پیکسار طوری برنامه‌ریزی می‌کند که هر سال حداقل یک فیلم با صحنه‌های بصری فوق‌العاده تاثیرگذار را اکران کند و از نظر گردش مالی با مشکلی مواجه نشود. از «داستان اسباب‌بازی» گرفته تا «کوکو» (Coco) دست‌اندرکاران این استودیو می‌دانند چطور باید صحنه‌های ماندگاری خلق کنند که مخاطبان را به تعجب و تحسین وادارد.

چارسو پرس: «داستان اسباب‌بازی» (Toy Story) به عنوان نخستین انیمیشن بلند استودیو پیکسار بسیاری از موانع تکنولوژیک سال ۱۹۹۵ را شکست. تا آن زمان استودیوهای بسیاری به دنبال محقق کردن رویای انیمیشن‌های سه بعدی بودند، کاری که پیش‌تر فقط انیمیشن‌های استاپ موشن از عهده‌ی آن برآمده بودند. با این حال استاپ موشن بسیار پرهزینه بود و به نیروی انسانی زیادی نیاز داشت. برای مثال ساخت «کابوس پیش از کریسمس» (The Nightmare Before Christmas) تیم برتون به عنوان یکی از مشهورترین استاپ موشن‌های تاریخ سینما بیش از سه سال طول کشید. ممکن است این زمان به نظرتان خیلی هم طولانی نرسد اما استودیوهای فیلم‌سازی دوست دارند هر سال تولیدات تازه‌ای را راهی سینماها کنند تا هزینه‌ی ساخت آثار آینده‌شان تامین شود. با این اوصاف پیکسار نخستین استودیوی انیمیشن‌سازی بود که این بازه‌ی زمانی نسبتا طولانی و ناهماهنگی‌های مالی که استودیوهای دیگر با آن روبه‌رو بودند را از بین برد.

داستان پیکسار این گونه شروع شد که گروهی از انیماتورهای لوکاس فیلم برای صرف نهار دور هم جمع شدند و درباره‌ی آثاری مثل «داستان اسباب‌بازی»، «داستان یک حشره» (A Bug’s Life)، «شرکت هیولاها» (Monsters Inc)، «در جستجوی نمو» (Finding Nemo) و «وال-ئی» (Wall-E) به بحث تبادل نظر پرداختند و از دل ایده‌های آن‌ها پیکسار خلق شد. البته این فیلم‌ها تازه شروعی برای استودیوی انیمیشن‌سازی بود که خیلی زود به بخشی از خانواده‌ی دیزنی تبدیل شد. پیکسار تا به حال بیست و شش فیلم سینمایی بلند را ساخته و منتشر کرده و بیست و هفتمین فیلمش را هم  سال ۲۰۲۳ با نام «بنیادین» (Elemental) اکران خواهد کرد. در حالی که ساخت هر فیلم نزدیک چهار سال طول می‌کشد اما پیکسار طوری برنامه‌ریزی می‌کند که هر سال حداقل یک فیلم با صحنه‌های بصری فوق‌العاده تاثیرگذار را اکران کند و از نظر گردش مالی با مشکلی مواجه نشود. از «داستان اسباب‌بازی» گرفته تا «کوکو» (Coco) دست‌اندرکاران این استودیو می‌دانند چطور باید صحنه‌های ماندگاری خلق کنند که مخاطبان را به تعجب و تحسین وادارد.

۱۰- اسباب‌بازی‌های تغییر شکل یافته‌ی سید

  • نام فیلم: داستان اسباب‌بازی (Toy Story)
  • سال انتشار: ۱۹۹۵
  • کارگردان: جان لستر
  • صداپیشگان: تام هنکس، تیم آلن، دان ریکلس، والاس شاون، جان راتزنبرگر، جیم وارنی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

در «داستان اسباب‌بازی» در یک سو اندی را داریم که با اسباب‌بازی‌هایش مثل ظروف کریستالی با احتیاط کامل رفتار می‌کند و در سمت دیگر هم با همسایه‌اش سید مواجه می‌شویم که همه‌ی اسباب‌بازی‌های خودش و حتی خواهر بیچاره‌اش را به طرز وحشیانه‌ای از بین می‌برد. با توجه به تفاوت فاحش در میزان اهمیت سید و اندی به رفقای کوچولویشان اصلا عجیب نیست که اسباب‌بازی‌های نگون‌بخت سید از او وحشت داشته باشند و در اتاقش پنهان شوند.

