نمایش ˝صدای آهسته برف ˝ به کارگردانی جابر رمضانی در کلیت یک نمایش استاندارد و حرفه‌ای است و کلیت اجزایش با یکدیگر هارمونی و هماهنگی دارند و این دستاورد کمی برای گروه جوانی نیست که کارشان را از تئاتر دانشگاهی آغاز کرده‌اند.

 پایگاه خبری تئاتر: تماشاخانه ایرانشهر در یک رویکرد ارزشمند با فرصت دادن به جوان‌های تئاتری امکان اجرای نمایش را برای آنها فراهم کرده است. این روزها جابر رمضانی و گروهش نمایش "صدای آهسته برف" را در تماشاخانه ایران شهر اجرا می‌کنند.

ویژگی‌های استاندارد نمایش

نمایش "صدای آهسته برف " در کلیت یک نمایش استاندارد و حرفه‌ای است و کلیت اجزایش با یکدیگر هارمونی و هماهنگی دارند و این دستاورد کمی برای گروه جوانی نیست که کارشان را از تئاتر دانشگاهی آغاز کرده‌اند. با توجه به شرایط وخیم تئاترمان که بزرگان اغلب به واسطه شرایط مالی و نبود سالن‌های مناسب مجالی برای اجرای نمایش ندارند و البته در این میان برخی‌ها به هر قیمتی و با کمترین امکانات حاضرند در این شرایط کار اجرا کنند و در اجرای‌شان هم هیچ چیزی درست سرجایش نیست و نه دکور و نه نور و نه لباسی برای چشم‌نواز کردن نمایش وجود ندارد و فقط چند بازیگر، چند تا صندلی و یک سالن نمور و دیگر هیچ. خب در چنین شرایطی نباید انتظار داشته باشیم که مخاطب به دیدن نمایش بیاید.

 "صدای آهسته برف" خوشبختانه همه مسائل اشاره شده را با خودش دارد و گروه برای کار و اجرای‌شان حالا نمی‌دانم تحت چه شرایط مالی و پولی زحمت و انرژی صرف کرده‌اند و برای مخاطب شعور قائل شده‌اند و مخاطب فهیم تئاتری هم این مسئله را درک کرده و به دیدن کاری می‌آید که نه کارگردانش نام بزرگی دارد و نه سوپراستاری در آن بازی دارد و نه تبلیغی درباره‌اش انجام شده است و اینها است که همچنان امید به حیات تئاتر را در دل‌ها زنده نگه می‌دارد. در این نمایش همه اجزا با فکر و هدفمند در کنار هم گرد آمده‌اند تا کلیت اثر را شکل بدهند. هسته اولیه هر نمایشی متن آن است. متن نمایش "صدای آهسته برف" کلاسیک و قصه‌گو نیست و مخاطب با داستانی جذاب و پر تعلیق و روتین مواجه نیست. موقعیت است که در نمایش درام را به وجود می‌آورد. طراحی صحنه هم به گمانم جزو ویژگی‌هایی نمایش است و یک سطح شیب‌دار که البته استفاده از آن چیز تازه‌ای نیست؛ به خوبی موقعیت متزلزل زندگی این چهار آدم را نشان می‌دهد گویی همه اینها در سراشیبی نابودی و مرگ هستند و رشته مویی آنها را به زندگی بند کرده است. طراحی لباس هم زیبا به نظر می‌رسد اما به جز لباس عروس خانواده ربط چندانی به لباس مردم آناتولی ندارد.

بهمن
بهمن در واقع کاراکتر اصلی نمایش است. بهمنی که زندگی می‌گیرد و همچون آواری با بلند شدن کوچک‌ترین صدای بر سر مردم سخت کوش اما مظلوم و محرور آناتولی نازل می‌شد.

