاکید میکنم - باید بلافاصله مجموعه را ترک کند. این وضعیت برای تماشاگران نیز وجود دارد و «حراست» خیلی ساده به تماشاگران میگوید که «تجمع نکنید» و اگر دلیل را جویا شوید به شما پاسخ میدهند که «به ما گفته شده نباید اینجا تجمع صورت بگیرد!» یعنی خیال میکنید به سایت یک نیروگاه اتمی قدم گذاشتهاید. مگر غیر از این است که مکانهای فرهنگی و هنری محلهایی هستند برای تجمع مردم؟! پس چطور تمام امکانات بسیج میشود برای پراکندن جوانان هنردوست. هنوز دقایقی از پایان اجرای اثر نمایشی در سالن تئاتر مولوی نگذشته که چراغهای لابی انتظار و سپس کل مجموعه را خاموش میکنند تا در همان تاریکی که گفتم فرو روید و فرار کنید. کارمندان و کارکنان هم مثل افرادی که به اجبار پشت میز نشسته باشند، کیف به دست از برابر تماشاگران تئاتر یا گروه تئاتری که کارشان تازه تمام شده عبور میکنند و به خانههایشان میروند.
اوضاع در تماشاخانه ایرانشهر هم به همین منوال پیش میرود. با وجود تمام استقبالی که از نمایشها صورت گرفته، به فرموده، فقط نیمی از چراغهای لابی سالن روشن میشود. فضای بیرونی سالن تئاتر ایرانشهر چنان خاموشاند که تصور میکنید قرار است به ندامتگاه وارد شوید نه یک محیط فرهنگی. این تمهید اگرچه به دنبال افزایش هزینههای برق مجموعه صورت گرفته ولی شما نمیدانید چرا کافیشاپ طبقه بالای این محل غرق در نور است (بسیار هم عالی) ولی هم محوطه پیرامونی تئاتر تاریک شده و هم چراغهای لابی نصف روشناند؟ اگر به تماشاخانه «سنگلج» سربزنید، مشابه چنین وضعیتی به چشم میخورد. نه اینکه سالن در خاموشی فرو رفته باشد ولی اساسا آنجا شور زندگی فرهنگی وجود ندارد. فضای بیرونی و درونی تئاتر شهر هم که چنگی به دل نمیزند. یعنی اتمسفر موجود در این سالنها که نام بردم ابدا شما را به ورود و حضور فرانمیخوانند، برعکس انگار به شما میگویند «هرطور شده اینجا نیایید» و قرار نیست اوقات خوشایندی سپری کنید.
مالیات میگیریم، نمیگیریم!
یکی از مسائل حدودا جنجالی هفتههای اخیر، خیز دولت بود برای دریافت مالیات از هنرمندان. درحالی که چندسالی معافیت مالیاتی بر فعالیتهای فرهنگی و هنری اعمال میشد، ظاهرا کسری بودجه دولت همه را مجاب کرد که بد نیست معافیت هنرمندان قطع شود. حالا در نظر بگیرید سالنهای تئاتر و سینما تقریبا دو سال تعطیل بودند و تماشاگران یا ذائقه متفاوتی پیدا کردهاند (جای حضور در سالن سینما) یا هنوز یخشان آب نشده. بعضی دیگر خیلی زیاد نگران ابتلا به ویروساند. خلاصه اعتراضهایی شکل گرفت مانند آنچه هادی مرزبان، کارگردان تئاتر مطرح کرد: این اقدام بیشتر به تنگنظری دوستان نسبت به هنر و هنرمند بازمیگردد. آقایان نگاه عمیقی به قاطبه هنرمندان ندارند و فکر میکنند آنها از جای دیگری آمده و پولهای هنگفت به جیب میزنند.
