چارسو پرس: متن شاعرانه و هستیشناسانه تئاتر «شکوفه های گیلاس» از جهان پیدا و ناپیدای تاملات بشری سخن میگوید؛ تاملاتی که این روزها در میان هیاهوهای سیاسی و اجتماعی و میان دنیای اتم و جنگل آهن و دیجیتال، محو و گم شده است. مساوات در تصویرسازیها و صحنهپردازیهای اجرایش از صحنهپردازیهای سینمایی به خوبی بهره میبرد و با طراحی نور و صحنه به همراه طراحی صدای مهندسیشده، برای زمانی حدود دو ساعت تماشاگر را به تامل درباره درون و بیرون خویش و نیز در نهایت به تفکر در باب طبیعت و رنج بشری وا میدارد. او شکل بصری کارش را که از زبان سینما وام گرفته، با امکانات صحنهای ترکیب میکند تا اجرایی بدیع، چشمنواز و خلاقانه توام با اندیشههای معنوی ذن و بودیسم را پیش روی تماشاگرانش قرار دهد. به گمانم مساوات در این اثر، شعری سینمایی با صور خیال زنده میآفریند. او به عنوان کارگردان با حرکات مینیاتوری و مینیمال بازیگران و سکون و سکوتی که در میان دیالوگ شخصیتهای بازیاش ایجاد کرده، همه هوش و حواس مخاطب را به تسخیر درمیآورد و از عنصر صدا تنها از افکتها و موسیقی آرام گاه به گاه پسزمینه اجرایش بهره میبرد و میان این عنصر با دیگر عناصر اجراییاش هارمونی و هماهنگی ایجاد میکند تا یکی از بدیعترین تئاترهای این سرزمین را بیافریند. در واقع همه عناصر اجرایی و صحنهای با تاکید بر سکوتهای جاری در صحنه دست به دست هم میدهند تا تماشاگر لحظه به لحظه متن و اجرا را توامان همراهی و در خود هضم کند و به این طریق آهستهآهسته مفاهیم نهفته در اجرا در ذهنش راه یابد. در این اجرا از شکل و فرم پیشین اجرایی کارگردان، تنها تصویرسازیهایش دیده و دریافت میشود و محتوا در فرمی تازه مطابق با مفاهیم و اندیشههای نمایشنامه و بر اساس اندیشههای ذن و آیینهای ژاپنی جاری و ساری میشود و پیش میرود. در اصل کارگردان به عمد از شیوههای اجرایی خویش فاصله میگیرد تا درون و بیرون آدمی را به وحدت برساند؛ وحدتی که سرانجام در فرم و محتوای آن آشکار میشود و در اذهان ما جای میگیرد.
او با این اجرا روش خاصی برای نگریستن به جهان هستی پیشنهاد میدهد و برای پیش بردن داستان نمایشنامهاش با مهارت از تعالیم و فرهنگ ژاپنی ذن، بودیسم و سامورایی سود میجوید. وفاداری و اطاعت از نجاتدهنده که همان استادِ مردِ سامورایی است و البته هرگز تماشاگر این استاد را نمیبیند و خویشتنداری، توجه به هستی و خودشناسی، مفاهیم مطرحشده در این اثر که از متن دیالوگهای تصویری دو شخصیت زن و مرد برونریزی میکند، همگی تماشاگر را متوجه خویشتن خویش میسازد. بیاغراق میتوان گفت از میان نسل جدید تئاتر ایران محمد مساوات با آثار درخشان خود در چند ساله اخیر، در تئاتر ایران به جایگاه رفیعی دست یافته بیآنکه بخواهد شلنگتختهای بیندازد یا دچار منیت و ادعاهای کاذبی شود. پینوشت: قصدم در این نوشتار نقد اثر مساوات نیست که آن زمان دیگری را میطلبد و منتقدان واقعی به آن همت خواهند گماشت؛ بلکه بیشتر یادآوری و درنگی بر این اجراست تا با گوش جان درباره جهان اثر، اندکی تامل کنیم.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بهزاد صدیقی