تبعیضات اجتماعی

مردم آناتولی از دیر باز درگیر تبعیضات و محرومیت‌های اجتماعی درباره حقوق فردی‌شان در برابر حکومت مرکزی ترکیه بوده‌اند و همیشه تلاش‌شان برای احقاق حق توام ایجاد چالش با دولت مرکزی ترکیه بوده و به خصوص از دهه هفتاد به بعد این اعتراض در سینمای متفاوت ترکیه و توسط سینماگرانی مثل یلماز گونی و ساخت فیلم‌های تحسین شده‌ای مثل "راه" به وجود آمد و این جنس از فیلم‌سازان بیشتر عمرشان را در تبعید و زندان گذاراندند . متن نوشته توجر جوجن اوغلو هم پر از این ارجاعات و سمبل‌ها است. انگاری مردم این خطه در حصری گرفتار شده‌اند و طبیعت هم با آنها بی رحم است. گرگی که در دو جای نمایش در صحنه دیده می‌شود می‌تواند نمادی از حکومت مرکزی و تاثیرات حضورش بر زندگی مردم باشد.

ریتم کند

ریتم نمایش کند و کش‌دار است اما شما را آزار نمی‌دهد؛ زیرا آنقدر اجزا و فضای نمایش و بازی بازیگران درست و مناسب است که باعث عدم ایجاد چنین حسی در مخاطب می‌شود. از طرفی زندگی در روزهای کوتاه و شب‌های بلند زمستانی و برفی همین‌قدر طولانی، سخت، کشدار و ملال‌آور است.

فضای وهم آور نمایش

از همان ابتدای ورود تماشاگر به سالن و خاموش شدن چراغ‌های سالن و شنیده شدن صدای رعب آور طبیعت کوهستان و دیدن فضای سفید با نورهای ملایم آبی و قرار گرفتن بازیگران در کنار هم این حس وهم در تن مخاطب رخنه می‌کند و بتدریج هم با تمهیدات دیگری مثل بازی بازیگران، نگاه‌هایشان و نجوا گونه صحبت کردن و آمدن مرد گرگ‌نما این وهم هم تشدید می‌شود و مخاطب درگیر با موقعیت قصه و نه خود شخصیت‌ها می‌شود.

مظلومیت

نکته قابل اعتنا در نمایش مظلومیت زن است. عروس خانواده در کمال خونسردی و سردی فقط به جرم باردار بودن و احتمال گریه بچه و فرو ریختن بهمن از جانب مادر و پدر بزرگ همسرش محکوم به مرگ می‌شود و مادر خیلی خونسردانه به پسرش می‌گوید در بهار دختر همسایه را برای او می‌گیرد تا صاحب 8 فرزند شود. گویی در این محیط‌های بدوی و دور از تمدن همیشه زنان همچون سایر ابزارهای زندگی فقط مسئول زاد و ولد و تامین نیازهای مردان هستند.

پایان‌بندی

در روزگاری که اوضاع اغلب آدم‌ها روبه راه نیست و همه درگیر دغدغه‌های مختلف هستند و در بین اهالی تئاتر هم به دلیل شرایط موجود این دلسردی و دلمردگی دوچندان است. تلاش قابل تحسین گروه‌های جوانی از قبیل همین گروه سوراخ تو دیوار برای روی صحنه بردن نمایشی موفق و کار شده بی‌شک امید به آینده را به وجود می‌آورد تا ما هم مثل شخصیت‌های نمایش " صدای آهسته برف" چشم انتظار آمدن بهار باشیم.

نمایش "صدای آهسته با برف" نوشته مشترک پیام سعیدی و جابر رمضانی و کارگردانی جابر رمضانی، ۱۸:۳۰ در سالن استاد سمندریان روی صحنه می رود. فربد فرهنگ، محمد صادق ملک (ملکی) ، افسانه ماهیان و مریم نورمحمدی بازیگران این نمایش هستند.


منبع: هنرآنلاین
نویسنده: احمد محمد اسماعیلی