وقتی وودی و باز در اتاق سید به دام می‌افتند ظهور ناگهانی اسباب‌بازی‌های جهش یافته که از پیوند ناموفق اعضای بدن اسباب‌بازی‌های مختلف به وجود آمدند و ظاهر فوق‌العاده عجیبی دارند برای مخاطب و صد البته کلانتر و تکاور فضایی داستان حسابی ترسناک و شوکه کننده است. اهمیت بصری این سکانس از این لحاظ است که «داستان اسباب‌بازی» بر خلاف سایر انیمیشن‌های کودکانه تنها به لحظات بانمک و شاد محدود نمی‌شود و در عوض از این که اندکی ترس را به داستانش اضافه کند هیچ واهمه‌ای ندارد.

۹- روشنایی مرداب

  • نام فیلم: دلیر (Brave)
  • سال انتشار: ۲۰۱۲
  • کارگردان: مارک اندروز، برندا چپمن
  • صداپیشگان: کلی مکدونالد، کلی مکدونالد، کلی مکدونالد، جولی والترز، رابی کالترین
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۹ از ۱۰۰

مریدا جایزه‌ی حجیم‌ترین و فرفری‌ترین موهای پرنسس‌های دیزنی را از آن خودش می‌کند اما موهایش علیرغم زیبایی، جادویی‌ترین قسمت انیمیشن «دلیر» نیستند؛ سکانس رویارویی مریدا با ویسپ‌ها (wisps) یا همان روشنایی مرداب از جمله زیباترین سکانس‌های پیکسار از لحاظ بصری است. ویسپ در افسانه‌های فولکلور نوری چشمک‌زن و کوچکی است که مسافران را در مرداب‌ها یا باتلاق‌ها به سمت سرنوشتشان راهنمایی می‌کند. گفته می‌شود ویسپ‌ها استعاره‌ای از امید واهی هستند و فرد را به سمت هدفی سوق می‌دهند که رسیدن به آن تقریبا غیر ممکن است.

مریدا هم در انیمیشن «دلیر» بعد از رویارویی با ویسپ‌ها به سمت خانه‌ی جادوگر راهنمایی می‌شوند. البته این موجودات در انیمیشن پیکسار فقط گوی‌های روشن چشمک‌زن نیستند بلکه فرم بدنی ساده‌ای دارند، صحبت می‌کنند و افراد را به سمت سرنوشتشان هدایت می‌کنند. به باور بسیاری از مخاطبان ویسپ‌ها به ارواح انیمیشن « Soul» شباهت زیادی دارند که این نکته خیلی هم عجیب نیست؛ زیرا انیمیشن «دلیر» اساس نظریه‌ی پیکسار است.

۸- انبار درها

  • نام فیلم: شرکت هیولاها (Monsters Inc)
  • سال انتشار: ۲۰۰۱
  • کارگردان: پیت داکتر، لی آنکریچ، دیوید سیلورمن
  • صداپیشگان: جان گودمن، بیلی کریستال، مری گیبس، استیو بوشمی، جیمز کابرن
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

مایک و سالی «شرکت هیولاها» چند سالی است که بهترین دوستان یکدیگر هستند. آن‌ها در شرکت هیولاها کار می‌کنند؛ مکانی که در آن هیولاها از درها یا پرتال‌ها عبور می‌کنند و شباهنگام به اتاق بچه‌های می‌روند و آن‌ها را می‌ترسانند سپس با جمع‌آوری جیغ بچه‌ها انرژی لازم برای شهر را تامین می‌کنند. تا این که بچه‌ای به نام بو از اتاقش فرار می‌کند و به انبار درهای شرکت هیولاها وارد می‌شود. مایک و سالی در این سکانس تعقیب و گریز تماشایی سعی می‌کنند بو را بگیرند و به اتاقش برگردانند و در خلال همین تعقیب از طریق درها فاصله‌ی میان جهان هیولاها و دنیا انسان‌ها را طی می‌کنند.

