چارسو پرس: عصر قاجار یکی از مهمترین دوران تاریخ ایران است. آنهم به دلیل تغییرات فراوانی که در عرصههای گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در طول این سالها رخ داد. یکی از مهمترین این عرصهها را میتوان نمایش و تئاتر ایران دانست. ناصرالدینشاه، اندکی پس از بازگشت از سفر دوم فرنگ، دستور ساخت تالار بزرگی را در گوشهای از مدرسه دارالفنون به سبک تئاترهای اروپایی صادر کرد و این شروعی شد بر ورود تئاتر به ایران؛ در واقع «نمایش فرنگستان» که از آن به عنوان «تیارتر» یاد میشد. به این ترتیب و با تلاش مشروطهخواهانی که تئاتر را روشی برای آموزش و آگاهیبخشی به مردم میدانستند، تئاتر در ایران به هنری فراگیرتر تبدیل شد. بالاخره در سال ۱۲۹۸ هجری بود که اولین تماشاخانه ایران تاسیس شد؛ اما در آن زمان زنان نهتنها حق اجرا، بلکه حق حضور در این تماشاخانهها را نیز نداشتند. البته این مساله دیری نپایید. میتوان گفت در واقع تاثیر تفکرات لیبرال اروپایی بر روشنفکران ایرانی نظیر میرزا فتحعلیخان آخوندزاده و اعتصام الملک پدر پروین اعتصامی و تلاش مشروطهخواهان بود که زمینه حضور زنان را ابتدا در فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و سپس روی صحنه تئاتر فراهم کرد. یکی از گامهای تاثیرگذار را میتوان «جنبش تنباکو» دانست.
نیلوفر کسری در نشریه «کار و کارگر» درباره مبارزات سیاسی زنان ایرانی در عصر قاجار مینویسد.
«این قیام که به رهبری روحانیت و در راس آن میرزای شیرازی انجام شد، اولین قیام مردم ایران بود که به طور همهگیر و همهجانبه علیه نظام استبدادی قاجار صورت گرفت. در این قیام زنان همپای مردان قدم به عرصه گذاشتند و با تمام تعلق خاطری که به مصرف توتون و تنباکو داشتند، به دستور میرزای شیرازی از مصرف آن دست کشیدند و تمام دکاکین توتونفروشی را بستند و تمامی قلیانها را جمع كردند، بهطوری که حتی در اندرون شاهی هیچکس لب به دخانیات نمیزد. این قیام در سطح بسیار وسیعتری در اکثر نقاط مهم اقتصادی کشور رواج یافت. بررسی شیوه تظاهراتی آن دوره نشان میدهد که نقش زنان در این تظاهرات به مراتب برتر از نقش مردان بوده است و در صف اول تظاهرات حرکت میکردند.»
همچنین در سالهای پس از آن در میان دغدغههای گوناگون آزادیخواهان که در تئاترها و نمایشهای گوناگون ظاهر میشد، یکی از مهمترین دغدغهها مساله «جایگاه زنان» بود. در واقع گروههای تئاتری، در این دوران تلاش کردند تماشاگران خود را به بازنگری در رفتارشان با زنان و احقاق حقوق آنها تشویق کنند.
«از جمله مباحثی که مورد توجه گروههای نمایش قرار داشت شرایط زن در خانواده و منزلت اجتماعی او بود. گروههای نمایشی تلاش میکردند تا از طریق هنر تئاتر، تماشاچیان را که همگی مرد بودند به تامل و تفکر در رفتارشان نسبت به زنان و دختران وادار کنند و به احقاق حقوق زنان یاری كنند.» (خسروپناه،۱۳۸۱: ۱۴۲)
از نمونه مهمترین نوشتهها در این زمینه نمایشنامههای میرزاآقا تبریزی هستند. تبریزی به عنوان اولین نمایشنامهنویس ایرانی در نوشتههای خود تصویری نوین و متفاوت از زنان ایرانی ارایه میدهد. کامران سپهران در کتاب «تئاترکراسی در عصر مشروطه» بحثهای مجلس شورای ملی برای آزادی زنان در دوره مشروطه را مرهون دو شخصیت سارا خانم و کوکب خانم در نمایشنامههای تبریزی میداند و درباره شخصیت کوکب خانم [در نمایشنامه سرگذشت اشرف خان حاکم عربستان] مینویسد:«کوکب خانم اولین حضور واقعگرای شخصیت زن را اعلام میدارد. شخصیتی جامع که نقش خود را با ظرافت هرچه تمام در یک طرح و توطئه ایفا میکند.» (سپهران، ۱۳۸۸: ۵۳)
بدین شکل بحث حضور زنان پیش از حضور خود آنان به روی صحنه تئاتر رفت. البته زنان پیش از آن در نمایش «زنان برای زنان» و نیز «نمایش زنان در دربار» به روی صحنه رفته بودند.
