اینکه خارج از دانشگاه‌های ما هیچ مکان مشخصی برای دسترسی و مطالعه کتاب‌های تخصصی هنرهای نمایشی وجود ندارد، نکته‌ قابل افتخار نیست. تجهیز و راه‌اندازی «مرکز آرشیو تئاتر ایران» با نگاه ساده‌انگارانه دولت‌ها به بوته فراموشی رفته و دانشجویان برای دسترسی به این اطلاعات (بخشی از اینها) باید به آرشیو مجلس شورای اسلامی و کتابخانه ملی مراجعه کنند؛ در این مراجعه هیچ ایرادی نیست، ولی اینکه تئاتر ایران آرشیو تصویری و مکتوب ندارد، امری است ناپسند و غیرقابل دفاع

چارسو پرس: بعضی منابع می‌گویند اولین سالن آمفی‌تئاتر در ایران اواخر 1920 (حدود 1292) در تبریز ساخته شد و تهران نیز با فاصله‌ای کوتاه نخستین مکان مستقل نمایشی خودش «تماشاخانه تهران» را تاسیس کرد. این محل بعدها با نام «تئاتر نصر» به کار خود ادامه داد. دیری نگذشت که سالن‌های تئاتر خصوصی غیردولتی در قامت خیابانی به نام «لاله‌زار» عرض اندام کردند و به محلی بدل شدند که نسلی از مهم‌ترین هنرمندان و نمایشنامه‌نویسان و هنردوستان را گرد هم نشاند. از اسماعیل‌خان مهرتاش گرفته تا گروهی از جوانان تحصیلکرده فرنگ که بعدا به رجل سیاسی و دانشگاهی تاثیرگذارِ مملکت بدل شدند؛ برای نمونه مشرف‌الدوله نفیسی، دکتر سیاسی، ذبیح‌الله بهروز و تیمورتاش؛ اما بنا گذاشتن سالن تئاتر خصوصی در مراغه برای نمونه که امروزه دیگر وجود خارجی ندارد، تنها داشته تئاتر ایران در شروع 1300 خورشیدی نبود. در این نگاه کوتاه تلاش خواهم کرد به دو نمونه دستاورد اشاره کنم که سابق بر این وجود داشته ولی چند دهه است با بی‌توجهی منحصربه‌فرد مدیران، تصمیم‌سازان و هنرمندان مواجه شده است. مثلا وجود کتابخانه‌ای شایسته جامعه تئاتر ایران یا آرشیو اسناد هنرهای اجرایی و نمایشی که پژوهشگران و دانشجویان با خاطری آسوده در آن به جست‌وجو و فیش‌برداری، مشخصا در زمینه هنرهای نمایشی بپردازند.

  تبریز سالن تئاتر حرفه‌ای ندارد

«محله آرامیان» یکی از محله‌های ارمنی‌نشین شهر تبریز است که در مرکز شهر واقع شده‌ و به کلیسای مریم مقدس راه ارتباطی دارد. کوچه پستخانه قدیم از کوچه‌های معروف آن است. «سالن تئاتر آرامیان» در سال ۱۹۱۵ میلادی و توسط مسیو آرامیان که خود یکی از بازیگران و مترجمان نمایش بود، در تبریز به عنوان اولین سالن آمفی‌تئاتر در ایران تاسیس شد. بسیاری از پژوهشگران فاصله سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲ را به دلیل رشد تئاتر و نبود تلویزیون، محدود بودن رادیو، کم‌توجهی به مطبوعات و تولیدات ضعیف سینمایی، دوران صحنه و رشد و بالندگی تئاتر نامیدند. بخشی از مردم در آن دوره تئاتر را تنها برای سرگرمی و بخشی مسائل سیاسی دنبال می‌کردند چرا که تئاتر می‌توانست ظرفیتی بالقوه برای تبلیغ سیاسی پیش از انقلاب باشد. گروه تئاتر ملی در همین دوران با هدف دستیابی به نمایش‌هایی با هویت ایرانی و به سرپرستی شاهین سرکیسیان راه‌اندازی شد. بازیگرانی چون رقیه چهره‌آزاد، عصمت صفوی در آن دوره فعال شدند و نوشته‌های فارسی ایرانی در این دوره خیلی رونق گرفت. نمایش در میان ارمنیان ایران قدمتی بیش از یکصدسال دارد. آنها اولین نمایش را در سال 1879م (1259 خورشیدی) در محله غله شهر تبریز به همت کشیش مسروپ پاپازیان که مدیر مدرسه ارمنیان تبریز بود، اجرا کردند. او گروهی از جوانان ارمنی را گرد آورده بود و در حیاط منزلش در زیر چادری به اجرای نمایش می‌پرداخت. این نمایش‌ها با استقبال زیادی از طرف مردم مواجه شد. در سال‌های1881 ـ 1880م بیشتر نمایش‌هایی که در تبریز به روی صحنه رفت ترجمه‌هایی از زبان‌های اروپایی فرانسه و انگلیسی بود، در ضمن، از آنجایی که تمامی نقش‌ها را مردها اجرا می‌کردند، بیشتر آثاری برای نمایش انتخاب می‌شدند که در آنها زنان نقش کمتری داشته باشند. اولین زنی که در تبریز به روی صحنه رفت «دختر کشیش» مسروپ پاپازیان بود. او در کارهای پشت صحنه به پدرش کمک می‌کرد.

