بروک در ابتدا می‌خواست کارگردان سینما شود، اما مطمئناً موفق‌ترین یورش او به آن همان اولین تلاشش بود. او اقتباسی از «سالار مگس‌ها» به نویسندگی «ویلیام گلدینگ» را در سال 1963 ساخت. بروک می‌گوید برای فیلم، شما همیشه دنبال بودجه و تهیه‌کننده هستید، در حالی که «در تئاتر، می‌توان جهان را در یک فضای خالی با بازیگری که فقط یک چوب یا یک بطری یا یک لیوان شراب خالی را برمی‌دارد، تداعی کرد.

چارسو پرس: «پیتر بروک» در روز یکشنبه، ۱۲ تیر ۱۴۰۱ درگذشت. او یکی از بزرگ‌ترین کارگردانان تئاتر بریتانیا بود که به ایران هم سفر کرده بود. بروک در سال ۲۰۱۹ چند مصاحبه‌ی مهم انجام داد که روی مسئولیت تئاتری‌ها در زنده نگه داشتن شعله‌ی تئاتر تأکید داشت. او شوخ‌طبعی زیادی داشت؛ مثلاً در یکی از مصاحبه‌هایش در سال ۲۰۱۸ گفته بود: «بزرگ‌ترین دشمن یک تئاتر خوب، میز است». بروک یکی از بزرگ‌ترین دشمنان تئاتر سرگرم‌کننده‌ بود، به طوری که در یکی از مصاحبه‌هایش تأکید کرده بود: «هنوز هم فکر می‌کنم که تئاتر طبقه‌ی متوسط، کشنده است». مشکلی که ما هم در ایران با آن دست به گریبان شده‌ایم؛ زیرا در چند سال گذشته، تعداد زیادی آثار فرمالیستی و شیک و پیک روی صحنه رفتند که نه حرفی در محتوای کار داشتند و نه پیشهادی در فرم و اجرا. اهمیت بروک در این بود که در سال ۱۹۷۰، مرکز جهانی پژوهش تئاتر را با «میشلین روزان» تأسیس کرده ‌بود. یکی از تولیدهای ۱۲ ساعته‌ی این مرکز به نام «مهابهاراتا»، آوازه‌ای جهانی برای بروک به ارمغان آورد. کتاب او با عنوان «فضای خالی» که در سال ۱۹۶۸ منتشر شد، هنوز هم یکی از متن‌های اصلی تئاتر مدرن و رادیکال است. «نیک کرتیس» در دسامبر ۲۰۱۹، گفت‌وگویی خواندنی با «پیتر بروک» داشته که ترجمه‌ی آن را در ادامه می‌خوانید. مصاحبه‌ی مذکور در سایت «standard.co.uk» قابل دسترس است.

