قدری به عقب، به پنجم شهریورماه بازگردیم؛ جایی که اداره کل هنرهای نمایشی در هفته دولت تمام توانش را به کار گرفته بود با آمارسازی‌های عجیب و غریب که مرغ‌پخته را به خنده وامی‌داشت ویترین‌سازی کند. موفق‌ترین دولت در تمام چهاردهه گذشته! بهترین دولت در زمینه دعوت تماشاگران به سالن‌های تئاتری! این‌طور وانمود می‌کردند که انگار همه تئاتر و سینمای ایران بهره‌مند و مشغول فعالیتند، بهترین نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان و بازیگران ایران روی صحنه‌ها کار می‌کنند، گروه‌های نمایشی ایرانی دسته‌دسته رپرتوار اجرای داخلی و خارجی برگزار می‌کنند، آن هم با حمایت تام و تمام مسوولان هنری که خودشان را مامور پیاده‌سازی منویات دولت می‌دانستند

چارسو پرس: اقبال تماشاگران به آثار نمایشی روی صحنه روز به روز و هفته به هفته کاهش یافته است. این نکته را می‌توان با مرور خیلی ساده تنها مجاری خرید و فروش بلیت آثار نمایشی به چشم دید. برای نمونه نمایش «دوستان کمُدی» به کارگردانی بابک توسلی (و ایفای نقش بهنام ‌تشکر، سیما ‌تیرانداز، سینا ‌رازانی و معصومه ‌رحمانی) که در سالن «تئاتر شهرزاد» روی صحنه می‌رود؛ با وجود اینکه بنای مضمونی نمایشنامه در مرز کمِدی و تراژدی حرکت می‌کند، گویی خانه‌ای ساخته است روی آب! در خلاصه نمایش می‌خوانیم: «ژک و اودیل در آستانه جدایی از یکدیگر با یک آگهی شرکتی که دوست می‌فروشد مواجه می‌شوند.» این نمایشنامه سال 99 توسط یک گروه دانشجویی در سالن تئاتر مولوی روی صحنه رفت و چند سال قبل‌تر در سالن «باران» قبل و «هامون» کنونی.

درحالی‌که سالن شماره 2 شهرزاد حدود 250 نفر گنجایش دارد، این نمایش تا لحظه تنظیم گزارش، یعنی حدود سه ساعت مانده به آغاز اجرا فقط 20 بلیت فروخته. باید در نظر گرفت که گروه‌ها بعضا تعدادی مهمان نیز به سالن دعوت می‌کنند. همچنین احتمال دارد تماشاگران عبوری نیز به صورت حضوری اقدام به خرید بلیت کنند. گروه تولید نمایش حتی در این وضعیت به قواعد قیمت‌گذاری عجیب و غریب سالن‌دار تن داده و بهای صندلی‌ها را چنین تعریف کرده است: از ردیف ۱ تا ۵: 200.000 تومان، از ردیف ۶ تا ۹: 150.000 تومان، از ردیف ۱۰ تا ۱۱: 120.000 تومان، ردیف ۱۲: 120.000 تومان، از ردیف ۱۳ تا ۱۴: 90.000 تومان و در نهایت + ۹% مالیات ارزش‌افزوده! (مالیاتی که اضافه بر بهای بلیت از جیب مردم برداشته می‌شود).

