چارسو پرس: نشریه نیویورکر به تاریخ ۳۱ اکتبر و با تیتر «روز حسابرسی؛ آیا کارگردان برنده اسکار اصغر فرهادی ایده دزدی میکند؟» گزارش مفصلی منتشر کرد که در آن چندین فیلمساز مدعی شدند اصغر فرهادی، کارگردان مشهور سینما، ایدههای دانشجویان کارگاههای فیلمسازی خود را دزدیده است. این گزارش به دعوای حقوقی اصغر فرهادی و آزاده مسیحزاده بر سر ایده فیلم «قهرمان»، با جزئیات کامل پرداخته است.
آزاده مسیحزاده، یکی از هنرجویان سابق اصغر فرهادی در موسسه کارنامه، چند سال پیش مستندی در شیراز ساخته بود با عنوان «دوسر برد، دوسر باخت» و این مستند همان داستان زندگی شخصیت اصلی فیلم سینمایی «قهرمان» را روایت میکرد. تولید این مستند مربوط به سال۹۶ است که به ایده اصلی فیلم سینمایی «قهرمان» شباهتهای غیرقابلانکاری دارد، اما با این همه فرهادی هیچ کجا اسمی از تاثیرپذیری، اقتباس یا برداشت آزادش از آن در ساخت آخرین فیلم سینماییاش ذکر نکرده است.
گزارش نیویورکر همراه با جزئیاتی از شرح ماوقع است و بعد از خواندن این گزارش، نسبت به تناقضهایی در رفتار حرفهای اصغر فرهادی سوالاتی مطرح میشود. این بخشهایی است که در گزارش جنجالی نیویورکر منتشر شده است: «در اوت ۲۰۱۹ (مردادماه ۱۳۹۸) در یکی از آخرین جلسات، فریده شفیعی، منشی موسسه (بامداد)، به مسیحزاده گفت فرهادی میخواهد در دفتر اصلی موسسه، اتاق بزرگی با بالکنی مشرف به خیابان با او دیدار کند.
همسر فرهادی، پریسا بختآور، مدیر موسسه هم آنجا بود. فرهادی، مسیحزاده را به نشستن پشت میزی دعوت کرد و بعد گفت دارد فیلم جدیدی میسازد به نام «قهرمان» که داستان آن در شیراز میگذرد. مسیحزاده میگوید فرهادی از لهجه شیرازی او تعریف کرد و پرسید آیا دوست دارد در فیلم او بازی کند. مسیحزاده میگوید: «پرسیدم من؟ بازی کنم؟» گفت استعداد بازیگری ندارد و فیلم مستند خودش را هم که تماشا میکند از شنیدن صدای خودش پس میافتد. ولی گفت خیلی خوشحال میشود سمت دستیاری را داشته باشد و شاید بتواند تحقیقات مکانی در شیراز را انجام دهد.
میگوید او و فرهادی در مورد شناخت او از این شهر صحبت کردند و بعد شفیعی کاغذ تایپشدهای را روی میز گذاشت. مسیحزاده فکر کرد لابد قرارداد رسمی کار است اما در کاغذ آمده بود: اینجانب ــــــ، فرزند ــــــ، دارای شناسنامه شماره ـــــــ، ساکن ــــــ به این وسیله در کمال سلامت جسمی و روانی اعلام میدارم فیلم مستند «دو سر برد، دو سر باخت» که از ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۹ تولید شده است براساس پیشنهاد و ایده آقای اصغر فرهادی در کارگاه ساخت فیلم مستند ایشان است.
شفیعی برگه کاغذ سفید جدیدی به او داد و گفت متن را رونویسی و پس از پر کردن جاهای خالی امضا کند. مسیحزاده میگوید لحظهای احساس کردم نفسم پس رفت «دستم را بالا آوردم و گفتم: «آقای فرهادی میشود راجع به این صحبت کنیم؟» ایشان گفت: «حالا امضا کن و شماره ملیات را هم صحیح بنویس که برایت بلیت هواپیما به شیراز بگیرند.» از او پرسید: «آقای فرهادی، فیلم قهرمان ربطی به مستند من دارد؟» میگوید او گفت فیلمنامهاش را قبل از فیلم او نوشته است.
وقتی دید همچنان تردید دارد گفت تمام روز درس میداده و خسته است و او دارد وقت سه نفر را میگیرد. میگوید: «مدام تکرار میکرد سند سادهای بین خودمان است.» مسیحزاده شروع به رونویسی از روی متن کرد اما دستش میلرزید و مدام اشتباه میکرد. میگوید وقتی سرانجام نوشتن متن تمام شد و آن را امضا کرد شفیعی به او گفت: «لطفا بفرمایید بیرون، آقای فرهادی خیلی خسته است.»»
