شکرخدا گودرزی همزمان با اجرای تازه‌ترین نمایشش «فرزند یک خنیاگرم» درباره این اثر نمایشی و نگاهی که به شاهنامه، ازجمله موضوع برادرکشی دارد، سخن گفت.

چارسو پرس: این کارگردان تئاتر درباره انتخاب داستان «شغاد» برای اجرای این نمایش می‌گوید: قصه شغاد کوتاه‌ترین و در واقع آخرین قصه بخش حماسی یا اسطوره‌ای شاهنامه است. چراکه با مرگ رستم وارد تاریخ می‌شویم.

او ادامه می‌دهد: اهمیت این داستان به ماجرای برادرکشی برمی‌گردد. البته در داستان «ایرج» و «سلم» هم برادرکشی داریم ولی داستان «شغاد» و «رستم»، ویژگی‌هایی دارد که سبب تمایز آن از ماجرای «ایرج» و «سلم» می‌شود.

این کارگردان در توضیح ویژگی‌های داستان شغاد می‌افزاید: فردوسی این داستان را بعد از داستان رستم و اسفندیار قرار داده و گویی پادافره‌ای است که بعد از اسفندیار، گریبان رستم را می‌گیرد. از سوی دیگر با خواندن این داستان دیدم که عنصری در آن مغفول مانده و آن عنصر بی‌توجهی هنرمند است. فردوسی در داستان شغاد از کنیز زال سخن می‌گوید که کنیزی هنرمند، نوازنده و خواننده بوده و اوست که مادر شغاد است که در قیاس با رودابه، مادر رستم، جایگاه اجتماعی پایینی دارد. در اینجا مساله اختلاف طبقاتی هم مطرح می‌شود.

نمایش فرزند یک خنیاگرم

او با تشریح ماجراهایی که بر شغاد در کودکی رخ می‌دهد، اضافه می‌کند: طبق رسوم آن زمان سرنوشت او را از اخترشناسان جویا می‌شوند که برایش سرنوشتی شوم پیش‌بینی می‌کنند و بر همین اساس، شغاد را در کودکی به کابل می‌فرستند. پادشاه کابل او را می‌پذیرد و بعدا دخترش را به همسری او در می‌آورد. با این وصلت، انتظار می‌رود خراج کابل بخشیده شود اما نه تنها چنین نمی‌شود، بلکه رقمی بیشتر هم به عنوان خارج مطالبه می‌کنند که این موضوع، خشم شغاد را به همراه دارد.

گودرزی اضافه می‌کند: با این اتفاق، شغاد در صدد انتقام برمی‌آید و پنهانی، دسیسه‌چینی می‌کند. از نگاه من قصد شغاد این بوده که زال را به میدان مبارزه بکشاند ولی در نهایت رستم به میدان می‌آید و همراه با رخش به چاه می‌افتد. در این ماجرا، رستم و شغاد هر دو می‌میرند. تراژدی عجیبی رخ می‌دهد و گویی خانواده از پهلوان خالی می‌شود.

او اضافه می‌کند: اگر با شغاد مهربانی می‌شد، شاید این داستان چنین سرانجامی نداشت ولی نامهربانی و نادیده گرفتن، تضادهای طبقاتی و تفاوتی که میان فرزند زن رسمی با فرزند زن غیر رسمی وجود دارد، همه اینها شغاد را به چنین تصمیمی وا می‌دارد.

شکرخدا گودرزی به وجه دیگر این داستان نیز اشاره می‌کند: دیگر عنصر مهم در این داستان، بی‌توجهی به هنرمند است. همانطور که گفتم، مادر شغاد، نوازنده و خواننده‌ای بوده که هر روز در کارش پیشرفت می‌کرده است و همین پیشرفت، رشک و حسد شاه را به دنبال داشته است. در شاهنامه فقط دو بیت درباره این زن گفته شده و ادامه زندگی او در این اثر نیست ولی حتما برای این زن مشکلاتی پیش آمده است.

این کارگردان می‌گوید: در نمایش کوشیدم بخش‌هایی از زندگی این زن را که آن را دلارام نامیده‌ام، مورد توجه قرار بدهم و روایتی متناسب با روح زمانه داشته باشم. بنابراین انگیزه شغاد از بردارکشی و نادیده انگاشتن هنرمند که گویی مرغ سوگ و سور است، مهم‌ترین عوامل اثرگذار در نگارش این نمایشنامه بود و تلاش کردم با این کار، خطوط سفیدی را که در شاهنامه وجود دارد، مورد توجه قرار بدهم.

او در پاسخ به این پرسش که نگاه این نمایش به رستم که پهلوان ملی ماست، چگونه است، توضیح می‌دهد: اتفاقا یکی از مواردی که در این قصه به آن اهمیت دادم، رستم است. برخلاف شاهنامه که می‌گوید رستم به کابل لشکرکشی کرد، در نمایش من، رستم بعد از مرگ سهراب و ماجرای اسفندیار، بسیار دلشکسته است و حال و هوای جنگ ندارد. او می‌گوید که همانطور که به قاضی و بناساز و صنعتگر نیاز داریم، به هنرمند و شاعر و نویسنده نیز نیازمند هستیم.

نمایش فرزند یک خنیاگرم

گودرزی با ارایه توضیحاتی درباره پیشینه نگارش و اجرای این نمایش می‌گوید: این نمایشنامه را سال ۹۲ نوشتم که سال ۹۸ هم منتشر شد. قرار بود سال ۱۴۰۰ آن را روی صحنه بیاورم که نشد و به امسال موکول شد. در این نمایش به جز سه تن از بازیگران، دیگر بازیگران گروه، همه کار اولی هستند. ۹ ماه تمرین سخت، در شرایط طاقت‌فرسا داشتیم و مراحل بسیار دشواری را گذراندیم و خوشحالم که حالا روی صحنه‌ایم. در این نمایش روح زمانه ما جاری و ساری است.

او با تاکید بر اینکه کار هنر هم مانند خود زندگی، تعطیلی‌بردار نیست، می‌افزاید: از کسانی که معتقدند کار من از روح زمانه جداست، دعوت می‌کنم تا اول نمایشم را ببینند و بعد درباره آن قضاوت کنند.

نمایش «فرزند یک خنیاگرم» با بازی (به ترتیب حروف الفبا) انسیه ابراهیمی، فاطمه تواضعی، سجاد خباز، فاطمه خراسانی، فاطمه دهقانی، فراز شیرانی، فرهود فدوی، زیبا کاظمی، هستی کرمی، امیرحسین رنجی کوزه کنان، زهرا مهرابی، آیسان نوریان، هوشمند هنرکار، سحر یافتیان هر شب ساعت ۱۹ در تالار چهارسو مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می‌رود.

///.


منبع: خبرگزاری ایسنا