تئاتر از1890م (1268 خورشیدی) جایگاه خود را نزد ارمنیان تبریز استوارتر کرد زیرا گروه‌های تئاتری در محله‌های دیگر تبریز نیز مثل لیل‌آباد شروع به اجرای نمایش کرده بودند. از این تاریخ زنان نه تنها به دیدن نمایش می‌رفتند بلکه نقش‌هایی را نیز در نمایش‌ها برعهده می‌گرفتند. سال1900م (1278 خورشیدی)، در دو محله بزرگ ارمنی‌نشین تبریز، انجمن دوست‌داران تئاتر بنیان گذاشته شد. در مرداد 1288 مصادف با (آگوست1909م)، گروهی از جوانان ارمنی و غیر ارمنی ساکن تبریز گروه «دوستداران تئاتر» را برای اجرای تئاترهایی به زبان فارسی پایه‌گذاری کردند. بین سال‌های 1293 و 1294 خورشیدی تالاری با گنجایش 500 نفر به نام تالار تئاتر آرامیان، در محله غله ارامنه، در تبریز احداث شد که ارمنیان این شهر حدود سه دهه برای اجرای نمایش از آن استفاده می‌کردند. با احداث این تالار هنر نمایش نزد ارمنیان تبریز شروع به رشد کرد. حدود دو سال بعد به جز ارمنیان گروه‌های نمایشی غیرارمنی تبریز نیز از این تالار استفاده کردند. سال‌های 1299 تا 1303 گروه‌های زیادی از ارمنستان و قفقاز برای اجرای نمایش به تبریز دعوت شدند که از میان آنها نام مگردیچ تاشجیان در هنر نمایش ارمنیان ایران جایگاهی خاص دارد. تاشجیان حدود سال 1298 خورشیدی (1919 میلادی) نمایش‌هایی را در تبریز به زبان ارمنی و آذری اجرا کرد. بعضی هنرمندان بنام ارمنی اولین فعالیت‌های هنری خود را از این گروه‌ها شروع کردند؛ هنرمندانی که در شکل‌گیری نمایش ارمنیان ایران نقشی مهم داشته‌ا‌ند. اشخاصی مانند آراماییس آقامالیان، یپراد بارویان، یلِنا آوِدیسیان و ...  . به غیر از تبریز، در دیگر نواحی آذربایجان، در شهرها و روستاهایی که ارمنیان سکونت داشتند همچون ارومیه، سلماس، خوی، مراغه، اردبیل و قره داغ ارمنیان در عرصه نمایش فعال بودند و از1890م نمایش‌هایی را به روی صحنه بردند. ارمنیان خوی از1904م دارای تالار و سن نمایش بودند. مشابه همین وضعیت در جلفای اصفهان قابل مشاهده است. ارمنیان از سال 1265 خورشیدی اقدام به تاسیس گروه‌های نمایشی کردند که اولین نمایش‌ آنها، «انجیر خچو»، در یکی از منازل متعلق به کلیسای وانک با همت بگلر آقایان روی صحنه رفت. اسفند 1266 این گروه برای تاسیس «انجمن نمایش» اقدام به جمع‌آوری اعانه کرد و موفق به جمع‌آوری مبلغ 551 قران شد که آن را برای تاسیس گروه نمایش و ساخت