برای تصور عظمت این انبار اتاقی را با بی‌نهایت در تصور کنید با این تفاوت که در این جا درها روی هم قرار گرفتند و توسط یک سیستم پیچیده و فوق پیشرفته سازمان‌دهی می‌شوند. عظمت و پیچیدگی این سکانس به اندازه‌ای است که به راحتی یکی از بهترین لحظات پیکسار از نظر بصری لقب می‌گیرد.

۷- نمایی از زمین

  • نام فیلم: دایناسور خوب (The Good Dinosaur)
  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: پیتر سون
  • صداپیشگان: لوکاس نف، جان لیسگو، فرانسیس مک دورمند، نیل پاتریک هریس
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۵ از ۱۰۰

«دایناسور خوب» مملو از تصاویری است که از نظر بصری به شدت چشم‌نواز و تاثیرگذارند؛ خواه مزرعه‌ی خانوادگی آرلو باشد و خواه تی- رکس‌های کابوی. در این انیمیشن تصاویر خیره‌کننده‌ای از کره‌ی زمین مقابل چشمان مخاطب نقش می‌بندد و اساسا به این سوال پاسخ می‌دهد که اگر انقراض بزرگ دایناسورها اتفاق نمی‌افتاد و انسان‌ها مالک زمین نمی‌شدند چه اتفاقی می‌افتاد؟ پاسخ این سوال در مناظر انیمیشنی طبیعی و چشم‌نواز مستتر است و اگر دایناسورها منقرض نمی‌شدند احتمالا ساخت و ساز در زمین تا این اندازه افزایش پیدا نمی‌کرد و در عوض انسان‌ها به کشت و زرع مشغول می‌شدند.

۴- منظره‌ی زیر آب

  • نام فیلم: در جستجوی نمو (Finding Nemo)
  • سال انتشار: ۲۰۰۳
  • کارگردان: اندرو استنتون، لی آنکریچ
  • صداپیشگان: آلبرت بروکس، الن دی جنرس، الکساندر گلد، ویلم دفو
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

«در جستجوی نمو» پیکسار با یک زوج دلقک ماهی به نام‌های مارلین و کورال شروع می‌شود که به تازگی به بهترین شقایق دریایی اقیانوس محل زندگی‌شان نقل مکان کردند و در لانه‌ای که درست زیر شقایق قرار دارد تخم‌ریزی کردند و به شدت هم مراقب بچه‌های در راهشان هستند اما خوشبختی‌شان خیلی دوام نمی‌آورد و با حمله‌ی ناگهانی یک ماهی شکارچی در یک لحظه به پایان می‌رسد؛ کورال و همه‌ی بچه ماهی کشته می‌شوند و مارلین می‌ماند و یکی از بچه‌ها که از قضا از چشم ماهی مهاجم دور مانده. مارلین نام ماهی را نمو می‌گذارد و از او به صورت افراطی مراقبت می‌کند.

صخره‌های مرجانی و منظره‌ی زیر آب در این انیمیشن از نظر بصری واقعا چشم‌نواز و الهام‌بخش هستند. جالب است بدانید انیماتورها منظره‌ی زیر آب را از صخره‌های مرجانی واقعی یکی از معروف‌ترین خلیج‌های هاوایی الهام گرفتند.