پیتر بروک - Peter Brook

آغاز تجربه با دکتر فاستوس
او هنوز هم کارگردانی می‌کند با وجود اینکه بیماری شبکیه‌ی چشم ‌اش باعث شده تا چهره‌ها را به سختی تشخیص دهد. آخرین نمایش او در همراهی با دستیار کارگردان همیشگی‌اش؛ یعنی «ماری-هلن اِستیِن» به تازگی در چین به صحنه رفته‌است. بروک که بیشتر گرفتار اجراست تا اینکه ناراحت باشد می‌گوید: «این نمایش به طرز شگفت‌انگیزی مردم را تحت تأثیر قرار داده‌؛ اما تنها جایی که برای اجرا دعوت نشده‌ایم، لندن است.» فیگورش شبح‌وار شده و صورتش هم با کار، زنده و می‌گوید: «ما نمی‌توانیم آنها را مجبور کنیم که به ما اجرا بدهند. مثل این است که دوستان از شما بپرسند که آیا فردا شب به میهمانی شام می‌روید؟ و شما هم باید بگویید: نه، من دعوت نشده‌ام. دوست دارم این را چاپ کنید.» به نظر می‌رسد کم‌ترین کاری است که می‌توانم انجام دهم. بروک در سال ۱۹۲۵ و در «تورنهام گرین» متولد شد. او پسر دوم مهاجرانی یهودی و اهل لتونی بود که زندگی راحت‌شان را به عنوان شیمیدان می‌گذراندند. او در «وست مینستر» و «آکسفورد» تحصیل کرد و اولین تئاتر خود را به نام «دکتر فاستوس» - که «آلیستر کراولی»، غیب‌گوی بدنام به عنوان مشاور جادوگری در آن بازی داشت- در سال ۱۹۴۳ و در «تورچ تیاتر» کارگردانی کرد. به رغم تبعید پنج‌دهه‌ای خودخواسته‌، او هنوز هم علاقه‌اش را به زادگاهش حفظ کرده‌است. بروک می‌گوید: «وقتی با تاکسی در لندن رفت‌وآمد می‌کنم از پنجره به بیرون نگاه می‌کنم که در هر پنجره و هر دری، خاطره‌هایی وجود دارد. پاریس دیگر مثل سابق نیست و تنزل یافته‌. اینجا شهری شلوغ، بزرگ و عصبی است.» وقتی از او می‌پرسم که در مورد «جایزه‌ی لبدُف» که به نام صاحب این روزنامه «اوگنی لبدُف» داده می‌شود چه احساسی دارد، لبخند می‌زند و پاسخ می‌دهد: «آنچه برای من خوشایند است این است که ارتباطی قدیمی با «ایونینگ استاندارد» دارم. وقتی در لندن زندگی می‌کردم همه‌ی روزنامه‌ها را می‌خواندم که یا روزنامه‌هایی درباره‌ی شایعه‌ها و رسوایی بودند یا «خاله تایمز»، که برای آقایان بود تا در کلوپ‌هایشان جدول کلمات متقاطع را حل کنند؛ اما «ایونینگ استاندارد»، گرمی داشت و برای من، بهترین منتقد تئاتر و سینما، یعنی «میلتون شولمن» را داشت که به دوستی صمیمی بدل شد.» شولمن از سال 1948 تا 1991 منتقد این روزنامه بود و در سال 2004 درگذشت. تندیس بهترین کارگردانی در جوایز «ایونینگ استاندارد» به یاد او داده شد.

پیتر بروک - Peter Brook

تئاتر، تجربه‌ای زنده است
بروک در کتاب «فضای خالی» جمله‌های مشهوری دارد که در آنها می‌گوید بیشتر تئاترها کشنده‌اند؛ اما در مورد وضعیت فعلی تئاتر، اظهار نظر نمی‌کند. او می‌گوید: «اینکه بگوییم تئاتر در حال شکوفاشدن است، در حال مرگ است و منسوخ‌ شده‌، برای اساتید یا روزنامه‌نگاران، تیترهای ژورنالیستی پر زرق‌وبرقی است. حقیقت این است که تئاتر، تجربه‌ای زنده است. تئاتر تا زمانی که زنده است، زنده می‌ماند، بالاوپایین می‌شود و تغییر می‌کند. اگر در این فرم هنری کار می‌کنیم یا در مورد آن می‌نویسیم، مسئولیت داریم که نگذاریم شعله‌اش‌ خاموش شود.»

پیتر بروک - Peter Brook

جهان را می‌توان در یک فضای خالی تداعی کرد
بروک در ابتدا می‌خواست کارگردان سینما شود، اما مطمئناً موفق‌ترین یورش او به آن همان اولین تلاشش بود. او اقتباسی از «سالار مگس‌ها» به نویسندگی «ویلیام گلدینگ» را در سال 1963 ساخت. بروک می‌گوید برای فیلم، شما همیشه دنبال بودجه و تهیه‌کننده هستید، در حالی که «در تئاتر، می‌توان جهان را در یک فضای خالی با بازیگری که فقط یک چوب یا یک بطری یا یک لیوان شراب خالی را برمی‌دارد، تداعی کرد. من عاشق فیلم هستم و پسرم هم سایمون، فیلم می‌سازد؛ اما [تئاتر] میدانی است که به من زندگی داده‌ و فقط می‌توان شکرگزار بود و در زمین کشاورزی خودت، کشت کنی.»

پیتر بروک - Peter Brook

تأثیر روی تئاتر محیطی
بسیاری از کارهای تعاملی یا محیطی «site-specific» را می‌توان در آزمایش‌های بروک با فضاهای کشف‌شده یا در نمایش‌هایی که گروه افریقایی‌اش برای جوامع روستایی اجرا می‌کردند که در آن، فقط از فرشی ساده به عنوان صحنه‌ی تئاتر استفاده می‌شد، ردیابی کرد. او می‌گوید: «من هرگز هدفی برای اعمال نفوذ یا تدریس نداشته‌ام؛ اما اگر تجربه‌هایم از رفتن به آفریقا مفید باشد...». وقتی به او پیشنهاد می‌کنم که یکی از پیشگامان انتخاب‌‌های جنسیتی و افراد دارای کور رنگی در گروه اجرایی است، تقریباً عصبانی می‌شود: «این کور رنگی نیست؛ بلکه غنی بودن از رنگ است! با این بیانیه‌های سیاسی، ما چشم‌هایمان را روی تفاوت‌ها می‌بندیم و این امر برای من برعکس است: باید چشم‌هایمان را به روی غنای زندگی باز کنیم. نابینا بودن شگفت‌انگیز نیست؛ اما باید چشم‌های خود را کاملاً باز نگه دارید».

