به جرئت می‌توان ادعا کرد جردن پیل جایگاه ویژه‌ای در قلب دوستداران سینما دارد. او سال ۲۰۱۷ با فیلم اولش «برو بیرون» زلزله‌ای بپا کرد. این کارگردان با ساخت تنها ۳ فیلم جایگاه خود را به عنوان یکی از مهم‌ترین چهره‌های ژانر ترسناک در دهه اخیر ثبیت کرده است.

چارسو پرس: پیل مدت‌ها پیش از آنکه خود فیلم‌سازی را آغاز کند، در جایگاه یک شاگرد باهوش سینما را زیر و رو می‌کرد. این مسئله در انبوه ارجاعات، ریزه‌کاری‌های فرمی و ادای احترام‌هایش به تاریخ سینما در آثارش مشهود است. ماه فوریه سال ۲۰۱۷ این کمدین سابق در مراسم رونمایی فیلم «برو بیرون» در آکادمی بروکلین لیستی از فیلم‌هایی که الهام‌بخش او در ساخت این اثر بودند را اعلام کرد. این مجموعه شامل ۱۳ عنوان بود؛ از اکشن‌های دهه نودی تا کلاسیک‌های محبوب. علاوه بر آن پیل پیش از آغاز فیلم‌برداری فیلم دومش «ما» لیستی شامل ۱۱ فیلم را در اختیار گروه بازیگرانش قرار داد تا به عنوان نوعی تکلیف به تماشای آن‌ها بپردازند.

این لیست با استفاده از دو منبع مذکور و همچنین انبوه مصاحبه‌های پیل گردآوری شده است تا از طریق آن با بخشی از فیلم‌های موردعلاقه کارگردان «نه» آشنا شویم.

۱۰) شمال از شمال غربی (North by Northwest)

شمال از شمال غربی (North by Northwest)

  • کارگردان: آلفرد هیچکاک
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۵۹

در سال‌های گذشته منتقدان و تماشاگران از جردن پیل به عنوان هیچکاک معاصر یاد کرده‌اند. البته که به شایستگی بسیاری برای دریافت چنین لقبی نیاز است و با وجود تنها ۳ فیلم در کارنامه پیل شاید بتوان گفت چنین مقایسه‌ای عجولانه صورت گرفته است. با این حال پیل توانایی‌اش در ایجاد تنش و نگه داشتن تماشاگران روی لبه صندلی را به ما ثابت کرده است و همین امر تداعی‌کننده کار استاد برجسته تعلیق یعنی آلفرد هیچکاک است.

پیل در مصاحبه‌ای گفته بود: «اغلب از خودم می‌پرسم، اگر هیچکاک با بازیگران سیاه‌پوست کار می‌کرد چه می‌شد؟ آن‌ها بهترین فیلم‌های عمرم هستند که هرگز ساخته نشده‌اند. این کاری است که خودم می‌خواهم انجامش دهم.» پیل مسلما تا الان به این عهدش وفادار بوده است. او در مورد اینکه کدام یک از آثار هیچکاک چون نقشه راه برایش عمل کرده‌اند، از همه آن‌ها نام برد؛ از «روانی» و «پرندگان» گرفته تا «سرگیجه». اما در طول فایل صوتی توضیحاتش برای «برو بیرون»، او لحظه‌ای را فاش کرد که منجر به خلق یکی از اولین صحنه‌های شگفت‌انگیز فیلمش شد. سکانسی که باغبان خانه، والتر (مارکوس هندرسون)، مستقیم به سمت دوربین می‌دود و ما از زاویه دید کریس (دنیل کالویا) او را می‌بینیم. صحنه‌ای که از لحظه نمادین فیلم «شمال از شمال غربی» الگوبرداری شده است. همانطور پیل در موردش توضیح داد: «تماشای کسی که رو به شما می‌دود یک واکنش روانی و فیزیکی قدرتمند برای تماشاگر ایجاد می‌کند.»