هنرمندان در دو سال گذشته به دلیل شیوع ویروس کرونا در حالی که بسیاری حقوقهای ۳۰ و ۴۰ میلیونی دریافت میکردند و غالباً از ترس کرونا در خانه مانده بودند، دچار بیکاری عظیمی شدند و برخی از آنها مجبور بودند برای گذران معیشت روزانه با جان و سلامتی خود بازی کنند چراکه شغل هنرمند به رسمیت شناخته نمیشود و آنها امکان استفاده از بیمه بیکاری و دیگر تسهیلات شغلی را ندارند. متاسفانه نمایندگان مجلس خیل عظیم هنرمندانی را که در تمام این مدت با مشقت گذران زندگی کردند ندیدند و چند نفری را دیدند که درآمدهای بالا داشتند. هر چند درآمد این تعداد انگشتشمار نیز حقشان است چرا که هنر، استعدادی خدادادی است و آنها هم از این استعداد استفاده میکنند اما اکثر هنرمندان با وضعیت بسیار بد روزگار میگذرانند. بازیگری را سراغ دارم که از کرج برای تمرین به تهران میآمد در حالی که کرایه رفتن و برگشتن این مسیر را نداشت. هنرمندان با سیلی صورت خود را سرخ نگاه میدارند و هیچگاه عجز و التماس و خواهش و تمنا نمیکنند. آقایان مجلس، پولهای کلان بسیاری در این کشور جابهجا میشود، چرا شما به اندک درآمد فلان هنرمند که جان خود را در این راه گذاشته است، چشم دارید؟ دست خوش...»
قطبالدین صادقی و شورای عالی خانه هنرمندان و دیگرانی هم صدای اعتراضشان را به گوش مجلسنشینان رساندند تا در نهایت اعلام شد این معافیتها برای سال آینده تمدید شده است. نماینده مردم اصفهان اعلام کرد «با مصوبه مجلس، هنرمندان مشمول پرداخت مالیات در سال آینده نمیشوند. عباس مقتدایی در گفتوگویی با سایت «ایمنا» با اشاره به حذف بخشی از بند ق تبصره شش از گزارش کمیسیون تلفیق توضیح داد: از روزی که مصوبه کمیسیون تلفیق منتشر شد هنرمندان نسبت به گرفتن مالیات گلایه داشتند. حق هم با هنرمندان بود. هنرمندی که با دست رنج خودش خرج زندگیاش را در این دوران کرونایی تأمین میکند، باید حمایت شود نه اینکه از او مالیات گرفته شود. به همین دلیل پیشنهاد حذف این موضوع را مطرح کردم که با رأی بالا در مجلس تصویب شد و گرفتن مالیات از هنرمندان لغو شد. این کمترین کاری است که میتوانستیم برای جامعه هنری انجام دهیم و قطعاً باید حمایتها را بیشتر کنیم. در جزو یک بند ق تبصره شش آمده بود که «معافیت مالیاتی فعالیتهای مربوط به انتشارات کمک درسی و فعالیتهای هنری موضوع بند (ل) ماده (۱۳۹) قانون مالیاتهای مستقیم حذف میشود.» نمایندگان مجلس موضوع شمولیت هنرمندان برای پرداخت مالیات را حذف کردند، لذا هنرمندان همچنان برای سال آینده مشمول معافیت مالیاتی هستند.»
بعد از اعلام این خبر هیات مرکزی انجمن سینماداران با انتشار متنی از رییس مجلس شورای اسلامی و نمایندگان مجلس برای ادامه اجرای قانون معافیت مالیاتی سینماگران و هنرمندان تشکر کردند. عمل جالبی بود! یعنی یک حقمسلم هر تولیدکننده هنر و آفرینشگر خلاقه را بگیرند و بعد پس دهند، جای تشکر دارد؟!