۵- آبشار بهشت

  • نام فیلم: بالا (Up)
  • سال انتشار: ۲۰۱۵
  • کارگردان: پیت داکتر
  • صداپیشگان: اد اسنر، کریستوفر پلامر، جردن ناگای، باب پترسون
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۳ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

آبشار بهشت در انیمیشن «بالا» با الهام از آبشار آنجل ونزوئلا به عنوان مرتفع‌ترین آبشار جهان طراحی شده است. این مکان رویایی جایی بود که الی همیشه دوست داشت خانه‌اش را در آن جا بنا کند؛ بنابراین کارل پس از مرگ همسر محبوبش تصمیم می‌گیرد خانه‌شان را با استفاده از ۲۰۶۰۰ بادکنک به آبشار بهشت منتقل کند اما همه چیز طبق برنامه‌ریزی‌هایش پیش نمی‌رود و در این سفر به صورت کاملا اتفاقی با یک پسر بچه‌ی کنجکاو و بازیگوش به نام راسل، یک سگ به نام داگ و یک پرنده‌ی کمیاب به نام کوین هم‌سفر می‌شود.

سفر کارل و رفقایش از میان منظره‌ی سیلابی آبشار یکی از زیباترین سکانس‌های پیکسار از لحاظ بصری است در لحظه‌ای که خانه برای نخستین بار بر لبه‌ی آبشار فرود می‌آید از نفس‌گیرترین لحظاتی است که در انیمیشن‌ها با آن روبه‌رو می‌شوید.

۴- فلاش بک به دوران کودکی آنتون اگو

  • نام فیلم: راتاتویی (Ratatouille)
  • سال انتشار: ۲۰۰۷
  • کارگردان: برد برد، جن پینکاوا
  • صداپیشگان: پاتن اسوالت، لو رومانو، پیتر سون، برد گرت
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۶ از ۱۰۰

تعداد کمی از انیمیشن‌های پیکسار و دیزنی بر غذا متمرکز هستند و «راتاتویی» یکی از معدود مواردی است که در آن‌ها یک نوع خوراکی نقش اساسی را در پیشبرد داستان ایفا می‌کند. فیلم ماجرای موش سرآشپزی به نام رمی را دنبال می‌کند که علیرغم مخالفت خانواده‌اش از رویاهایش دست نمی‌کشد و به پاریس نقل مکان می‌کند و در رستورانی به نام گوستاو یواشکی مشغول به کار می‌شود. او به کمک یک پسر آشپز مردم دنیا را از هنر آشپزی‌اش بهره‌مند می‌کند. تا این که یک منتقد مشهور غذا به نام آنتون اگو تصمیم می‌گیرد در رستوران گوستاو یک وعده غذا صرف کند.

رمی با اصرار غذای دهقانی به نام راتاتویی که از جمله ساده‌ترین خوراکی‌هایی است که هر کسی می‌تواند بپزد را به عنوان بشقاب اصلی آنتون اگو انتخاب می‌کند. راتاتویی در حقیقت غذای اصیل فرانسوی است که از برش‌های بادمجان، کدو، گوجه‌فرنگی و سیب‌زمینی غوطه‌ور در سس مخصوص گوجه‌فرنگی طبخ می‌شود. در این سکانس آنتون اگو بعد از خوردن اولین لقمه از راتاتویی به خاطرات کودکی و غذایی که مادرش برایش طبخ می‌کرد پرتاب می‌شود. انفجار احساسات در چهره جدی و تا اندازه‌ای عبوس آنتون اگو یک شگفتی بصری تمام عیار میان آثار خوش‌رنگ و لعاب پیکسار است و حس مزه کردن غذایی که خاطرات شیرین کودکی را زنده می‌کند را می‌توان با پوست و گوشت احساس کرد.

۳- زمین و فضا

  • نام فیلم: وال- ئی (Wall-E)
  • سال انتشار: ۲۰۰۸
  • کارگردان: اندرو استنتون
  • صداپیشگان: بن برت، الیزا نایت، سیگورنی ویور، فرد ویلارد
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

«وال-ئی» در سال ۲۸۰۵ میلادی اتفاق می‌افتد و انسان‌هایی را دنبال می‌کند که در یک سفینه‌ی غول‌پیکر فضایی در اطراف زمین در حال گردش هستند؛ زیرا زمین به اندازه‌ای آلوده شده که برای انسان‌ها قابل سکونت نیست. یک ربات تنها به نام وال-ئی که در حقیقت یک ماشین متراکم کننده‌ی زباله است گیاهی را پیدا می‌کند و آن را به ربات محققی به نام ایو نشان می‌دهد و گیاه را به سفینه می‌آورد.