۹) حس ششم (The Sixth Sense)

حس ششم (The Sixth Sense)

  • کارگردان: ام نایت. شیامالان
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۲ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۹۹

ام نایت. شیامالان یکی از دو وجهی‌ترین کارگردان‌های حال حاضر دنیا است، او به لطف چند فیلم فراموش‌شدنی و بی‌خاصیت هم به نوعی خودتحقیری دچار شده است و هم در آغاز هزاره با مجموعه‌ای از تریلرهای هوشمندانه و پر از پیچش‌های داستانی غیرمنتظره طوفانی را در جهان بپا کرد. او با «حس ششم» هوش از سر تماشاگران برد. فیلمی که چنان در ناخودآگاه جمعی ما ریشه دوانده است که عدم پرداختن به پایان غافلگیرکننده آن غیرممکن است.

پیل سال ۲۰۱۹ در مصاحبه‌ای گفته بود «:جدای از آن پیچش داستانی که همه می‌دانند، بازی‌ها در این فیلم باورنکردنی بود و به خاص شدن آن منجر شده است.» کارگردان «نه» در پایان از صحنه تونی کولت به عنوان لحظه‌ای نام برد که همیشه او را به گریه می‌اندازد. او همچنین از شیامالان برای سهم برجسته‌اش در ژانر وحشت تقدیر کرد. «این فیلم لعنتی مرا تا حد مرگ ترساند.»

۸) داستان دو خواهر (A Tale of Two Sisters)

داستان دو خواهر (A Tale of Two Sisters)

  • کارگردان: کیم جی وون
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
  • سال انتشار: ۲۰۰۳

در زمانی که دو فیلم «همکلاسی قدیمی» و «خاطرات قتل» تمام توجهات به سینمای کره جنوبی را به خود اختصاص داده بودند، «داستان دو خواهر» از کیم جی وون سال ۲۰۰۳ نادیده گرفته شد و پس از دو دهه همچنان قدرنادیده باقی مانده است. به راحتی می‌توان ادعا کرد که «داستان دو خواهر» با تدوین جنون‌آمیز، طراحی صدا و صحنه میخکوب‌کننده و قاب‌بندی‌های سبک‌پردازی‌شده‌اش به خوبی همان دو فیلم مذکور است.

فیلم درباره یک دختر جوان تازه مرخص‌شده است که به خانه بازمی‌گردد، جایی که او باید با نامادری بدجنس و پدر غیرصمیمی‌اش رابطه برقرار کند. با این حال یک حضور شیطانی و شبح‌گون در گوشه و کنار خانه در کمین است. این فیلمی است که با گذر زمان عادی جلوه می‌کند و حقه‌هایش را پنهان نگاه می‌دارد، تا زمانی که با ارائه یک پیچش دراماتیک که کل داستان را مجددا از نو می‌چیند و تماشاگر را وادار به تماشای چندباره می‌کند.

پیل این تریلر کره‌ای را در لیست ارسالی‌اش به بازیگران «ما» گنجانده بود. بازیگر اصلی «ما» لوپیتا نیانگو اعتراف کرده بود که بیشتر زمان تماشای فیلم را از ترس پشت شانه دوستانش صرف کرده است. سرزنش کردن او سخت است زیرا تازگی این درام خانگی به اندازه‌ای است که تا مدت‌ها شما را درگیر خود کند.

۷) خواهران (Sisters)

خواهران (Sisters)

  • کارگردان: برایان دی پالما
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۷۲

دی‌پالما که وامدار هیچکاک، جیالو و جلوه‌های فیلم‌ ترسناک‌های رده بی بود، با این فیلم هیجان‌انگیز به حد اعلای تریلر روانشناختی رسید. «خواهران» با ریتمی تند در یک ساعت و نیم کاری می‌کند که گویی تمام عمر خواهران دوقلو را تجربه کرده‌اید. فیلم تم‌ها و عناصر بصری بسیاری را پایه‌ریزی می‌کند که در ادامه بدل به امضای دی‌پالما می‌شود، همچون استفاده هوشمندانه از نماهای دیوپتر جداگانه که باعث می‌شود هر دو شخصیت را علی‌رغم قرار گرفتن در دو سوی قاب در یک فوکوس واضح حفظ کند. این کارگردان کهنه‌کار به طور کامل در استفاده از این ابزار استاد بود و در فیلم دهه هشتادی‌اش «ترکیدن» آن را به اوج رساند.

