مراسم اکران ویژه فیلم سینمایی «بی صدا حلزون» به میزبانی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین‌الملل فرشتگان برگزار شد.

چارسو پرس: در مراسم اکران خصوصی فیلم سینمایی «بی صدا حلزون» با حضور بهرنگ دزفولی زاده کارگردان این فیلم و جمعی از متخصصان مشکلات ناشنوایان در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بین الملل فرشتگان که تنها دانشگاه مخصوص ناشنوایان در کشور است، پس از اکران این فیلم، نقدهایی توسط متخصصان، استادان و دانشجویان این دانشگاه به فیلم وارد و توسط کارگردان به این نقدها پاسخ داده شد.

به نظر می‌رسید اکثریت ناشنوایانی که «بی صدا حلزون» را دیدند آن را تبلیغی برای عمل کاشت حلزون در افراد ناشنوا برداشت می‌کردند و نسبت به این موضوع نقدهای زیادی را وارد کردند. ناشنوایان معتقد بودند که این امر یک ویژگی در زندگی آنان بوده و اطلاق آن به عنوان یک بیماری کاملا نادرست است، این قشر جامعه اذعان کردند که بد یا خوب این مشکل را در زندگی خود پذیرفته و برخی از آن‌ها شاید عمل کاشت حلزون را دوست نداشته باشند در صورتی که پیامی که از این فیلم به اذهان متبادر می‌شد این بود که شخصیت مثبت داستان به دنبال انجام این عمل و شخصیت منفی مخالف آن است پس عمل کاشت حلزون کاری پسندیده است.

برخی دیگر از حضار نسبت به این موضوع نقدهایی را وارد کردند که در شخصیت‌پردازی داستان به خوبی عمل نشده و در یک شخصیت فقط ویژگی‌های مثبت و در یک شخصیت فقط ویژگی‌های منفی به نمایش گذاشته شده و ممکن است از این فیلم اینطور برداشت شود که ناشنوایان افرادی همیشه عصبی و نامتعادل هستند. همچنین بعضی از بینندگان «بی صدا حلزون» نیز معتقد بودند که بازیگران اصلی فیلم در برخی از موقعیت‌ها مصنوعی بازی کرده و به خوبی نتوانسته‌اند در جایگاه یک انسان ناشنوا ایفای نقش کنند.

از دیگر نقدهایی که به ساخته دزفولی وارد شد این بود که در این فیلم فقط یک جنبه از مشکلات زندگی ناشنوایان به تصویر کشیده شده است در حالی که ناشنوایان جنبه‌های مثبتی هم در زندگی دارند و همچنین با مشکلات دیگری هم در زندگی روزمره دست و پنجه نرم می‌کنند که در این فیلم پرداخته نشده بود.

برخی نیز نسبت به کمبود آگاهی از فرهنگ ناشنوایان بین اکثریت شنوا گلایه‌مند بودند و «بی صدا حلزون» را فیلمی می‌دانستند که مسئولیت خطیر این اطلاع‌رسانی فرهنگی را بر عهده دارد.

در ادامه بهرنگ دزفولی کارگردان فیلم «بی صدا حلزون» که با بازی هانیه توسلی، مصطفی کیایی، مهران احمدی و پدرام شریفی ساخته شده، در پاسخ به این نقدها گفت: از روز اول که این قصه نوشته شده در اولین قدم‌هایی که برای ساخت آن برداشتم هیچ کس به من نگفت تبلیغ کاشت حلزون بکن چون من فیلمساز تبلیغی نیستم.

دزفولی زاده بیان کرد: جامعه ناشنوا در اقلیت قرار دارد و با دیدن ۲۰۰ نفر از این قشر در مرحله تحقیق بر اساس چیزی که در قصه آمده سعی کردم زیست ناشنوا را به تصویر بکشم و راهکاری را ارائه بدهم که خود جامعه ناشنوا هم ممکن است به آن آگاه نباشد.

وی تصریح کرد: کودک فیلم ما که قصه حول محور او اتفاق می‌افتد ناشنوا بود. بازیگرانی که در فیلم ناشنوا هستند در واقع شنوا بوده‌اند و اینکه چقدر به کاراکتر نزدیک شده‌اند باید مدنظر قرار بگیرد. بازیگران ما زحمت کشیدند تلاش کردند و جسارت داشتند که این نقش را بپذیرند، بسیاری از بازیگران زن ترسیدند این نقش را بازی کنند و این یک تابوشکنی است. مسلما چون بازیگران شنوا بوده‌اند کاستی‌هایی داشته‌اند اما باید به میزان نزدیک شدن بازیگران به شخصیت فیلم توجه کرد.

