چارسو پرس: این هنرمند مکزیکی تبار با بهره گیری از داستان کلاسیک پینوکیو به دنبال صحبت درباره بسیاری از مسائل و مشکلات دنیای معاصر بوده است.
صحبتهای تازه دل تورو با اهدای جایزه بهترین فیلم انیمیشن مراسم گلدن گلوب همراه شده است. «پینوکیوی گیلرمو دل تورو» محصول شبکه استریم نتفلیکس است و لقب اولین محصول پلتفرمهای دیجیتالی را گرفته که میتواند جایزه بهترین انیمیشن این مراسم قدیمی را از آن خود کند.
دل تورو که فیلمنامه را با همکاری پاتریک مک هیل نوشته می گوید: «من و پاتریک به دنبال نگارش فیلمنامه ای برای تماشاگران بزرگسال بودیم و البته کودکان و نوجوانان هم مورد توجهمان بودند. همیشه گفتهام که تفاوت بسیار زیادی بین فیلم خانوادگی و فیلم پرستاران بچه وجود دارد. دسته دوم فیلمهایی هستند که میخواهند همه چیز را سهل و آسان در اختیار مخاطب قرار دهند، زیرا بینندگان آنها بچه های کم سن و سالی هستند که چیزی درباره مناسبات بزرگترها و زندگی واقعی نمیدانند. هدف من ساخت فیلمی بود که بتواند مورد بحث همگان قرار گیرد و تماشاگران ضمن لذت بردن از آن، درباره وضعیت محیط پیرامونشان به فکر فرو بروند. حالا این بینندگان بزرگسال میتوانند کودکانشان را هم با خود به سالن سینما بیاورند یا نیاورند.»
دل تورو به این نکته اشاره میکند که مدتها به دنبال تعریف داستانی در رابطه با یک پدر و فرزندش بود و میتوان داستانهای زیادی در این رابطه پیدا کرد و آنها را به صورت موازی در کنار داستان پینوکیو تعریف کرد.
با این حال، فیلمساز درک و تصور خاص خود را از داستان کلاسیک کارلو کولودی دارد که اولین بار در سال ۱۸۸۱ منتشر شد. به گفته دل تورو: «این داستان تنها درباره تغییر و تبدیل شخصیت پینوکیو از یک عروسک به موجودی زنده نیست. واقعیت این است که پینوکیو همه چیز و از جمله پدر ژپتو را تغییر میدهد. از این منظر، باید بگویم این داستان بیشتر داستان تبدیل و تحول ژپتو را به نمایش میگذارد. ژپتو پدری ناقص با وسوسه رسیدن به کمال است. او هم مثل پینوکیو سفری به درون خویشتن دارد و در پایان، ناقص بودن خویش را پذیرفته و به سراغ اهدای عشق بیشتری به اطرافیانش میشود.
منتقدان ادبی بارها گفتهاند بسیاری از کتابخوان ها بر این باورند که داستان پینوکیو برایشان آشنا و قابل فهم است و این موضوع را رد می کنند. طی دهه های گذشته دو صنعت سینما و تلویزیون بیش از شصت فیلم و مجموعه براساس این داستان تولید کرده اند که البته معروفترین آنها محصول سال ۱۹۴۰ کمپانی والت دیزنی است. استیون اسپیلبرگ هم در «هوش مصنوعی» خود با بهره گیری از این داستان، درام علمی تخیلی معروف و تحسینشدهاش را ساخت.