چارسو پرس: «مردگان متحرک» (The Walking Dead) بالاخره بعد از مدتها به پایان رسید. اما پایانبندیاش نتوانست رضایت بعضی طرفداران را جلب کند. جز این، بخش زیادی از طرفداران این سریال با مرگهای بیشماری که در آن رخ داد، مشکل داشتند. گاهی این مرگهای ناگهانی میتواند یک سریال خوب را بهکل خراب کند و خاطرهی بدی در ذهن تماشاگران بر جای بگذارد. سریالهای خوب که با مرگ یکی از شخصیتهای اصلی طرفداران خود را به کل ناامید کردهاند، کم نیست. بعضی سریالهای خوب میتوانند از این مشکل عبور و همچنان کیفیت خود را حفظ کنند، اما بعضی دیگر با همین مرگها نابود میشوند. تأثیر بد این مرگها روی مخاطب گاهی به این خاطر است تماشای بعضی مرگها سخت است، و گاهی بعضی سریالها شخصیتهایی را میکشند که حضورشان برای محبوبیت سریال حیاتی بوده است. ده سریال برتر این فهرست با یک مرگ طرفداران خود را ناامید کردهاند. شما از مرگ کدام شخصیت/های سریال محبوبتان ناامید شدهاید؟
۱۰. راگنار در «وایکینگها» (Vikings) بار سریال را به دوش میکشید
«وایکینگها» درامی تاریخی است که از بسیاری لحاظ یادآور سریال برتر و محبوب «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) است. داستان با راگنار (با بازی تراویس فیمل) شروع میشود، کشاورزی ساده که علیرغم تحقیرهای اربابش، رؤیای بزرگ سفر به غرب را در سر دارد. با پیشرفت این داستان حماسی، راگنار تبدیل به اسطوره میشود، پیروزیهای بزرگی را به دست میآورد و مردمش را قدرتمند میکند. در عین حال، با خطراتی از همه طرف دستوپنجه نرم میکند.
سریال برتر «وایکینگها» کاملاً از نظر تاریخی سندیت ندارد، اما موفق شد تاریخ و افسانهی راگنار، از جمله مرگش با ماری سمی را به خوبی به تصویر بکشد. هر چند، این گرایش به صحت تاریخی باعث حذف محبوبترین شخصیت سریال شد و کار طرفداران را برای ادامهی داستان بدون او، سخت کرد. امتیاز راتن تومیتوز به این سریال ۹۳ از ۱۰۰ است.
۹. مرگ ناگهانی پوسی واشنگتن در «نارنجی مد جدید است» (Orange Is The New Black) برای طرفداران سخت بود
«نارنجی مد جدید است»، سریال کمدی دارم محصول نتفلیکس، شخصیتهای زیادی دارد، چون داستان زندانیهای متفاوتی را در جریان زندگیشان در زندان روایت میکند. این سریال همچنین فلشبکهایی را از زندگی آنها پیش از زندانی شدن و اینکه چطور به زندان افتادند، نشان میدهد. این داستانها در واقع به مخاطبان این امکان را میدهد که به جای تقلیل این شخصیتها به یک جنایتکار صرف، چهرهی متفاوت، جلوهی دیگری از آنها ببینند.
داستان پوسی (با بازی سمیرا وایلی) غمانگیز است. او در حال حمل ماریجوانا دستگیر و به شش سال حبس محکوم شد. پوسی زنی مهربان و باهوش بود که طرفداران تقریباً بلافاصله عاشقش شدند. اما متأسفانه او در یکی از اعتراضات زندان به دست یک نگهبان خفه و کشته میشود. این پایانی وحشتناک برای یک شخصیت خوب بود، و باعث شد بعضی طرفداران دیگر این سریال را تماشا نکنند. امتیاز راتن تومیتوز به این سریال ۹۰ از ۱۰۰ است.
۸. بلک کنیری در «ارو» (Arrow) سریال را برای طرفداران مرددش خراب کرد
«ارو» اثر قدرتمندی در «اروورس» (Arrowverse) بر اساس یکی از شخصیتهای دیسی به نام گرین ارو بود، و داستان خاص ابرقهرمانان را به شیوهای بیان کرد که طرفداران وفادارش را به هیجان میآورد. حتی آنها که با فرنچایز آشنا نبودند هم مجذوب بلک کنیری، پارتیزان نقابپوش، شدند. او فرقی با ابرقهرمانان دیگر نداشت اما داستان جدیدی را روایت میکرد.