در «ما»، فیلمی که اتفاقا به ماجرای یک زن جوان به ظاهر عادی و دوقلوی قاتل و شیطان‌صفتش می‌پردازد، جردن پیا همین تکنیک را در صحنه کلاس درس از استاد دی‌پالما وام می‌گیرد.

۶) سکوت بره‌ها (The Silence of The Lambs)

سکوت بره‌ها (The Silence of The Lambs)

  • کارگردان: جاناتان دمی
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۹۱

امروزه قفسه‌های کتاب، برنامه‌های اینترنتی و پادکست‌ها مملو از موضوعات مرتبط با قتل‌ها و اسرارها و ماجراهای عجیب و غریبشان است. مجموعه‌ای فیلم‌ها و سریال‌ها اخیرا تلاش کرده‌اند وارد ذهن قاتلان سریالی شوند، اما تعداد کمی از آن‌ها به اندازه فیلم محصول ۱۹۹۱ جاناتان دمی موفق شده‌اند، اثری که یکی از مهم‌ترین شرورهای معاصر یعنی هانیبال لکتر را برایمان به ارمغان آورد.

همانطور که در توضیحاتش فاش شده، جردن پیل در حین ساخت «برو بیرون» بارها برای الهام گرفتن به «سکوت بره‌ها» روی آورد. این فیلمساز ادعا می‌کند که سعی داشته در طول صحنه‌های جلسه هیپنوتیزمی میان دنیل کالویا و کاترین کینر از صحنه شاخص عوض کردن چهره میان هانیبال و کلاریس بهره ببرد. علاوه بر این با اولین حضور جورجینا (بتی گابریل)، پیل سعی کرد همان احساس ترس و ناراحتی ناشی از ملاقات لکتر برای اولین بار را تداعی کند. «اساسا مانند تماشای دوقلوهای «درخشش» در راهرو است، یا هنگامی که برای نخستین بار با هانیبال لکتر ملاقات کردیم. به طور کلی حس و حال اینکه با کسی که صبورانه منتظر شماست روبرو شوید وحشتناک است.»

۵) قوی سیاه (Black Swan)

۵) قوی سیاه (Black Swan)

  • کارگردان: دارن آرونوفسکی
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
  • سال انتشار: ۲۰۱۰

مفهوم دوگانگی، هویت‌های درهم‌شکسته و همزادهای شرور همگی به خوبی در گستره کارنامه پیل و بخصوص فیلم دومش «ما» مشاهده می‌شوند. این کارگردان توضیح داده است که از زمان کودکی از ایده همزادها وحشت داشته است. «من همیشه این تصور را داشتم که خودم را در آن سوی سکوی مترو ببینم. اگر همین به اندازه کافی ترسناک نیست، اگر او به شما لبخندی هم بزند دیگر آخر وحشت است.»

با توجه به اینکه سناریوی فوق تقریبا کامل در «قوی سیاه» اجرا می‌شود، جای تعجب نیست که این تریلر روان‌شناختی آرونوفسکی علاقه پیل را برانگیخته است. فیلم در اعماق ذهن رو به زوال یک بالرین جوان (ناتالی پورتمن) فرو می‌رود که ممکن است از اختلال هویت تجزیه‌ای رنج ببرد و دائما با تصوراتی از نسخه‌ی شیطانی از خودش پیش روی به صحنه رفتن نمایش تازه‌اش روبرو می‌شود. در طول توضیحات برای «برو بیرون»، پیل اشاره کرد که آینه‌ها و شیشه‌ها موتیف‌های بزرگی در سراسر فیلم هستند و از این فیلم نامزد اسکار ۲۰۱۰ به عنوان منبع الهامی در طراحی بصری فیلمش نام برد.