صحنه‌های فضا و زمین مملو از زباله در «وال-ئی» به اندازه‌ای محیرالعقول و شگفت‌انگیز از آب درآمدند که حتی بعید است دکتر هو در ماجراجویی‌های بی‌شمارش هم با آن‌ها روبه‌رو شده باشد. وال-ئی و ایو یک سکانس رقص فوق‌العاده بانمک و زیبا در فضا دارند که در آن وال-ئی به کمک یک کپسول آتش‌نشانی خودش را به این طرف و آن طرف حرکت می‌آید. بدون شک «وال- ئی» یکی از چشم‌نوازترین آثار پیکسار از لحاظ بصری و صد البته عمیق‌ترین آن‌ها از لحاظ مفهومی است.

۲- شهر حشرات

  • نام فیلم: زندگی یک حشره (A Bug’s Life)
  • سال انتشار: ۱۹۹۸
  • کارگردان: جان لستر، اندرو استنتون
  • صداپیشگان: دیو فولی، کوین اسپیسی، جولیا لوئی- درایفوس، هیدن پنیتیر
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

در «زندگی یک حشره» پیکسار فلیک مورچه‌ای است که برای نجات هم نوعانش از دست ملخی به نام هاپر و دار و دسته‌اش مجبور می‌شود به شهر حشرات سفر کند تا در آن جا قهرمان‌هایی را پیدا کند و از آن‌ها برای مقابله با هاپر کمک بگیرد. شهر حشرات با الهام از میدان تایم نیویورک طراحی شده است و مملو از تاکسی‌های سوسکی است. آسمان‌خراش‌های شهر با استفاده از جعبه‌ی غذا ساخته شدند و در مرکز آن یک بطری خالی قرار دارد. چیدمان جعبه‌ها و بطری‌ها به گونه‌ای است که آن‌ها را به آشمان خراش‌های پیچیده‌ی نیویورک بسیار شبیه کرده است. تعجب فلیک از شکوه شهر حشرات دقیقا همان حسی را دارد که هر کسی که برای اولین بار وارد نیویورک می‌شود تجربه می‌کند.

۱- سرزمین مردگان

  • نام فیلم: کوکو (Coco)
  • سال انتشار: ۲۰۱۷
  • کارگردان: لی آنکریچ
  • صداپیشگان: آنوتی گونزالس، گائل گارسیا برنال، بنجامین برت، آلانا اوباک
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۷ از ۱۰۰

در انیمیشن «کوکو» پیکسار میگل نوجوان با استعدادی است که مصمم است مثل الگویش ارنستو د لا کروز روزی به بزرگ‌ترین موسیقی‌دان جهان تبدیل شود و این در حالی است که خانواده‌اش از هر نوع صدای گوش‌نوازی عمیقا تنفر دارند. بعد از این که خانواده‌ی میگل گیتارش را می‌شکنند او ناگزیر گیتار د لا کروز را از قبرش می‌دزدد و با نواختن آن به سرزمین مردگان سفر می‌کند. میگل وقتی در حال عبور از پلی مملو از گل‌های همیشه بهار است چند دقیقه می‌ایستد، خم می‌شود و چند گلبرگ را از زمین برمی‌دارد. گلبرگ‌ها به اندازه‌ای با ظرافت و دقت طراحی شدند که تصور می‌کنید میگل واقعا روی برگ‌های خشک قدم می‌گذارد. وقتی دوباره بلند می‌شود از هیبت شهر مردگان به عنوان منظره‌ای که پیش رویش می‌بیند به نفس نفس می‌افتد. هیبت و شکوه این شهر به اندازه‌ای ملموس است که مخاطبان هم هنگام تماشای «کوکو» دقیقا همان احساس او را تجربه کردند.

///.


منبع: دیجی‌مگ