چارسو پرس: فیلم مستند «ایستوود» به کارگردان علیرضا رسولینژاد که سال گذشته در بخش سینمای ملی جشنواره سینما حقیقت حضور داشت، به تازگی اکران آنلاین خود را آغاز کرده است.
این مستند علاوه بر جشنواره سینما حقیقت در جشنوارههای سینمایی ورشو و کپنهاگ نیز نمایش داده شده است. «ایستوود» که شاید عنوان آن علاقهمندان به سینما را کنجکاو کند، تنها یک اثر مربوط به سینما و علاقهمندان به هنر هفتم نیست بلکه میتوان آن را مستندی مردمنگارانه از شرایط زیستی در سیرجان دانست که به بهانه وجود شخصیتی خاص و دنبال کردن آن، دغدغههای خود را مطرح میکند.
به بهانه اکران آنلاین «ایستوود» گفتگویی با کارگردان این اثر داشتیم که در ادامه میخوانید:
تصمیم برای ساخت مستند ایستوود به نظر از یک ایده پرتره گرفته شده و بعد تا حدی به یک اثر در قالب مردمنگاری تبدیل شده است. این ساختار چطور شکل گرفت؟
همیشه دوست داشتم فیلمی دربارهی زادگاهم سیرجان بسازم. سالها به این موضوع فکر میکردم تا اینکه چند سال پیش در یک روزنامهی محلی به خبر «باغ نمونه» در سیرجان برخورد کردم. جرقهی فیلم همانجا زده شد و کمکم ایده پر و بال گرفت و شد «ایستوود». همانطور که در فیلم مطرح میشود، من واقعا چند دهه پیش با چند نوار کاست و چند فیلم ویاچاس از فیلمسازانی مثل کلینت ایستوود به تهران مهاجرت کردم. فیلم «ایستوود» هم سلفپرتره است و هم پرترهای از جناب ایستوود و هم پرترهای از زندگی در یک شهرستان امروزی.
پرداختن به معضلات اجتماعی، فرهنگی و محیط زیستی سیرجان به نظر شکلگرفته از یک سری تحقیقات است. منبع شما برای این تحقیقات چه بود و این تحقیقات در زمان فیلمبرداری صورت گرفت یا پیش از فیلمبرداری؟
معضلات و مشکلاتی که در فیلم مطرح میشود فقط مربوط به شهرستان سیرجان نیست، یک مشکل سراسری است که اغلب شهرهای ایران درگیرش هستند. اغلب ما کم و بیش با این مشکلات آشنا هستیم و نیاز به تحقیقات مفصل ندارد؛ با این حال هم قبل از فیلمبرداری و هم در طول کار سعی کردیم در مورد این مشکلات تحقیق کنیم.
بخشهایی از فیلمهای کلینت ایستوود که در قسمتهایی از این مستند نمایش داده میشوند بر چه اساس انتخاب شدهاند؟
راوی فیلم در مسیر روایتش از خاطرات گذشته، بنا به موقعیتهایی که در آن قرار میگیرد صحنههایی از ایستوود را به یاد میآورد. در واقع لوکیشنها و حس و حال موقعیتها باعث تداعی این صحنهها میشوند. این تکهها بر اساس آن تداعیها انتخاب شدهاند. سیرجان از نظر آبوهوا و جغرافیا برایم یادآور فیلمهای ایستوود بود، هم فیلمهای وسترن او و هم فیلمهای پلیسی و شهریاش.
آیا به این نکته که مخاطبان نا آشنا به سینمای کلینت ایستوود هم با او ارتباط برقرار کنند، فکر کرده بودید؟
خوشبختانه اغلب فیلمهای کلینت ایستوود، فیلمهایی داستانی و پر کشش هستند و اغلب مردم دنیا با فیلمهایش ارتباط برقرار میکنند. از این نظر هیچ مشکلی نبود. حتی بازخوردهای خوبی هم داشتیم، چه در فستیوال کپنهاگ و ورشو و مونترال و چه در همین چند روزی که اکران آنلاینش شروع شده است. به نظرم استفاده از این تکه فیلمها یک وجه سینمایی و سینهفیلی به فیلم اضافه کرده که در نوع خود تجربهی جالبی بود.
در جلسه نمایش و گفتگوی این مستند در سالن حقیقت مرکز، آن را اثری هیبریدی معرفی کردید، چرا «ایستوود» را چنین اثری میدانید؟
البته اینکه «ایستوود» فیلمی هیبریدی است یا نه را اساتید سینما، منتقدان و آکادمیسینها باید بگویند. شخصا علاقهی چندانی به این تقسیمبندیها و طبقهبندیها ندارم. صرفا از این بابت که مجری برنامه تاکید داشت که فیلم «ایستوود»، یک فیلمجستار است، به فیلم هیبریدی اشاره کردم. چون به نظرم ترکیبی است از فرمها و شکلهای سنتی فیلمهای مستند. در واقع ترکیب یا هیبرید و تداخل آن فرمها «ایستوود» را شکل داده است.
به عنوان مثال تکنیک گفتگو با واقعیت و تداخل ذهنیت در واقعیت بیرونی در فیلم ایستوود بسیار فراگیر است و یا استفاده از لحنهای چندگانه و وامداری از ماکیومتری به فیلم حالوهوایی هیبریدی داده است. به هر حال امیدوارم در ادامهی اکران این فیلم به این موضوع بیشتر پرداخته شود.
در اثر شما دغدغههای محیطزیستی و اجتماعی هم مطرح میشوند. آثار مستند تا چه حد در حل چنین معضلاتی میتوانند نقش داشته باشند؟
سینمای مستند در شکل عمومیاش در اغلب کشورها به شکل مستقیم به مشکلات و معضلات اجتماعی میپردازد و مورد علاقه دانشجوها، ژورنالیستها و طبقه تحصیلکرده است و اغلب هم در کانالهای خاص تلویزیونی پخش میشوند. شخصا علاقهی چندانی به این نوع مستندها ندارم. در فیلم ایستوود و فیلمهای قبلیام به معضلات و مشکلات اجتماعی با میانجی انواع فرمهای بیانی و نیز تداخل ذهنیت و تخیل در واقعیت پرداختهام.
به عنوان یک مستندساز که طی این سالها چندین اثر قابل توجه خلق کرده، وضعیت سینمای مستند و نگاه مسئولان سینمایی به این سینما را چطور ارزیابی میکنید؟
درباره این موضوع نظر چندانی ندارم، حجم تولید فیلم در ایران بالاست و هیچ دولتی توانایی پاسخگویی و مدیریت این وضعیت را ندارد. در کل فضای سینمای ایران چه مستند و چه داستانی و سینمایی، فضایی طبیعی نیست!
///.
منبع: خبرگزاری ایلنا