مطابق روایتی که نیویورکر بازتعریف کرده، سوالات زیادی مطرح میشود. البته اصغر فرهادی، مدعی شده است که این روایت نیویورکر صحیح نیست اما چیزی نمیتواند اظهارات وکیلش در تاریخ ۲۲ آبان ۱۴۰۰ را کتمان کند.
کاوه رضوانیراد وکیل اصغر فرهادی به برخی حاشیههای به وجود آمده درباره فیلم «قهرمان» پاسخ داد و در بخشی از این متن که در اختیار رسانهها قرار داشت آمده است: «در سال ۹۸، خانم مسیحزاده دوباره در دورههای آموزشی آقای فرهادی در موسسه بامداد ثبتنام مینمایند. ایشان قبل از ساخت فیلم «قهرمان»، در حضور دو شاهد در موسسه آموزشی بامداد در تاریخ ۱۳۹۸/۰۵/۱۵، متنی را به دست خط و امضای خود تهیه کرده و در آن صراحتا اظهار میکنند که ایده و طرح فیلم مستند «دو سر برد، دو سر باخت» متعلق به آقای فرهادی است.
اصل این سند در اختیار موسسه بامداد و نسخهی برابر اصل شده آن به خانه سینما و دادسرای فرهنگ و رسانه (شعبه چهارم) تقدیم شده است.» به نظر میآید امضا گرفتن اصغرفرهادی از آزاده مسیحزاده صحت دارد و قابل کتمان نیست، اما پاسخ به سوالات زیادی در همین بخش، میتواند ابعاد تازهای از این قضیه را نمایان میکند. سوالاتی که در دادگاه از اصغر فرهادی پرسیده شده و همچنان بدون پاسخ مانده است.
سوال اول اینکه، اصغر فرهادی درمورد واقعه مشترک مستند «دو سر برد، دو سر باخت» و فیلم سینمایی «قهرمان» که در سال ۹۱ رخ داده، مدعی است که توسط مسیحزاده کشف نشده بلکه این خبر از قریب به یک سال پیش از شروع دوره فیلمسازی مستند، در سطح گستردهای در جامعه انتشار یافته است. اگر این ادعای فرهادی درست باشد و مسیحزاده نقشی در کشف ایده قهرمان نداشته است، پس اصلا چه دلیلی داشته که با حضور دو شاهد از این هنرجوی سابقش اقرارنامه بگیرد.
سوال دوم اینکه در ورکشاپی که اصغر فرهادی برگزار کرده است، ۱۸ هنرجوی دیگر هم حضور داشتند اما چرا از بین تمام این افراد فقط از مسیحزاده اقرارنامه گرفته شده است.
سوال سوم اینکه چرا اصغر فرهادی بعد از ۵ سال و قبل از ثبت فیلمنامه قهرمان، از مسیحزاده امضا گرفته است؟ ضمن اینکه در این اقرارنامه به روشنی بیان نشده است که پیشنهاددهنده و درخواستکننده این اقرارنامه چه کسی است و آیا مسیحزاده با توجه به گذشت ۵ سال از زمان تشکیل کلاس به یکباره قصد کرده است که این اقرار را انجام دهد یا اینکه این اقرار با پیشنهاد و درخواست فرهادی در محل موسسه اخذ شده است.
علاوهبر طرح این سوالات که البته از سوی اصغر فرهادی همچنان بیجواب مانده است، به نظر میرسد که کارگردان مشهور سینمای ایران با گرفتن این اقرارنامه، هم خودش را گرفتار مساله پیچیدهای کرده و همچنین نشان میدهد که حتی او هم نسبت به نظام حقوقی ایدهها و طرحهای سینمایی در ایران بیاطلاع است. اساسا در نظام حقوقی ایران، ایدهها و طرحهایی که در اقرارنامه مذکور به آن اشاره شده است، مورد حمایت قوانین حقوقی و کیفری مرتبط با مالکیت فکری قرار نمیگیرند؛ چرا که مطابق ماده یک، قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب ۱۳۴۸ که بیان داشته است «آنچه از راه دانش و هنر و با ابتکار پدیدآورندگان پدید میآید بدون در نظر گرفتن طریقه یا روش که در بیان و ایجاد آن به کار رفته است» برداشت میشود که تجسم خارجی و ظهور و بروز پیدا کردن و قابل حس شدن آن ایده براساس ابتکارات، هنرها، تحقیق و پژوهشها و اقدامات مثبت است، که یک اثر را مشمول حمایت میکند.
به عبارتی یک اثر باید در قالب یک شکل و صورت، وجود خارجی پیدا کند تا مورد حمایت قانون قرار گیرد و براساس این قاعده است که اصلا گرفتن اقرارنامه برای ایده قهرمان، هیچ مبنا و کارکرد حقوقی برای اصغر فرهادی ندارد.
منبع: روزنامه فرهیختگان