میتوان گفت حضور و کنش زنان در تئاتر در مورد بهخصوص «حضور در انظار عمومی برای اجرا و بازیگری» سختگیرانهتر بوده است، زیرا زنان در ترجمه نمایشنامهها نیز پیش از صحنههای تئاتر حضور یافتهاند. یکی از این افراد تاجماه آفاقالدوله است. او نمایشنامه «نادرشاه» نوشته نریمان نریمانف را از ترکی به فارسی ترجمه کرد و در سال ۱۲۸۵ شمسی با عنوان «نامه نادری» در تهران به چاپ رساند. همچنین جمشید ملکپور در این باره مینویسد:«در اواخر دوره قاجار و اوایل سلطنت رضا شاه، اختر معدلی، مدحت تهرانی، محبوبه ناهید، بدر منیر علوی، وجیهالملوک امیر اختیارالدینی، مینو لاجوردی، فروغالزمان شهردار، شوکت ملک شه بنده از جمله زنانی بودند که به کار نمایشنامهنویسی روی آوردند. اگرچه هیچکدام از آنها بهطور حرفهای و جدی نمایشنامهنویسی را دنبال نکردند، اما حرکت آنها بسیاری از موانع را از پیش پای زنان برداشت و سبب شد سالهای بعد زنان هنرمند در کنار مردان هنرمند در صحنههای نمایش ایران نمایشگر (طبیع زندگی) یا (زندگی طبیعی ) باشند.» (ملکپور، ۱۳۸۶، ج۳: ۲۱۹)
اولین حضور زنان روی صحنه تئاتر
نخستین زنی که در ایران روی صحنه رفت، دختری ارمنی به نام «آشخن» بود. کشیش پاپازیان که اولین گروه نمایشی در تبریز را بنا نهاده بود با اقتباس از نمایشنامه کمدی شکسپیر، نمایشنامهای با عنوان «دادگاه عدل» نوشت. نمایشنامهای که آشخن، دختر کشیش در آن ایفای نقش کرد. «کشیش پاپازیان هنگام اقامت در روسیه اجرای نمایش (تاجر ونیزی) را دیده و براساس آن نمایشنامهای به نام (دادگاه عدل) نوشت و آن را روی صحنه آورد و نخستین زنی که روی صحنه تئاتر ارامنه ظاهر شد و به نقش آفرینی پرداخت (آشخن) دختر کشیش پاپازیان بود که در مدرسه ارمنیان تبریز تدریس می کرد.» (نوری، ۱۳۸۷: 57)
در آن زمان جوامع ارمنی نقش بسیار پررنگی در تئاتر ایران به خصوص در شهرهای تهران، تبریز و اصفهان داشتند. یکی از تاثیرات گروههای تئاتری ارامنه آغاز بازیگری زنان ارمنی بود. از مهمترین زنان ارمنی بازیگر این دوره میتوان به مادام پری آقابایف و وارتو طریان اشاره کرد. ملکپور در کتاب ادبیات نمایشی در ایران مینویسد:«برای اولین بار در زمان سلطنت احمدشاه زنان ارمنی بازیگری در تئاتر را آغاز کردند. آنها نه تنها در مجامع خصوصی خود یا دربار، بلکه برای عموم نیز نمایشنامههایی اجرا می کردند. یکی از این نمایشها فاجعه یا راه خونی، نوشته گریگور یقکیان بود که در تاریخ یکشنبه پنجم ماه رجب سال ۱۳۲۹ ه. ق در پارک مسعودیه، خانه ظلالسلطان به همراه نمایش دیگری اجرا شد. هر دو نمایش به زبان ارمنی بود و متن فارسی آنها برای اطلاع تماشاگران به چاپ رسید. نکته قابل توجهی که وجود داشت، این بود که مقارن با زمانی که زنهای مسلمان حتی از دیدن نمایشها به شدت منع میشدند، زنان ارامنه روی صحنه می رفتند. ارامنه چندین نمایشنامهنویس، بازیگر و کارگردان خوب تحویل هنر نمایش ایران دادند که از پیشگامان این هنر در ایران محسوب میشوند.» (ملکپور، چ2، 1386: 39-38) نخستین حضور رسمی زن ایرانی و مسلمان روی صحنه را بسیاری سال ۱۲۹۴ شمسی میدانند. ملوک حسینی در این سال در تماشاخانه کمدی ایرانی سیدعلی نصر به روی صحنه رفت. «ملوک حسینی کار خود را با وجود مشکلات فراوان در کمدی ایران آغاز کرد و با برگزیدن نام مستعار برای جلوگیری از گزند جامعه آن روز به صورت پنهانی در این گروه ایفای نقش کرد.» (فرمانی،۱۳۸۹: ۱۳۶)
این نخستین حضور رسمی زنان مسلمان روی صحنه تئاتر بود، زیرا نشانههایی از حضور زنان ایرانی مسلمان روی صحنه پیش از این تاریخ وجود دارد. به عنوان مثال یکی از این زنان مارشال گلی است. البته او را همه به عنوان زنی ارمنی میشناختند. بهرام بیضایی تماشاخانه «سرچشمه سعادت» به سرپرستی امیر سعادت را اولین تماشاخانهای میداند که زنان در آن روی صحنه رفتهاند. بیضایی در کتاب نمایش در ایران مینویسد: «میگویند این تماشاخانه برای نخستین بار زنی را در تقلید شرکت داد به اسم مارشال گلی و پس از او زنان دیگری را چون ملوک مولوی و پری گلوبندکی و شاید به همین علت هم بود که به زودی عدهای از متعصبان به تماشاخانه ریختند و آن را آتش زدند.» (بیضایی، ۱۳۹۱: ۱۷۹)
پس از این سالها بود که با افزایش گروههای تئاتری زنان نقش بسیار پررنگتری در تئاتر پیدا کردند. به شکلی دقیقتر میتوان گفت بعد از پیروزی کودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹ و عزل کابینه و خروج نخست وزیر آن سید ضیاالدین طباطبایی و پا گرفتن حکومت سلطنتی پهلوی بود که زنان توانستند بر صحنه تئاتر حضور یافته و بازیگری کنند. البته به شرطی که مروج دیدگاههای شاه باشند. بهخصوص پس از سال ۱۳۰۹ شمسی که رضاشاه سانسورهایی همهجانبه را برای مطبوعات و تئاتر به اجرا گذاشت.
///.
منبع: روزنامه اعتماد
نویسنده: سهند الوفی