پیتر بروک - Peter Brook

همکاری با اولیویه و دالی
او از قضاوت‌کردن مردم، حتی آنهایی که مدت‌هاست مرده‌اند متنفر است؛ اما خاطرات اولیویه: «او می‌توانست نقش کسی را با قلبی عمیق، عشق و حرارت بازی کند؛ اما اینها در طبیعت زندگی روزمره‌‌اش نبود» و درباره‌ی «جان گیلگاد»، «حساسیت خالص» را به خاطر می‌آورد. او در مورد کار با «بینکی بومونت»، تهیه‌کننده‌ی حیله‌گر بریتانیایی در تئاتر نجیبانه‌ی پس از جنگ و همکاری با «سالوادور دالی»، «انسانی شگفت انگیز» صحبت می‌کند که روی طرح‌های «سالومه» (۱۹۴۹) در «رویال اپرا هاوس» کار می‌کردند. وی حتی درباره‌ی برگزیت حرف زد و آن را «فاجعه‌بارترین اشتباه» توصیف کرد. این ایده که رأی به خروج از اتحادیه‌ی اروپا، نشان دهنده‌ی اراده مردم است «یک دروغ رسواکننده است؛ زیرا شما فقط در صورتی می‌توانید بله یا نه بگویید که تمام حقایق در برابر شما ‌باشد».

پیتر بروک - Peter Brook

همسرم را برای ۳۰ ثانیه برگردان
لحظه‌ا‌ی وحشتناک در گفت‌وگو وجود دارد. وقتی به همسر بازیگر بروک؛ یعنی «ناتاشا پری» اشاره می‌کنم که بروک در سال ۱۹۵۱ با او ازدواج کرد و تا زمان مرگش در سال ۲۰۱۵ در زندگی حرفه‌ای، خانوادگی و معنوی‌اش شریکش بود، اشک از چشمانش سرازیر می‌شود و می‌گوید: «اگر بشود با سرنوشت معامله کرد، می‌گویم فقط او را برای ۳۰ ثانیه برگردان. من فقط می‌خواهم این را بگویم، یا بگذار او آن را بگوید؛ اما هر کسی که بخواهد این معامله را بکند در نهایت به درک غم‌انگیز «شاه‌لیر» می‌رسد که یک عزیز از دست رفته برنمی‌گردد.» او نقل قول می‌کند: «هرگز، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز».

پیتر بروک - Peter Brook

نگاه‌ به آینده
آیا چیزی در طول هشت دهه تولید تئاتر وجود دارد که او با تأسف یا غرور خاصی به آن نظر بیندازد؟ «نه هیچ کدام از این کلمه‌ها تأثیری روی من ندارد». او دلیلی برای متوقف‌کردن کار تئاتر نمی‌بیند؛ اگرچه در سال ۲۰۱۱ از سمت مدیر هنری تئاتر «بوف دو نوق» (Bouffes du Nord) کنار رفت. او می‌گوید: «فکر می‌کنم برای ما انسان‌ها خیلی بهتر است تا فعال باشیم. من تا زمانی که احساس ‌کنم کاری را که انجام می‌دهم هنوز زنده و مفید است، ادامه می‌دهم؛ چونکه خیلی بهتر از رفتن و نشستن در دوران بازنشستگی و نگاه به گذشته است و بهتر از خوردن سیب‌هایی است که از درخت می‌افتند.» او در واقع، ترجیح می‌دهد تا به آینده نگاه کند؛ اگرچه «جایزه‌ی لبدف» و انتشار مجدد کتاب «فضای خالی»، بازنگری اجتناب‌ناپذیری را برانگیخته است. او می‌گوید: «من با عصبانیت به گذشته نگاه نمی‌کنم؛ بلکه به خاطر برخورداری از چنین تجربه‌ی غنی‌یی با سپاسگزاری به گذشته نگاه می‌کنم».


منبع: -
نویسنده: ترجمه: سید حسین رسولی