اشاره به اسامی و آمار حدودی تماشاگران نمایش‌ها و گروه‌هایی که در شرایط حاکم به صحنه می‌روند، از این قاعده مستثنی نیست که همگی حدود 3 تا 5 ساعت تا شروع اجرا فاصله دارند؛ یعنی عملا زمان چندانی برای اضافه شدن به خریدار بلیت‌ها باقی نمانده. وضعیت فقط از نظر حضور در سالن دولتی یا غیردولتی متفاوت است. دولتی‌ها معمولا کمک‌هزینه (قطره‌ای) دریافت می‌کنند و غیردولتی‌ها هیچ. رویکردی که گویا در نظر دولت شرایط اضطرار و غیراضطرار نمی‌شناسد. مرغ یک پا دارد؛ به مسدودسازی اینترنت (مجرای اصلی تبلیغات تئاتر) ادامه می‌دهد، کمک هزینه نمی‌پردازد. البته محمود سالاری، معاون امور هنری پیش از این گفته بود قرار نیست به منافع هنرمندان فکر کند: «سالاری در گفت‌وگو با ایرنا، خبرگزاری رسمی دولت در پاسخ به این سوال که گاهی در فضای مجازی تقسیم‌بندی‌های جناحی از سوی برخی هنرمندان و فعالیت‌های معاونت هنری وزارت ارشاد صورت می‌گیرد، شما معاون هنری کدام دسته از هنرمندان هستید، اظهار کرد: معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد دولت جمهوری اسلامی ایران هستم، اینکه هنرمندان بگویند نماینده ما هستید، چنین موضوعی صحت ندارد. برخی از هنرمندان علاقه‌مند به یارکشی هستند، من نماینده هنرمندان نیستم، نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران هستم و باید منویات آن را اجرا کنم.» عملکرد او در زمینه صدق گفتار و کردار بین مدیران دولت (بخصوص در مقایسه با اداره کل هنرهای نمایشی) جزو نوادر است.

چند روایت از چندین حکایتِ شکست
به سالن شهرزاد بازگردیم! جایی که نمایش دیگری با عنوان «کافه عاشقی» به نویسندگی و کارگردانی سید جلال‌الدین دُری روی صحنه است. فرداد صفاخو، سپیده صباغ، صدف بهشتی، سعید بحرالعلومی و مهدیه ‌کوهستانی در این نمایش که برداشتی است «نو» از داستان «لیلی و مجنون» بازی می‌کنند. (نویسنده سطور در این باره که ماجرای عشق و عاشقی لیلی و مجنون در روزها و هفته‌های پرتلاطم اخیر حکایتِ کدام دسته و گروه اجتماعی است، قضاوتی ندارد) اما ظاهرا آمار با ما حرف می‌زند. سالنی که بیش از 100 نفر گنجایش دارد، تا این لحظه حدود 18 بلیت فروخته و البته شیوه و چینش خریداران نشان می‌دهد به همین تعداد هم نمی‌توان چندان امید بست، چون این امکان وجود دارد که صفحه فروش بلیت نمایش بعضا با هدایت خود گروه اقدام به تصویرسازی کند. کافی است شما به عنوان اعضای گروه اقدام به خرید بلیت در نقاط مختلف کنید و صفحه فروش نمایش را این‌طور نشان دهید که انگار «خریدکی» و تقاضایی هم هست. این اتفاق البته در ابعاد گسترده‌تر حول یکی دیگر از نمایش‌های پرسروصدای این روزها رقم می‌خورد. حالا به بهای بلیت دقت کنیم: از ردیف ۱ تا ۵: ‍150.000 تومان، از ردیف ۶ تا ۸: 130.000 تومان، از ردیف ۹ تا ۱۰: 110.000 تومان، از ردیف ۱۱ تا ۱۲: 90.000 تومان، از ردیف ۱۳ تا ۱۴: 70.000 تومان.

تماشاخانه «اهورا» از نمایش «بیوه‌های غمگین سالار جنگ» نوشته محمدامیر یاراحمدی به کارگردانی محمد علیدادی میزبانی می‌کند. مهدیه قره‌باغی نمایش را تهیه کرده و همراه با پرند ‌کانطوری، نگار ‌سلطانی، مریم ‌معصومی، علی دولتی، ابولفضل یوسفی، احمد ‌زارع و حسام ‌قهوه‌‌چی در آن ایفای نقش هم می‌کند. در خلاصه داستان نمایش آمده: «بگم چه خوابی دیدم... خواب دیدم تو اتاق پنج دری خواب بودم، نمی‌دونم تو خواب چه خوابی می‌دیدم اما هرچی بود تو خواب ناله می‌کردم. ناغافل یکی تو گوشم گفت چیه نیم‌تاجکم؟؟ چرا ناله می‌کنی؟؟ هولی از خواب پریدم ... دیدم جناب مم‌تقی‌خان گفتم نیم‌تاج‌الملوک تصدقتون از وقتی شما رفتین من یه خواب خوش ندیدم گفت می‌خوای یه خواب خوش ببینی؟؟ چشم‌هامو بستم ... دست کشید به پیشونیم یه وقت چشم باز کردم دیدم خونه عین روز روشنه اما دور تا دورم تا چشم کار می‌کنه پر از گربه‌کوره‌ست...»
طبق آنچه سامانه خرید بلیت نشان می‌دهد، نمایش برای روزهای سه‌شنبه 17 آبان 2 بلیت و چهارشنبه 18 آبان نیز به همین صورت تنها 2 بلیت فروخته است. نیمی از ظرفیت محدود سالن توسط مدیران مجموعه بسته و غیرقابل خرید است و نیمی از ردیف صندلی‌های اول (ویژه مهمانان، نزدیک به صحنه) نیز قابل خرید نیست.