کارگردان فیلم «بی صدا حلزون» ادامه داد: بدون شک فیلم‌های بهتری می‌تواند ساخته شود و فیلمسازها هم دارند به این سمت و سو می‌روند اما در ابتدای این مسیر می‌توان با زبان مهربان‌تری به استقبال این فیلم‌ها رفت زیرا نقد مناسب است اما تخریب نمی‌تواند راه خوبی باشد.

دزفولی زاده اظهار داشت: در گذشته به شیوه‌ای نا مناسب با ناشنوایان برخورد می‌شد و ناشنوایان را موجوداتی می‌دانستند که باید حبسشان کرد و از آن‌ها دوری کرد اما وقتی جبار باغچه بان درباره این قشر فرهنگسازی‌هایی را آغاز کرد به مرور مقاومت در برابر آن از بین رفت، به عقیده من درباره ساخت این فیلم نیز همینطور است و رفته رفته ساختار چنین فیلم‌هایی برای مخاطب عادی می‌شود.

وی درباره نقدهایی که به پایان شاد این فیلم برای کودک و پایان تلخی که برای پدرش منظور شده بود گفت: در جامعه‌ای هستیم که زنی در نهایت پاکی برای بچه‌اش تلاش می‌کند که در هر راهی جلوی پایش مانعی وجود دارد که نتواند به سر منزل مقصود برسد. برای مثال در آخرین سکانس فیلم که مادر رو به شهری که در آن هیچ کس هیچ کمکی به او نکرد گریه می‌کند به خوبی نشانگر خستگی او از موانع موجود بر سر راهش بود. حسم این است که ما به عنوان جامعه شنوا هم باید با این اتفاقات رو برو شویم تا بتوانیم در موقعیت‌های مختلف بهتر در مواجهه با چنین افرادی تصمیم بگیریم.

کارگردان فیلم مذکور در ادامه خاطرنشان کرد: با ۴ مادر ناشنوا صحبت کردم که همسر و بچه داشتند و ضمن تعریف کردن داستان فیلم برایشان، به آن‌ها گفتم چنین کاری را می‌کنید؟ همه آن‌ها تایید کردند و گفتند فرزند ما برایمان از همه چیز مهم‌تر است.

دزفولی زاده در دفاع از نقدی که به تبلیغ عمل کاشت حلزون به فیلمش وارد شده بود بیان کرد: کسی که نابیناست و در یک فیلم عمل عنبیه انجام می‌دهد آن فیلم تبلیغ عمل عنبیه محسوب نمی‌شود و منطقی نیست که چنین فیلمی را نیز تبلیغ عمل کاشت حلزون تلقی کنیم. در «بی صدا حلزون» تلاش کردم که از اقلیت به سمت اکثریت حرکت کنم.

او همچنین در پاسخ به این نقد که فیلمش یک کلیشه است ادامه داد: شاید برای کسانی که جامعه ناشنوا را می‌شناسند کلیشه باشد ولی برای کسی که اصلا به این مسائل توجه نمی‌کرده کلیشه نیست و او را به تفکر وا می‌دارد.

دزفولی زاده عنوان کرد: شخصی می‌تواند در فیلم نظر علمی بدهد که شخصیت او این اجازه را بدهد؛ پدر بچه در این فیلم شخصیتش در درجه‌ای نبود که بخواهد نظر علمی بدهد و به صورت علمی با عمل فرزندش مخالفت کند به همین دلیل دلایل غیر علمی و احساسی می‌آورد.

وی اظهار داشت: نقد کردن راحت است اما همه کسانی که مخالف هستند اگر یک فیلم ۵ دقیقه‌ای درباره این اقلیت جامعه بسازند با مشکلات مواجه می‌شوند و متوجه می‌شوند که کار چندان ساده‌ای نیست.

گفتنی است؛ صداپردازی‌های حرفه ای، نمایش فداکاری‌های یک مادر ناشنوا برای فرزندش و پرداختن به بخشی از مسائل و مشکلات روزمره ناشنوایان از جمله محدودیت‌هایی که برای اشتغال در برخی موقعیت‌های شغلی دارند یا اینکه در موقعیت‌هایی به علت ناشنوا بودن متوجه خطراتی که در محیط اطراف برایشان وجود دارد نمی‌شوند، از جمله نکات مثبتی بود که در فیلم «بی صدا حلزون» مورد توجه بینندگان قرار گرفت.