تغییر مدیرکل و افزایش سختگیریها
بلافاصله بعد از پایان جشنواره تئاتر فجر زمزمههای فرا رسیدن موسم تغییر سکاندار ارشد اداره کل هنرهای نمایشی و مدیران بعضی سالنهای دولتی و نیمهخصوصی به گوش رسید. در همین رابطه نام «کاظم نظری» که سابقه فعالیت در رادیو نمایش، دانشگاه هنر و کارگردانی تئاتر را در کارنامه دارد بیش از دیگران شنیده شد. چهبسا تا زمان انتشار این متن خبر انتصابش به عنوان مدیرکل جدید هنرهای نمایشی بهصورت عمومی اعلام شده باشد، ولی بحث اینجا است که تحویل گرفتن ادارهای با بودجه اندک، فشار روزافزون شورای نظارت و نهادهای غیرمرتبط قرار است چه آوردهای داشته باشد؟ هر فردی که به عنوان مدیرکل هنرهای نمایشی قبول مسوولیت میکند، پیش و بیش از هرچیز باید تکلیفش را با تصمیمسازان برون سازمانی روشن کند. سابقه برگزاری جشنواره تئاتر فجر نشان داد این مدیران بدنه تئاتر نیستند که تصمیم میگیرند و برنامه میریزند. طبق اطلاعات موثق، در جریان برپایی تئاتر فجر، نمایشی فقط با گزارش تلفنی یک کارمند موزه هنرهای معاصر تا مرز توقیف پیش رفت. نمایشی که قبل و بعد از جشنواره به سیاق خودش روی صحنه رفت. این کارمند حتی در بخشهای هنری و فرهنگی موزه هنرهای معاصر سمتی نداشته که حتی اگر میداشت هم در زمینه هنرهای نمایشی یک فرد ناآگاهِ قطعی بود. باید از رییس شورای نظارت و ارزشیابی اداره کل هنرهای نمایشی سوال کنیم چه فرآیندی رخ میدهد که نظر افراد نابلد و ناآگاه به حوزه هنرهای نمایشی برایش اینگونه شکل حجت و برهان قاطع
پیدا میکند؟
در همین ارتباط شایسته است به آخرین خبرهای مشابه اشاره کنم که یک سختگیری اساسی و غیرقابل پذیرش بهنظر میرسد. ظرف روزهای اخیر با بعضی مدرسان و بازیگران تئاتر تماسهایی گرفتهاند و به آنها ابلاغ کردهاند «طراحی حرکت» و «کرئوگرافی» ممنوع است! امیر امیری مدرس طراحی حرکتهای نمایشی (کرئوگرافی) در صفحه شخصیاش متن یادداشتی که از او خواسته شده را منتشر کرد. این هنرمند که اخیرا در فیلم سینمایی «قهرمان» به کارگردانی اصغر فرهادی ایفای نقش داشته، به این وسیله توضیح داد که به او اعلام کردهاند طراحی حرکت و کرئوگرافی طبق قوانین کشور ممنوع است. اما اینکه کدام بخش قوانین کشور میگوید طراحی حرکات نمایشی ممنوعیت دارد بر ما پوشیده مانده. این یعنی در صورتیکه گروه تئاتری به چیزی فراتر از راه رفتن و نشستن آدمها روی صحنه نیاز داشته باشند، با مقاومت شورای نظارت و نهاد مشورتدهنده به شورای نظارت مواجه میشوند. سرعت خبرهای تئاتری از سرعت تحولات جنگ روسیه علیه اوکراین فراتر رفته. انصافا باید پرسید این دیگر چه صیغهای است؟ یعنی چند صباح دیگر این دیگران هستند که درباره راه رفتن آدمها روی صحنه تئاتر تصمیم میگیرند؟ اساسا این همه گرفتاری در فضای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و...! وجود دارد، الان طراحی حرکات نمایشی مشکل جوانان ما شده؟ چرا کسی نمیگوید هنرمندان تئاتر چندسال بد اقتصادی و تعطیلی را سپری کردهاند؟ چرا همین نهادهای مضطرب هیچگاه نگران بودجه خندهدار هنرهای نمایشی ایران نیستند، ولی درعوض هرگونه ورود پولها و بودجههای آنچنانی به ساخت فیلمهای سینمایی آزاد است. موردی که از نگاه بعضی برگزیدگان چهلمین جشنواره تئاتر فجر نیز دور نماند و آنها اشاره کردند که بودجه هنرهای نمایشی ایران بعضا با هزینه ساخت یک یا دو فیلم سینمایی برابری میکند. این چیزی است که در شان هنرمندان نبوده و نیست ولی مورد توجه قرار نمیگیرد. حالا این بین چه تفاوت دارد که مدیرکل هنرهای نمایشی کیست؟ مگر مدیر اصلی اوست؟!
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابك احمدی