۴) تنگه وحشت (Cape Fear)

۴) تنگه وحشت (Cape Fear)

  • کارگردان: مارتین اسکورسیزی
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۳ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۹۱

تاریخ به ما آموخته است که وقتی یک کارگردان فیلم هستید، هیچ چیز چون یافتن یک شخص به عنوان یاور و منبع الهام بی‌نقص به نفعتان نیست، کسی که دیدگاهتان را درک کند، درک متقابلی از شما داشته باشد و باعث شود تا بهترین‌های یکدیگر را به نمایش بگذارید. این موضوع همیشه در مورد مارتین اسکورسیزی و رابرت دنیرو صدق می‌کند؛ دو بچه شرق نیویورکی که به فاصله چند محله از بکدیگر بزرگ شده‌اند و دریایی از کلاسیک‌های جاودانه را با همراهی یکدیگر تولید کرده‌اند.

پیل امیدوار است که بازیگر تقریبا همیشگی‌اش دنیل کالویا که در ۲ فیلم از ۳ اثر او ایفای نقش کرده به چنین میراثی دست پیدا کند. در طول مصاحبه‌ای با مجله امپایر این کارگردان در مورد همکاری منحصر به فردش با کالویا صحبت کرد و از اسکورسیزی و دنیرو به عنوان نمونه‌ای موفق از رابطه پایدار نام برد. «زمانی که در اواسط فیلمبرداری «برو بیرون» بودم، به او می‌گفتم تو رابرت دنیروی منی پسر، تو دنیروی منی.»

اگرچه نام بردن از این فیلم به عنوان بهترین همکاری اسکورسیزی و دنیرو سخت است، ولی «تنگه وحشت» همچنان یک فیلم فوق‌العاده سرگرم‌کننده با میزانی کافی از هیجان و ترس است که هر طرفدار جردن پیل را راضی کند.

۳) بازی‌های مسخره (Funny Games)

۳) بازی‌های مسخره (Funny Games)

  • کارگردان: میشاییل هانکه
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۹۷

ما تا چه اندازه بابت محتواهایی که منفعلانه از طریق صفحات نمایشمان برای سرگرمی خود مصرف می‌کنیم مقصریم؟ آیا ما به عنوان بیننده شریک تمام خشونت‌ها و بداخلاقی‌های بیمارگونه‌ای هستیم که با لذت از روی صندلی‌های خود به تماشایشان می‌نشینیم؟ به لطف حسن نیت مایکل هانکه، این اثر مهیج اجتماعی افسارگسیخته عرضه شد تا علاوه بر نکات دیگر، به این دغدغه‌های اخلاقی هم بپردازد.

«بازی‌های مسخره» به مثابه کیفرخواستی درباره مضرات بالقوه مصرف محتواهای همه‌گیر عمل می‌کند. به عنوان یک فیلم آزاردهنده در مورد تهاجم به خانه، سخت است که به ارتباطش با «ما» جردن پیل فکر نکنیم، زیرا کارگردان هم این فیلم را در لیست اهدایی‌اش به بازیگران گنجانده بود.

فراتر از نکات داستانی مشابه و خشونت تصویری، کمی عمیق‌تر نگاه کنید تا چند ارجاع هوشمندانه از پیل به اثر کلاسیک هانکه بیابید. برای مثال روشی را در نظر بگیرید که همزادهای شیطان‌صفت خانواده ویلسون را مجبور می‌کنند تا روی مبل بنشینند در حالی که خودشان با طرز تهدیدآمیزی تماشایشان می‌کنند. یا سلاح انتخابی غیرمعمول زورا، یک چوب گلف، که هر دو ارجاعاتی به فیلم هانکه است.