سن متحرک استفاده کردند. امروزه هیچ گروه تئاتر و سالن نمایش فعالی در منطقه جلفای اصفهان عرض‌اندام نمی‌کند. یکی از فعالان تئاتر اصفهان که تهران را برای فعالیت هنری انتخاب کرده، چند سال قبل مستندی در همین رابطه ساخت که نشان می‌داد جریان‌های دولتی چطور موانعی بر سر راه شکل‌گیری و ادامه حیات سالن‌ها و گروه‌های نمایشی اصفهان ایجاد کرده‌اند.  مژگان خالقی، بازیگر و کارگردان تایید می‌کند که اولین تئاترها در اصفهان توسط ارامنه در محلی به نام «خانه سیمئون» به صحنه رفته‌اند که امروزه تبدیل به «رستوران» شده است. به گفته او «این تئاتر در سال‌های پایانی نظام سابق تا حد زیادی غیرفعال شد و تا امروز هرگز به شکل قدیم خود بازنگشته است. موقعیت جغرافیایی اینگونه بوده که آن‌سوی آب ارامنه سکنی داشتند و این‌سوی مرز آبی، ساکنان قدیم‌تر اصفهانی مشغول زندگی بودند؛ اینها برای تماشای تئاتر اصطلاحا به آن‌طرف آب می‌رفتند. بعدها به‌سبب فعال شدن تئاتر ارامنه گروه‌های زیادی در اصفهان ظاهر ‌شدند، نخستین گروه تئاتری اصفهانی غیر ارمنی را «ناصر فرهمند» شکل می‌دهد ولی به دلیل اینکه تئاتر ارامنه هیچ حمایتی دریافت نمی‌کند، رفته‌رفته مهجور واقع شده و از دست می‌رود. همان‌طورکه گفتید محله جلفای اصفهان جایگاه مهم فرهنگی داشته و دارد ولی متاسفانه امروزه هیچ سالن تئاتر و هیچ گروهی آنجا فعالیت نمی‌کند.» او ادامه می‌دهد «تهیه‌کنندگی تئاتر پیش از انقلاب در اصفهان رواج داشته و هنرمندان اصفهانی خودشان هزینه‌های اقتصادی حیات هنری و زندگی شخصی‌شان را تامین می‌کرده‌اند؛ «رضا ارحام صدر» شناخته‌شده‌ترین چهره این جریان است. تئاتر بعد از انقلاب تحت‌تاثیر فضای پساانقلابی بیشتر در اختیار جریان‌های متصل به قدرت تازه قرار می‌گیرد، اولین گروه تئاتری که شروع می‌کند، گروه تئاتر «ابوذر» است به سرپرستی «مرتضی مسائلی». او در آن دوران مدیریت تولید آثار سینمایی محسن مخملباف را برعهده داشت. بعد از انقلاب حدودا یک دهه طول می‌کشد تا ارشاد اصفهان به فردی اجازه ‌دهد بار دیگر تئاتر روی صحنه ببرد. البته اواخر دهه 70 فضا تحت‌تاثیر جریان‌های سیاسی بازتر می‌شود و دانشگاه‌ها شروع می‌کنند به پذیرش دانشجو. ولی با این‌حال نظارت‌ها همچنان سفت و سخت پیش می‌رود. امری که موجب شده سنت تئاتر کمدی - انتقادی اصفهان به کمدی‌های آزاد پیش‌پا افتاده بدل شود.» 