مجموعه تئاتر شهر که چندی قبل به واسطه حضور دو چهره شناخته‌شده بین تماشاگران تئاتر (محمد مساوات و آروند دشت‌آرای) شاهد استقبال تماشاگران بود - حداقل فقط در سالن اصلی- حالا برای این سالن هیچ اجرایی ندارد اما در سالن میزبان نمایشی است با عنوان «فقط یک دقیقه طول می‌کشه...» نوشته مسعود سمیعی و با کارگردانی سیدعلی تدین صدوقی. اصغر صابری، مروارید افسری، لادن بنکدار، علیرضا نادی و افشین ‌رضایی در این نمایش ایفای نقش دارند. در خلاصه داستان این نمایش می‌خوانیم: «نمایش در خصوص زن و شوهری است که برای رسیدن به ثروت، قدرت و تثبیت موقعیت خود علیه یکدیگر دسیسه‌چینی می‌کنند. ظرافت و زیرکی و درایت زنانه با درامی تراژیک در برابر قدرت، نیرنگ و جاذبه مردانه قرار گرفته و خودنمایی می‌کند.»

در این خودنمایی! البته تماشاگران ظاهرا سهم چندانی ندارند. با وجود اینکه گروه در سایت فروش بلیت، تخفیف 20 درصدی در نظر گرفته، اما سالنی که حدودا 87 نفر گنجایش تماشاگر دارد، 15 بلیت فروخته که در هر صورت وقتی با آمار فروش نمایش‌های روی صحنه در سالن‌های خصوصی مقایسه کنیم، در عین شکست، یک پیروزی به نظر می‌رسد. به هرحال بهای بلیت 50 – 40 هزار تومانی تفاوت زیادی دارد با صندلی‌هایی که برای نشستن روی آنها باید بین 130 تا 200 هزار تومان پرداخت. عقربه‌های ساعت به سرعت می‌گذرند و اجرای روز چهارشنبه از راه می‌رسد؛ «فقط یک دقیقه طول می‌کشه...» فعلا برای روز چهارشنبه 18 آبان‌ماه موفق شده 14 بلیت بفروشد. این پیروزی را باید به مدیران و کارکنان شورای نظارت و اداره کل هنرهای نمایشی تبریک گفت.

 بین پوسترها و اسامی عجیب و غریب این روزها مثل «کله‌پا» و «شراره» و ... که بیشتر تداعی‌کننده تئاترهای معروف به «آزاد» هستند و آثار پیشا حسن مقدم، ممکن است «هفت‌سنگ دانته» نوشته و کارگردانی مجید صدخسروی نظرتان را جلب کند. در خلاصه داستان آمده «می‌تونی تصور کنی یه دختر شب قبل از اعدامش چه حالی رو تجربه می‌کنه؟» نمایش با بهای بلیت 80 هزار تومانی در «عمارت ‌سیمرغ» ‌درنیکا ‌- ‌سالن ‌دو روی صحنه می‌رود. این نمایش برای سه‌شنبه 17 آبان میزبان تقریبا 5 تماشاگر و برای روزهای چهارشنبه و پنجشنبه (تا این لحظه) میزبان صفر تماشاگر است! 