هر چند، فصل چهارم «ارو» بدترین فصل آن بود، و بسیاری از طرفداران از دست شخصیتهای غرغرو و شخصیت شرور ضعیف آن عصبی شدند. از سویی، مرگ بلک کنیری -که نه تنها به مرگ مسخرهای از سریال حذف شد، بلکه پیش از آن بارها از مرگ نجات پیدا کرده بود- برای بسیاری از طرفداران خشمگین، میخی بر تابوت این سریال بود. امتیاز راتن تومیتوز به این فیلم ۸۶ از ۱۰۰ است.
۷. مرگ گلن ری در «مردگان متحرک» بیش از حد شوکهکننده بود
گلن از اولین قسمتی که معرفی شد، شخصیت محبوب طرفداران سریال «مردگان متحرک» بود. او جنگجویی نترس بود که مدام هوش و توانمندیاش را نشان میداد، و گروه را در طول سالها امن نگه میداشت.
مرگ ناگهانی گلن در ابتدای فصل هشت برای بسیاری از طرفداران این سریال ترسناک پساآخرالزمانی سخت بود. علاوه بر این، وقتی آبراهام اول مرد و باعث شد مخاطبان فکر کنند که دیگر شخصیتهای اصلی از خشم نگان در اماناند، بسیاری از طرفداران حس کردند که بهشان خیانت شده است. مرگ او چنان غیرمنتظره بود که بسیاری از طرفداران شوکه شدند و سریال را رها کردند (حداقل برای مدت کوتاهی). امتیاز راتن تومیتوز به فیلم ۷۹ از ۱۰۰ است.
۶. مرگ لکسا در «۱۰۰ نفر» (The 100) مخاطبان را دلزده کرد
سریال درام پساآخرالزمانی «۱۰۰ نفر» که پخش آن سال ۲۰۲۰ به پایان رسید، خوانش جدیدی از سریالهای علمی تخیلی مخصوص نوجوانان بود. سریال داستان عواقب ارسال صد نوجوان به زمین را از یک جامعهی فضاپیمایی روایت میکرد. هدف این بود که مشخص شود آیا سیارهی نابودشده همچنان قابل سکونت است یا خیر. شخصیتهای اصلی در طول داستان با خطرات زیادی مواجه میشوند، از جمله گروندرها. آنها انسانهایی بودند که حتی پس از جنگ هستهای نیز روی زمین دوام آورده بودند.
داستان وقتی کلارک، یکی از بازماندگان، با رهبر گروندرها، لکسا وارد رابطه میشود، جالبتر میشود. هر چند کمی پس از ملاقات رمانتیک آنها، لکسا تیر میخورد و کشته میشود. طرفداران از نابودی این عشق خشمگین شدند و عصبانی بودند از اینکه این مرگ، درگیریهای بیشتر را بین این دو گروه دامن زد. امتیاز راتن تومیتوز به این سریال ۹۳ از ۱۰۰ است.
۵. مرگ تارا در «بافی قاتل خونآشامها» (Buffy The Vampire Slayer) توهینآمیز بود
«بافی قاتل خونآشامها» سریال تأثیرگذاری بود، اما زیاد خوب پیش نرفت. جنبههای زیادی از این سریال محبوب، برای بسیاری از مخاطبان قابل قبول نبود. یکی از صحنههایی که باعث شد طرفداران دیگر این سریال را تماشا نکنند، مرگ ناگهانی یکی از معدود شخصیتهای الجیبیتیکیو+ در سریالی بود که همان موقع هم حضور اندکی داشت.
تارا سختیهای زیادی کشیده بود، شیطانی بزرگ ذهنش را نابود و بعد ترمیم کرده بود. علاوه بر این، او تازه به رابطهاش با ویلو برگشته بود. بعد از این همه سختی، او با گلولهای تیر میخورد و کشته میشود که در واقع قرار بود به بافی برخورد کند. شاید این اتفاق برای خط داستانی ویلوی تاریک مهم بوده باشد، اما راههای دیگری هم برای تکمیل روایت آن قصه بود، بی آنکه طرفداران را ناراحت کند. این سریال از راتن تومیتوز ۸۵ درصد امتیاز گرفته است.
۴. مرگ دین در قسمت آخر «سوپرنچرال» (Supernatural) زیادی ساده بود
«سوپرنچرال» یک درام فانتزی و ماورایی خارقالعاده بود، اما پایان آن، سریال را برای بسیاری از طرفداران وفادارش بهکل خراب کرد. این مخاطبان دین و سم را دیده بودند که در تمام طول این سالها با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکردند، و همیشه حتی وقتی همهچیز علیه آنها بود، پیروز از میدان بیرون میآمدند.