 رشت و انزلی در سکوت

جلد سوم کتاب تئاتر ایران در گذر زمان (نشر افراز چاپ اول 1387) به ما می‌گوید سال 1292 جلوی ایوان بالاخانه مطبعه (چاپخانه) فاروس در لاله‌زار، تابلوی بزرگی نصب شد که روی آن نوشته بود «سیدعبدالکریم محقق‌الدوله» با تشریک مساعی دوستانش که بیشتر از اعضای وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانه‌ها بودند و در ضمن عنایتی هم به تئاتر داشته و این رسانه را در جهت تنویر افکار موثر می‌دانستند، اولین مرکز هنری را به منظور ترویج هنر تئاتر تاسیس کردند. در بین این جمع، تجار بازار نیز دیده می‌شد که: انتظام‌السلطنه، میرزاهاشم‌خان بهنام، میرزارضاخان آهی، حاجی میرزا اسدلله‌خان، ذکاءالملک فروغی و ... در بین آنها به چشم می‌خورد. محقق‌الدوله از سیدعلی‌خان نصر و دوستانش که در عرصه نمایش تبحر داشتند، از جمله محمودخان بهرامی (منشی‌باشی) دعوت کرد تا نمایش‌هایی را ترتیب دهند. نخست نمایشنامه «وهم» به نگارش عیسی بهرامی در حضور ظهرالدوله حاکم تهران به معرض نمایش گذاشته شد. نمایش بعدی به نام «لورا و شهرستانک» به قلم مویدالممالک ارشاد صاحب امتیاز روزنامه «ارشاد»، پدیر غلامعلی فکری (معزالدیوان) بار دیگر در حضور ظهیرالدوله و عده‌ای از اهالی تحصیلکرده پایتخت به صحنه رفت. استقبال مردم از این دو نمایش سبب شد که به نمایش‌های بعدی توجه بیشتری شود. این جمعیت قبل از تاسیس «تئاتر ملی» در پارک امین‌الدوله، پارک اتابک و پارک ظل‌السلطان، نمایش‌هایی ترتیب داده بودند و با توجه به غوغای سیاسی اواخر دوره قاجار که نمایش‌ها عموما به سیاست آغشته بود؛ عوایدی به همراه داشت که حاصل آن شد ساخت مدرسه «فرهنگ». این مدرسه همچنان به همان نام فعال است.  علاوه بر تبریز، تئاترها و کنسرت‌های موسیقی سنتی در شهرهای رشت و بندرانزلی هم مورد توجه بوده. گزارش شده که کلنل علینقی وزیری در سال 1302 پس از اتمام تحصیلات موسیقی در غرب، به ایران آمد و کلوپی تاسیس کرد. در این مرکز ضمن آموزش و اجرای موسیقی، در زمینه تئاتر نیز فعالیت‌هایی صورت گرفت و نمایش‌های موزیکال به صحنه رفت. «رویای چند تابلوی موزیکال» و «گلرخ» از این جمله‌اند. کلنل وزیری فروردین سال 1308 – 1307 در معیت شاگردانش برای اجرای برنامه‌های موسیقی و تئاتر به شهرهای رشت و بندرانزلی می‌رود.

انتشارات، کتابخانه و آرشیو یک ضرورتی  همیشگی

در تاریخ معاصر هنرهای نمایشی، پس از قاجار و پهلوی اول، شاید با تاسیس «رادیو تلویزیون ملی» (بعد از تلویزیون خصوصی ثابت‌پاسال) و «هنرستان آزاد هنرهای دراماتیک» است که ضرورت راه‌اندازی کتابخانه‌های تخصصی هنرهای نمایشی را بیش از پیش ایجاب می‌کند. هنرستان هنرهای دراماتیک آذر 1338 تاسیس شد. مدرسان در این هنرستان «فن بیان»، «هنرپیشگی»، «کارگردانی»، «نمایشنامه‌نویسی» و «زبان خارجه» تدریس می‌کردند. اساسا به منظور استفاده هنرجویان کلاس‌های هنری و هنرستان هنرهای دراماتیک بود که کوشش شد کتابخانه‌ای درخور توجهی شکل بگیرد. «اداره هنرهای دراماتیک» مسوولیت جمع‌آوری کتاب‌های ادبی و تخصصی تئاتر را برعهده گرفت. این اداره با هدف تشویق علاقه‌مندان به خواندن درام و ترویج این هنر در مدارس همچنین آشنایی عموم مردم با هنر تئاتر، از اول فروردین 1337 اقدام به چاپ و انتشار دو هفته‌نامه کرد. همین‌جا باید پرسشی مطرح کرد که دانش‌آموزان و هنرجویان جوان و نوجوان ایرانی در دهه‌های اخیر کدام مجله یا هفته‌نامه‌ در حوزه تخصصی مورد علاقه‌شان را در اختیار داشته‌اند؟ و اگر نداشته‌اند، چرا؟ دانش‌آموزان علاقه‌مند به حوزه نمایش، ادبیات، موسیقی، سینما و هنرهای تجسمی که در سنین نونهالی و نوجوانی قرار دارند، برای مواجهه با هنرمندان و فضای ایرانی و جهانی مورد علاقه‌ خود در ساعات غیر آموزشی چه امکاناتی در دست دارند؟