 سری به دیگر سالن غیردولتی یعنی نوفل لوشاتو بزنیم. همین چندماه قبل بود که مدیریت مجموعه با یکی از کارگردانان شناخته‌شده تئاتر وارد چالش دامنه‌دار شد. نمایشی به سفارش اداره کل هنرهای نمایشی تولید شد و روی صحنه آمد ولی با حاشیه‌هایی مواجه شد که برای بیانش ظاهرا باید منتظر حکم دادگاه باشیم! بازیگران نمایش کرونا گرفتند و اجرا چند روزی متوقف شد و بعد از آن دیگر روی صحنه نیامد. انگار اصل نمایش به فضای مجازی منتقل شده باشد، کارگردان و نزدیکانش علیه تهیه‌کننده نوشتند و تهیه‌کننده مدتی هیچ نگفت تا در نهایت صدایش درآمد. بگذریم که چرخ روزگار در این مملکت به گونه‌ای چرخیده که حالا نه کارگردان امکان تنفس دارد و نه سالن‌دار و تهیه‌کننده. به قول معروف «اوضاع خیلی خیطه»! نمایش «اتاق کوکی» نوشته امیر ‌جاسمیان ‌آزاد با کارگردانی مشترک مهران ‌مکاری و امین ‌سنجربیگی، خلاصه در سینما مشاهده شده بود که مثلا برادران کوئن یا داردن‌ها مشترکا دست به کار شوند، اما اینکه دو فرد غیر هم‌خون، آن‌هم در تئاتر بشوند کارگردان مشترک یک نمایش، از آن حرف‌هاست. چند سال قبل‌تر یک نفری که خودش را منتقد تئاتر می‌دانست، به همراه دوستش که خودش را نمایشنامه‌نویس و کارگردان می‌دانست، شدند نویسندگان مشترک یک رُمان؛ خواننده هم پیدا نکردند.

در تماشاخانه «سنگلج» هم نمایشی روی صحنه بردند با حضور اصغر همت در نقش اصلی، ظاهرا آن‌هم تماشاگری نداشت. دست‌اندرکاران نمایش «گورکی» در خلاصه داستان نوشته‌اند «داستان نمایش درباره دو فرد است که به‌طور ناگهانی خود را در اتاقی می‌بینند و نمی‌دانند چگونه به آنجا آمده‌اند. نمایش سعی دارد از دنیای معاصر بگوید و روندی که در این نمایش رخ می‌دهد را متاثر دنیای روز نشان دهد.» عینا چیزی که در صفحه مخصوص به نمایش آمده. «اتاق کوکی» از کاربران بالاترین امتیاز را هم دریافت کرده و این درحالی است که حداقل تا هنگام تنظیم گزارش چهار نفر بلیت خریده‌اند. چهارشنبه و پنجشنبه هم صفر.

بد نیست یک «خلاصه داستان» هم ما اضافه کنیم که خلاصه در کسادی بازار، فروش هر کالایی ممکن است، چراکه نه، ویترین باید حفظ شود. آقایان نظارتی وزارتی که گور می‌گرفتند همه عمر، حالا ظاهرا با وضعیت گورگرفتگی مواجه شده‌اند. 