تماشای «بازی‌های مسخره» دغدغه‌های بسیاری برایتان به ارمغان خواهد آورد، اگر که دلش را داشته باشید.

۲) کرونوس (Cronos)

۲) کرونوس (Cronos)

  • کارگردان: گیرمو دل تورو
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۹۳

هیچ چیز به اندازه اینکه یک افسانه سینما به دیگری اعتبار ببخشد زیبا نیست. جردن پیل علی‌رغم اینکه رقیبش گیرمو دل‌تورو اسکار بهترین کارگردانی سال ۲۰۱۸ را برد، چیزی جز ستایش نثار او نکرد و مقاله زیبایی برای تجلیل از این مرد مکزیکی که جزو ۱۰۰ مرد تاثیرگذار جهان از دید تایمز انتخاب شده بود نوشت.

کارگردان «برو بیرون» برای دل‌تورو نوشت «معجون گیرمو دل‌تورو مست می‌کند. نوع کیمیاگری او شامل اندکی ترس، کمی مالیخولیا و چند مشت وحشت خیره‌کننده است. اما سپس او آن هوسی را می‌افزاید که مخاطب را مدهوش نمایش می‌کند. تماشای هر یک از شاهکارهای تو تجربه‌ای خاص در گریز و شگفتی است. ما به او احترام می‌گذاریم زیرا او در انجام مأموریتش کم‌کاری نمی‌کند تا در گودال عشق و ترس فرو رود و ما را با خود به آنجا دعوت کند.»

دل‌تورو این ستایش‌نامه مفصل را پذیرفت و ادعا کرد که «مرا به یک اندازه سرخوش و متواضع نگاه دار.» البته این علاقه برادرانه دو سویه ادامه پیدا کرد، زیرا دل‌تورو هم سال ۲۰۱۹ پس از نمایش «ما» توییتی کرد و نوشت: «زنده باد جردن پیل!!»

۱) پنجره عقبی (Rear Window)

۱) پنجره عقبی (Rear Window)

  • کارگردان: آلفرد هیچکاک
  • امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۵ از ۱۰
  • سال انتشار: ۱۹۵۴

یکی از زیربناهای اصلی فیلم «نه»، سومین و آخرین اثر بلند پیل، این است که چگونه ما مجموعا به سمت تماشای یک منظره کشیده می‌شویم، مهم نیست چقدر خوفناک باشد. همچنین این مسئله که صنعت سرگرمی راه‌های متعددی را بارها و بارها برای سواستفاده از کنجکاوی و چشم‌چرانی ذاتی ما پیموده است و خواهد پیمود. به همین ترتیب، «پنجره عقبی» فیلمی است که نگاهی تزلزل‌ناپذیر به کنجکاوی بیمارگونه تماشاگران می‌اندازد و ما را به تماشای یک قتل احتمالی دعوت می‌کند در حالی که در کل مسیر در یک نقطه دید ثابت گیر افتاده‌ایم. پیل که این فیلم را در مجموعه فیلم‌های انتخابی‌اش در آکادمی بروکلین گنجانده بود. استدلال می‌کند که این تریلر محصول ۱۹۵۴ خاصیت مغناطیس‌گونه چشم‌چرانی را به تصویر می‌کشد و آن را به گونه‌ای بسته‌بندی می‌کند که در حال رمزگشایی از جنایت از سمت منصفانه شخصیت اصلی (جیمز استوارت) هستیم. پیل در مصاحبه‌ای گفت: «هیچکاک تماشاگرانش را به خوبی می‌شناخت، می‌دانست که آن‌ها در مقام چشم‌چران به تماشای فیلمش می‌آیند. در تماشای چیزی که نباید تماشا کنیم لذتی مریض و گناه‌آلود نهفته است. «پنجره عقبی» واقعا به بخش چشم‌چران و فضول همه ما تلنگر زد.»

///.


منبع: دیجی‌مگ