در قسمت آخر، دین در یک شکار معمولی به دنبال خونآشامها میمیرد، شکاری که خیلی کمخطرتر از خیلی از هیولاهایی بود که در گذشته با آنها روبهرو شده بودند. تماشای دین که دارد در کارش شکست میخورد ناامیدکننده نبود، چون متناسب با شخصیتش بود، اما زیادی ساده به نظر میرسید. مرگ او «سوپرنچرال» را نابود کرد، حتی برای طرفدارانی که سالها با این سریال همراه بودند. این سریال از راتن تومیتوز ۹۳ درصد امتیاز گرفته است.
۳. مرگ میو در «ذهنهای جنایتکار» (Criminal Minds) طرفداران اسپنسر رید را خشمگین کرد
قسمتهای آزاردهندهی زیادی در درام جنایی پلیسی «ذهنهای جنایتکار» وجود دارد، اما بعضی از جذابترین قسمتها بر پروندهای تمرکز دارند که به یکی از اعضای تیم مربوط است. این قسمتها احساسیتر بودند، هم برای شخصیتها و هم برای طرفدارانی که به تیم BAU وابسته شده بودند.
هر چند، قسمت غمانگیز «کیمیاگری» (Alchemy) برای طرفداران شخصیت اسپنسر رید بیش از حد ناراحتکننده بود. او جنگید تا میو، شخصیت محبوبش را به سلامت از چنگ مزاحم و گروگانگیرش نجات دهد، اما او در یک قتل شوکهکننده، تیر میخورد. با اینکه همهی شخصیتها به یک شریک عاطفی نیاز ندارند، اما به نظر بینندگان، این راه ظالمانهای برای حذف عشق کوتاه رید بود.
۲. گاز گرفتهشدن کارل در «مردگان متحرک» باعث شد بسیاری از طرفداران دیگر سریال را تماشا نکنند
اگر مرگ گلن طرفداران «مردگان متحرک» را از تماشای این سریال ناامید نکرده بود، مرگ کارل گریمز بر اثر گاز یک زامبی حتماً ناامیدشان کرد. مرگ او بسیار ناراحتکننده بود، چرا که طرفداران رشد شخصیت او را در سریال دیده بودند و فکر میکردند که هنوز نقش زیادی در داستان دارد.
با اینکه عدهای میگفتند که چندلر ریگز، بازیگر نقش کارل میخواهد تیم «مردگان متحرک» را ترک کند، اما سازندگان واقعاً به خاطر پیشبرد داستان تصمیم گرفته بودند کارل را بکشند. طرفداران از این تصمیم گیج شدند و فکر کردند که مرگ او بیش از اینکه به داستان کمک کند، به آن لطمه زده است.
۱. مرگ دنریس تارگرین در قسمت آخر «بازی تاج و تخت» پایانبخش یک فصل آخر افتضاح بود
بر کسی پوشیده نیست که «بازی تاج و تحت» یکی از محبوبترین سریالهای سالهای اخیر تا فصل چهارم قدرتمند پیش رفت و بعد به تدریج تقریباً از زمانی که متن دیگر بر اساس کتابهای اورجینال نوشته نشد، افت کرد. این افت تا آنجا ادامه پیدا کرد که در فصل آخر دیگر حتی به مذاق طرفداران دوآتیشهی این سریال هم خوش نیامد. بسیاری سرنوشت بعضی شخصیتها را نسبت به داستانشان ضعیف ارزیابی کردند. و یکی از جنجالیترینها سرنوشت دنریس تارگرین بود. هیچکس باور نمیکرد جان اسنو بعد از حملهی خونخواهانهی دنریس به سرزمین پادشاه، چاقو را در سینهی او فرو کند.
البته به نظر بعضی مخاطبان مرگ دنریس با توجه به خرابیای که به بار آورده بود، قابل توجیه بود. ولی طرفداران شخصیت او بسیار ناامید شدند. پس از تمام مشکلاتی که او از سر گذرانده بود تا ارتشاش را جمعآوری کند و تاج و تخت خانوادهاش را پس بگیرد، پیش از اینکه حتی بتواند روی تخت آهنی بنشیند، مرد. این پایان ناگهانی برای یک شخصیت محبوب، سریال را برای بسیاری از مخاطبان نابود کرد. خیلیها بر این باور بودند که اصلاً نباید شخصیت دنریس به این سمت کشیده میشد؛ به هر حال، تیم نویسندگان سریال نتوانستند قصهی بهتری برای رساندن خانوادهی معصوم و قربانی استارک به تاج و تخت سر هم کنند، بنابراین مجبور شدند سد دنریس را، آن هم به دست محبوبش، از میان بردارند، و پایان یکی از محبوبترین سریالهای سالهای اخیر را به کام طرفداران زهر کنند.
منبع: cbr
///.
منبع: دیجیمگ