هفته دولت و آمارهایی که دود شد
قدری به عقب؛ به پنجم شهریورماه بازگردیم، جایی که اداره کل هنرهای نمایشی در هفته دولت تمام توانش را به کار گرفته بود با آمارسازی‌های عجیب و غریب که مرغ پخته را به خنده وامی‌داشت ویترین‌سازی کند. موفق‌ترین دولت در تمام چهاردهه گذشته! بهترین دولت در زمینه دعوت تماشاگران به سالن‌های تئاتری! این‌طور وانمود می‌کردند که انگار همه تئاتر و سینمای ایران بهره‌مند و مشغول فعالیتند، بهترین نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان و بازیگران ایران روی صحنه‌ها کار می‌کنند، گروه‌های نمایشی ایرانی دسته دسته رپرتوار اجرای داخلی و خارجی برگزار می‌کنند، آن‌هم با حمایت تام و تمام مسوولان هنری که خودشان را مامور پیاده‌سازی منویات دولت می‌دانستند. خلاصه همه‌چیز در فرهنگ و هنر با قدرت مثال‌زدنی پیش می‌رفت، پس از چهاردهه بادی خوش‌آهنگ بر بادبان کشتی هنر ایران می‌دمید. نمونه بودیم برای ژاپنی‌ها، لهستانی‌ها، فرانسوی‌ها و آلمان‌ها. کم مانده بود بگویند هنرمندان تئاتر اروپا و شرق دور و نزدیک برای دیدن و بهره‌مندی از کیفیت و رونق به وجود آمده، پشت گیت ورودی فرودگاه‌ها صف بسته‌اند، فقط «تومان» گیرشان نمی‌آمد. «رشد ۱۸۸ درصدی آمار تماشاگران تئاتر در یکسال»! این تیتر سایت هنرآنلاین، پرتال خبری وابسته به بنیاد رودکی، زیرمجموعه معاونت امور هنری است. آنها در گزارش خود نوشتند «بر این اساس، تعداد جشنواره‌های تئاتری حمایت‌شده در اداره کل هنرهای نمایشی در سراسر ایران از ۱۲ مورد به ۲۰ مورد رسیده است. تعداد نمایش‌های تولیدشده از ۱۴۸۲ عنوان به ۱۹۳۱ عنوان نمایش رسیده که حدود ۱۳۰ درصد رشد را در یکسال اخیر نشان می‌دهد.

در نخستین سال فعالیت دولت سیزدهم ۱۴ هزار و ۵۳۹ عنوان نمایش در چهار گوشه ایران روی صحنه رفته که نسبت به آمار ۱۰ هزار و ۲۵۰ عنوان سال پیش از آن ۱۴۱ درصد رشد در نوبت‌های اجرا داشته است. در این دوره، تعداد تماشاگران آثار نمایشی هم با ۱۸۸ درصد رشد از ۳۸۲ هزار و ۲۸۸ نفر در سراسر ایران به ۷۱۹ هزار و ۵۷ نفر رسیده است.

در بخش انتشارات اداره کل نمایشی در این یکسال دولت سیزدهم پنج عنوان مجله‌های نمایشی، چهار عنوان فصلنامه و ۱۸ عنوان کتاب‌های تخصصی تئاتری منتشر شده و در دسترس قرار گرفته است. آمار صدور مجوز برای موسسه‌های تک‌منظوره هنرهای نمایشی هم با ۲۵۴ درصد رشد از ۵۱ مورد به ۱۳۰ مورد رسیده است.»

مقایسه آماری با دوره‌ای که اساسا تئاترها و کل مملکت به واسطه شیوع ویروس کرونا یا تعطیل مطلق بود، یا نیمه‌فعال. خواننده فهیم خود حدیث مفصل می‌خواند از این مجمل.

بنشینیم به نظاره؛ چندماه دیگر وقتی قرار شود آقایان آمار اجراهای ماه مهر و آبان را منتشر کنند، چه خلاقیت تازه‌ای به خرج می‌دهند؟ ماه‌هایی که سالن‌های تئاتر به سبب اعتراضات مردم به کل تعطیل شدند و با وجود بازگشایی (درحالی که بعضی سالن‌های تئاتر اعلام کردند در این وضعیت کار نخواهند کرد) از آنها استقبال نشد. نه تماشاگری به سالن تئاتر رفت و نه کارگردانان شناخته‌شده به اندازه سه انگشت یک دست روی صحنه آمدند. این نتیجه بی‌تدبیری دولت در مدیریت وضعیت به وجود آمده است؛ الان حدود هشت هفته شده که حتی یاران غارِ دولتمردان دنبال رییس‌جمهور می‌گردند، خبری نیست که نیست. اینترنت همچنان مسدود، هزینه‌های زندگی رو به افزایش و مناسبات سیاسی - اجتماعی در شکاف. این روزها مردم خود به اجراگران نمایشی بدل شده‌اند که ظاهرا مدیران وزارت ارشاد و سالن‌های نمایش تماشاگرانش هستند؛ آن‌هم بدون پرداخت بهای بلیت!

///.


منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: بابک احمدی