تشکیل گروه‌های تئاتری، فراموش‌شده ابدی

اداره هنرهای دراماتیک در دهه 40 خورشیدی اقدامی انجام داد که این روزها می‌تواند سرلوحه مدیران باشد. به هرحال با وجود اینکه معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفت‌وگویی به صراحت ابراز کرده «خودم را نماینده دولت می‌دانم نه هنرمندان» ولی با این حال نهاد زیرنظر او و همچنین مدیرکل هنرهای نمایشی کشور طبق قانون اساسی وظایفی برعهده دارند که باید انجام دهند. قانون برای قصور مدیران دولتی از انجام وظایف تصریح‌شده مجازات‌هایی تا انفصال از خدمت در نظر گرفته است. یکی از وظایف مصرح همین گسترش فعالیت‌های نمایشی و حمایت از تشکیل گروه‌های تئاتری است؛ به یک معنا، لازم نیست چند دهه به گذشته بازگردیم. چراکه نگارنده معتقد است قانون اساسی فعلی، در کنار ضعف‌هایی که به مرور زمان بر هر مجموعه قوانینی حادث می‌شود، همچنان دارای بخش‌های مترقی است. تئاتر ایران تا اواخر دهه 30 و اوایل دهه 40 دو گروه تئاتری ثابت داشت ولی به منظور اجرای برنامه‌های تئاتری شش گروه برای برنامه‌های تلویزیونی اعلام آمادگی کردند. پیامد این اعلام آمادگی نمایش‌های زنده تلویزیونی است که تا سال 1345 در تلویزیون حبیب ثابت‌ پاسال اجرا شد. بعضی هنرمندان حاضر در این آثار بارها به دشواری کاری که صورت گرفت اشاره کرده‌اند؛ اینکه چطور بدون «کات» نمایش مقابل دوربین‌های تلویزیونی و در برابر دیدگان مردم اجرا می‌شد. از جمله گروه‌ها: گروه «مروارید» (که نمایشنامه‌های «مرغ دریایی» چخوف، «پوشاندن آنها که برهنه‌اند» اثر پیراندللو و «سیاه» نوشته علی نصریان را اجرا کرد)، گروه «هنر ملی» (با اجرای نمایشنامه‌های «بلبل سرگشته» نوشته نصیریان)، گروه «پازارگاد» (که کار خود را با اجرای نمایش «اشباح» نوشته هنریک ایبسن آغاز کرد) و تروپ هنری «شهرزاد» (که با شرکت عده‌ای از هنرپیشگان جوان و دانشجویان مشهد و با همکاری اداره هنرهای دراماتیک در مشهد تاسیس شد) قابل اشاره است.

نتیجه اینکه کار نکردن گناه کبیره است!

در پایان باید بار دیگر به نکاتی اشاره شود. اینکه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حسب وظیفه باید در زمینه احداث و فعال شدن سالن‌های تخصصی تئاتر (نه سالن‌های سخنرانی وزرا و همایش‌ها) در سراسر ایران بکوشد امری بدیهی است. اینکه هنرمندان تئاتر تبریز مصاحبه کنند و بگویند «تبریز سالنی آبرومند برای اجراهای تئاتر ندارد» (گزارش اظهارات بابک نهرین، رییس انجمن هنرهای نمایشی وقت در خبرگزاری شبستان، 12/9/1397) برازنده نیست؛ اینکه خارج از دانشگاه‌های ما هیچ مکان مشخصی برای دسترسی و مطالعه کتاب‌های تخصصی هنرهای نمایشی وجود ندارد، نکته‌ قابل افتخار نیست. اداره کل هنرهای نمایشی ساختمانی در اختیار دارد که می‌تواند به این مهم اختصاص دهد. تجهیز و راه‌اندازی «مرکز آرشیو تئاتر ایران» با نگاه ساده‌انگارانه دولت‌ها به بوته فراموشی رفته و دانشجویان برای دسترسی به این اطلاعات (بخشی از این‌ها) باید به آرشیو مجلس شورای اسلامی و کتابخانه ملی مراجعه کنند؛ در این مراجعه هیچ ایرادی نیست ولی اینکه تئاتر ایران آرشیو تصویری و مکتوب ندارد، امری است ناپسند و غیرقابل دفاع. اداره کل هنرهای نمایشی و وزارت آموزش و پرورش چند دهه است هیچ فکری برای خردسالان و نوجوانانی که باید امر فراگیری و حضور در هوای فرهنگ و هنر را تجربه کنند،  ندارند. اواخر نشستی برگزار شده ولی همه‌چیز تا اینجا در حد گزارش‌های بیلان‌کاری باقی مانده. رسانه‌های تخصصی تئاتر از این گزارش‌ها زیاد به خود دیده‌اند. نهایتا می‌ماند حمایت از شناسنامه‌دار شدن گروه‌های تئاتری که قطع به یقین باید با حمایت‌های دولتی همراه شود. دولت نمی‌تواند تنها در قامت دستوردهنده و ممیزی‌کننده در تئاتر ایفای نقش کند. کمک به تشکیل و استقرار گروه‌های نمایشی در مکان‌های ثابت وظیفه دولت‌ها و شهرداری‌ها است. حمایت از دانشجویان و اعزام گروه‌های تئاتری به خارج از کشور هم پیشکش! مخلص کلام اینکه دست روی دست گذاشتن و کار نکردن، گناه کبیره  است.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابک احمدی